آیت الله سیدحسن عاملی - روزنامه اطلاعات: درباره شهید والای جبهه مقاومت، سیدحسن نصرالله مطالب بسیاری گفته اند و خواهند گفت و شایسته جایگاه والای او نیز همین است؛ اما چگونه می توان او را سرمشق عملی خویش قرار داد و در مسیر او ره سپرد؟ در نوشتار زیر نماینده ولی فقیه و امام جمعه محترم اردبیل به اقتضای استادی، ویژگی های کلیدی آن شهید را با زبانی ساده و مفهوم بیان کرده اند
آیت الله عاملی به دفعات درباره شخصیت مجاهد فی سبیل الله و شهید بزرگوار، مرحوم سیدحسن نصرالله نوشته اند و گفته اند که فراتر از زمان و مکان و حتی فردی مشخص، قابل استفاده عام است.
کسی که به نوشته استاد، «سید مقاومت، سَمبل شجاعت، اُسوه بصیرت، ذوب ولایت، معدن کیاست، فوران صداقت، کوه صلابت، نابغه جهاد، تندیس اخلاص، مظهر و لَا یَخَافونَ لَومۀَ لَائِم، کابوس مجامع شوم صهیونیستی» بود و پس از عمری رشادت و مجاهدت، « آسمانی شد و مخلّع به خلعت شهادت گردید. او قلبها را تسخیر کرد و فاتح دلها شد.» پیداست که شهادت چنین فردی، «ضایعة بسیار بزرگی است که هیچ وقت جبران نمیشود»؛ اما مهمتر این است که: «این سید جلیلالقدر استثناییترین اوصاف را داشت که میتواند الگویی برای نسل جدید باشد. زندگی این سید باعظمت ظرفیت بزرگی است که با مراجعه به آن، میتوانیم یک نسل فاخر تربیت کنیم.»
آنچه در پی می آید، تلخیصی جامع از سخنرانی استاد ارجمند درباره چنان شخصیت بزرگواری است که به مناسبت سالگرد شهادتش تقدیم می شود:
شجاعت
وصف اول او این است که ترس را ترسانده بود. در قاموس او کلمهای به نام «ترس، دلهره، اضطراب» نبود. شایسته است مراکز تحقیقاتی تحقیق کنند که این شخصیت چگونه این ملکة نترسی را پیدا کرده بود. فقط با اسرائیل جنگ نمیکرد، آمریکا در مقابل او بود، تمام اروپا در مقابل او بود، تکنولوژیهای پیشرفته در مقابلش بود.
ذوب در ولایت
دومین وصف سید مقاومت این بود که در ولایت ذوب شده بود. اطاعتی که در حزبالله، مخصوصاً در سید عزیز نسبت به حضرت آقا وجود داشت، کمنظیر بود. خود سیدحسن نصرالله برای من نقل کرد: حادثهای در عالم اسلام اتفاق افتاد، ما گفتیم که این به خیر ماست و خوشحالی کردیم. بعد از چند روز، سردار سلیمانی به لبنان تشریف آوردند، من ماجرا را تعریف کردم و ایشان بعد از بازگشت، ماجرا را برای حضرت آقا نقل کرد.
حضرت آقا گفته بودند: «نه، آن حادثه به ضرر ما بود و من آن شب نخوابیدم.» سردار سلیمانی دوباره به لبنان آمدند و در جمع کادر مرکزی حزبالله، ناراحتی حضرت آقا را از آن حادثه نقل کردند. سردار سلیمانی وقتی این قصه را نقل میکرد، دید همه افراد حاضر در جلسه گریه میکنند؛ با تعجب گفت: «من چیزی نگفتم که شما گریه کنید!» گفتیم: «ما به خاطر این گریه میکنیم که بر ما شبی گذشته که در آن خوشحال بودیم، در حالی که رهبر ما آن شب ناراحت بودند.»
آیا این چنین ولایتپذیری را کسی سراغ دارد؟ او همان کسی است که خطاب به رهبری میگوید: اگر هزار بار بمیریم و هزار بار ما را خاکستر کنند و هزار بار خاکستر ما را به باد بدهند، یا بن الحسین، تو را رها نمیکنیم!
قدرت تدبیر
اینکه سی سال با آمریکا و اروپا بجنگی و آنها را به ذلت بکشانی، این وصف سوم سید است؛ یعنی قدرت تدبیرش فوقالعاده بود. فشار بر ایشان فوقالعاده بود، هم از طرف آمریکا و اروپا و هم از داخل لبنان؛ اما با آنهمه فشارها و تضییقات، توانست یک مجموعة عظیم نظامی را سازماندهی بکند. الان هم این مجموعه مانند ساعت کار میکند با اینکه خودش حضور ندارد. این قدرت تدبیر و سازماندهی او واقعاً تماشایی است. به این میگویند فرمانده.
مصالح کلان امت
چهارمین وصف آن سید جلیلالقدر این بود که جز به مصالح کلان امت فکر نمیکرد. به خاطر فلسطین هزینه بسیار سنگینی پرداخت کرد و در آخر جانش را هم برای قدس فدا کرد.
صبور
پنجمین وصف آن بزرگوار این بود که مثل «جَبَل راسخ» صبور بود. فشار خیلی زیاد بود، هم از داخل لبنان و هم از خارج؛ اما یک لحظه خودش را گم نکرد و خسته نشد و اظهار عجز و درماندگی نکرد. اگر من تفصیلاً آن فشارها را بازگو کنم، همه در حیرت میمانند که این شخص چگونه در مقابل آنهمه فشارها ایستاده بود. اصلاً یک انسان عادی چقدر میتواند در مقابل حجم عظیم فشارها ایستادگی بکند؟!
همواره امیدوار
وصف بزرگ سید مقاومت این بود که به اقتضای قوّت توحید خود، همیشه امید داشت و هیچ وقت دیو یأس نتوانست بر او غالب شود. او به آینده آرمانی امید داشت و مؤمن اینگونه است. هر چقدر فشارها زیاد میشد، امیدواری او هم زیاد میشد.
به او میگفتند: «إنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم»: دنیا علیه تو جمع شده است و در برابر جامعه جهانی نمیتوان مقاومت کرد، شاهکلید دست آنهاست، باید از آنها ترسید؛ اما نتیجه این میشد که: «فَزادَهُم إیماناً». سید میدانست که در طول تاریخ، همین ترسیدنها امّت را به نقطة ذلت امروزی رسانده و دشمن را هر چه بیشتر جری کرده است.
خداوند در قرآن میفرماید وقتی به مؤمن میگویند که: «دنیا علیه تو جمع شده است و تو تنهای تنها هستی»، ایمانش افزایش پیدا میکند. این جمله در قرآن در ظاهر جملة خبری است، ولی در واقع جمله انشایی است؛ یعنی مؤمن باید اینگونه باشد، نه اینکه به خودش بلرزد. در قرآن میخوانیم: «فَقَاتِل فی سَبِیلِ الله لَا تُکَلَّفُ إلَّا نَفسَکَ و حَرِّضِ المُؤمِنین»، یعنی مؤمنان را تشویق به قتال کن، اگر نیامدند، یکتنه وارد میدان شو! امیرالمؤمنین هم به اصحابش فرمود: اگر نیایید، به تنهایی وارد میدان خواهم شد!
ایثار
وصف هفتم: در خوشیها و بهره مندیها در آخر صف بود، ولی در سختیها در صف اول. این شاخصة بسیار خوبی برای ارزیابی اخلاصها و ارادههاست. آن سید نازنین در سختیها از همه جلو بود، در عملیاتها در خط اول بود، میتوانست در ایران بنشیند و از داخل یک اتاق، فرماندهی و اوضاع را مدیریت کند. پیشرفت صنعت ارتباطات نیز کاملاً این امر را میسور کرده است؛ اما او این کار را نکرد؛ چون برای خود عار میدانست که ملت زیر آتش دشمن باشند و او زیر آرامش سقف؛ به همین جهت مثل ملت خود هزینههای سنگینی پرداخت کرد: پسرش شهید شد، دامادش شهید شد، آخرسر خودش هم شهید شد. رمز تسخیر دلها همین است.
این وصف رسول خدا(ص) است. وقتی زمینهای مدینه را تقسیم میکردند، برای خود چیزی برنداشت تا اینکه جبرائیل نازل شد و این آیه را آورد: «و آتِ ذَا القُربَی حَقَّه»، یعنی فدک را به حضرت زهرا(س) بده که حق خود اوست؛ چون قبلاً مال حضرت خدیجه بود و در ایام سختی و عسرت، با قیمت ارزان به نفع مسلمانها فروخته بود. رسول خدا(ص) در سختی در صف اول بود، به حدی که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: وقتی جنگ شدت میگرفت، رسول خدا(ص) برای ما مثل یک سپر میماند: «کُنَّا إذَا احمَرَّ البَأسُ اتَّقَینَا بِرَسولِالله(ص)، فَلَم یَکُن أحَدٌ مِنَّا أقرَبَ إِلَی العَدُوِّ مِنه».
جوانمرد
وصف هشتم: او در اوج جوانمردی بود؛ خیلی جوانمردانه جنگ کرد. جنگ آداب دارد. کودکان را کشتن، شجاعت نیست؛ بمباران زنها، شرف نیست؛ بمباران بیمارستانها، موفقیت نظامی نیست؛ با گرسنگی و بیآبی نزدیک به دومیلیون جمعیت را به پای مرگ کشاندن، جای افتخار نیست، بلکه ننگ و عار و روسیاهی کامل است. اسرائیل ۹۵درصد خانههای غزه را با خاک یکسان کرده است و مردم غزه در چادرهای پارهپاره روزگار خود را تشنه و گرسنه میگذرانند، با این حال اسرائیل آنها را با هواپیما هدف میگیرد؛ اُف باد بر آن خلبانها! اُف باد بر فرماندهان آنها!
سیدحسن نصرالله نگفت «هدف وسیله را توجیه میکند»، بلکه گفت: «راه بخشی از هدف است.» اگر هدف مقدس است، باید راه آن هم مقدس باشد. در این ۳۰ سال، هیچوقت از طریق خلاف به سمت پیروزی نرفت. این سبک و روش در این روزگار، از یک فرمانده که پیچیدهترین سلاحها و خدعهها در برابرش قرار دارد، واقعاً عجیب است! البته این روش برگرفته از آموزههای قرآنی و از سیره رسولالله(ص) است. رسول گرامی اسلام فرمودند: «الاسلام قیدُ الفَتک: اسلام جلوی ترور را گرفته است»، ترور را ممنوع کرده است. سید بزرگوار لحظهای از قرآن و سیره رسول خدا(ص) و اهل بیت جدا نشد. او میتوانست با موشکهای بالستیک شهروندان عادی رژیم صهیونیستی را بکشد و اهرم فشار بزرگی درست بکند؛ اما اخلاق باعظمتی از خودش در جنگ نشان داد.
آمریکا و اروپا در ظاهر از اسرائیل میخواستند شهروندان عادی را نکشد؛ اما پشت پرده به اسرائیل میگفتند: «هر چقدر میتوانی کودک بکشی، بکش! هر چقدر میتوانی زن بکشی، بکش! به حدی که احدی از اهالی غزه بر روی زمین نماند تا بتوانی برای همیشه نفس راحت بکشی! اینها را تشنه و گرسنه نگه دار تا همه بمیرند!» در جنگ، کسی را از گرسنگی کشتن، جرم جنگی است. اینها آداب جنگ جوانمردانه نیست.
سیدحسن نصرالله به این روشها معتقد نبود. مانند اسرائیل نبود که به خاطر اهدافش بیگناهان را بکشد. اگر میخواست مانند اسرائیل عمل بکند، اسرائیل در ظرف چند روز سقوط میکرد. اگر میخواست مردم عادی را فقط در تلآویو مورد هدف قرار بدهد، ورق کاملاً به نفع او برمیگشت؛ چون یهودیها نسبت به جانشان بسیار حساس هستند و از جنگ میترسند. در قرآن میخوانیم: «وَ لَتَجِدَنَّهُم أحرَصَ النَّاسِ عَلی حَیَاۀٍ و مِنَ الذِینَ أشرَکوا یَوَدُّ أحَدُهُم لَو یُعَمَّرُ ألفَ سَنَه». الان هم اگر حزبالله اعلام بکند: «ای مردم تلآویو، ظرف ۲۴ ساعت شهر را تخلیه بکنید، شهر را مورد هدف قرار خواهیم داد»، رژیم اسرائیل کاملاً فلج میشود و خدا میداند که نتانیاهو به چه روزگاری میافتد.
سیدحسن نصرالله هیچ وقت نگفت آنها زنها و بچههای ما را مورد هدف قرار میدهند، پس ما هم زنها و بچههای آنها را مورد هدف قرار بدهیم. میتوانست به اسرائیلیها بگوید دولت شما این کار را کرده، ما هم مجبوریم شما را بزنیم. همین الان اگر حزبالله اطلاعیه بدهد و مطلب فوق را اعلام نماید، کل اوضاع اسرائیل به هم میریزد. اما آن سید نازنین تا آخرین روز، فقط پادگانها و کارخانجات نظامی و مراکز مهمات را مورد هدف قرار داد. سید مقاومت تا آخرین روز اجازه تعرض به مردم عادی را نداد.
این خصیصه فقط در مسلمان وجود دارد. خداوند میفرماید: «و لَا تَزِرُ وَازِرَۀٌ وِزرَ اُخرَی» کسی اگر گناهی انجام نداده است، در جنگ او را نکشید. اگر خداوند گفته است: «فَمَن اعتدَی عَلَیکم فَاعتَدُوا علیه بمثلِ ما اعتدی علیکم» (هر کس به شما تعدی کرد، شما هم همانطور به او تعدی بکنید)، معنایش این است: اگر دشمن حرمت ماه حرام را نگه نداشت، تو هم حرمت ماه حرام را نگه ندار و از خود دفاع کن. در مسجدالحرام جنگ حرام است. اگر دشمن حرمت مسجد را نگه نداشت و به تو حمله کرد، تو هم دفاع کن. معنای آیه این است، نه اینکه بروید زن و بچههای بیگناه را بکشید!
سید مقاومت به جدش حضرت امیر(ع) اقتدا کرد که فرمود: اگر تقوا نبود، «لَکُنتُ أدهَی الناس»: از همة مردم زیرکتر بودم. پیامبر عظیمالشأن(ص) آداب جنگ نوشتهاند: «زخمی را نکشید، با زنها کاری نداشته باشید، به کودکان تعرض نکنید، درختها را نکنید، آب را مسموم نکنید، کسی را که از جنگ فرار میکند، دنبال نکنید...» در آخر منشور هم مینویسد: لشکر من خیال نکند که اگر چند نفر را اسیر کند بیاورد، من خوشحال میشوم؛ خوشحالی من این است که چند نفر را هدایت کنید.
حالا حساب کنید خداوند به این سید جلیلالقدر با آن ایثار و فداکاری بزرگ و رعایت حدود، چه پاداشی باید بدهد. او در سختترین حالات حکم خداوند را زیر پا نگذاشت، خداوند هم بهترین پاداش، مقام، رتبه و درجه را به او میدهد. روح مؤمن بعد از مرگ، مبسوطالید میشود. خداوند متعال میگوید: «فیها مَا تَشتَهیه الانفُس و تَلذَّ الاعیُن»: هر چیزی که میخواهی، به تو میدهم. طبعاً او باز در عالم آخرت، به فکر عزت و نجات امت خواهد بود و منافع امت را باز بر خود مقدم خواهد داشت؛ چون آخرت ملکوت دنیا و نوع سلوک انسان در دنیاست.
سید جلیلالقدر با آن عظمت غیر قابل وصف، واقعاً مظلوم بود و ما از کربلا یاد گرفتیم که اینگونه مظلومیتها بسیار کارساز است. بزرگِ هند میگوید: «از امام حسین یاد گرفتم که چگونه مظلوم باشم تا پیروز باشم!»
به نتانیاهوی غدار میگویم: از شاه اسماعیل آداب جنگ را یاد بگیر. شاه اسماعیل قبل از جنگ چالدران، شورای جنگ را در بستانآباد تشکیل داد و با فرماندهان به مشورت نشست که: حالا که سلطان سلیم با لشکر خود به طرف ایران میآید، با چه تاکتیکی با او برخورد کنیم؟ در زمان شاه اسماعیل، دیاربکر از استانهای ایران بود. والی دیاربکر به نام نورعلی خلیفه به شاه اسماعیل گفت:
«من عثمانیها را میشناسم، روحیات آنها را میدانم. اگر آنها بیایند و موضع بگیرند، دیگر نمیتوان با آنها مقابله کرد. اجازه بدهید قبل از اینکه آنها موضع بگیرند، ما به صورت چریکی آنها را تارومار کنیم.» شاه اسماعیل با جوانمردی خاص گفت: «ما حرامی نیستیم که راه را ببندیم، بزنیم و فرار بکنیم. ما مرد جنگ هستیم و مردانه جنگ میکنیم؛ اقدامات ناجوانمردانه در مرام ما نیست. ما دزد نیستیم، راهزن نیستیم که راه را ببندیم. مانند شیر وارد میدان میشویم و مانند شیر میجنگیم و در حین جنگ هیچ کار ناجوانمردانهای انجام نمیدهیم!»
وحدت امت
وصف نهم: ایشان به وحدت امت بسیار حساس بود و لذا با وجود صداهای متفاوت و مشربهای متعارض، نگذاشت لبنان تکهتکه بشود و در آتش اختلاف بسوزد. شما نمیدانید که در لبنان چقدر مشارب فکری وجود دارد. او در این باب واقعاً معجزه کرد. هر چقدر به شخص او بد و بیراه گفتند و اهانت کردند، غمض عین کرد و نگذاشت لبنان از یکپارچگی بیفتد. با اینکه قدرت بزرگی داشت، درایت باعظمتی هم داشت و هیچ وقت قدرتش را در مسیر نفسانیات قرار نداد، درنتیجه توانست جلوی اختلاف را کاملاً بگیرد.
خطیب توانا
وصف دهم: او فارِس میدان خطابه بود. الحق از جهت خطابه کمنظیر یا بینظیر بود. استخدام کلمات، استخدام ترکیبات، استخدام مفاهیم، تسلط بر آیات، تسلط بر روایات و… آنچنان بود که میتوانست در عرصه استخدام عواطف، غوغا کند. فراز و فرودهای حسابشده، استفاده بهینه از اعضای بدن، موقعیتشناسی، دشمنشناسی و… در خطبههای او موج میزد. او قادر بود در سختترین لحظات با یک خطابه قویترین امید را در دلها زنده کند.
انتقام
از این مرد بزرگ هر چه بگوییم، کم گفتهایم؛ بنابراین چگونه میتوان انتقام چنین شخصیت عظیمی را از رژیم متعفن اسرائیل گرفت؟ انتقام وی با کشتن هزار صهیونیست برآورده نمیشود. قیمت این سید خیلی بالاتر از این حرفهاست. انتقام آن سید باعظمت، فقط زمانی محقق میشود که رژیم ناپاک صهیونیستی از ریشه کنده شده و از بین برود.
با شهادت امثال سیدحسن نصرالله، مقاومت نخواهد مرد، بلکه مقاومت به نقطهای خواهد رسید که اسرائیل ایام هنیه و ایام قبل از ترور سیدحسن را آرزو خواهد کرد. ما همة جنایت اسرائیل را از چشم آمریکا میبینیم و انشاءالله در جای خودش انتقام همه آنها گرفته خواهد شد.
