شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۴
نظرات: ۰
۰
-
[حامد حجتی] اولین مسئولیت حکومت

عدالت، آن سنگ زیرین است. جامعه‌ای که بر این سنگ بنا شود، هرچند طوفان‌ها بیایند، رنج‌هایش موقت و گذرا خواهد بود. اما جامعه‌ای که این سنگ را جابجا کند، بر زمینِ لرزانِ تبعیض بنا شده و هر لحظه در معرض زلزله‌ی ستم و پیامدهای رنج‌بار آن است.

 حامد حجتی - روزنامه اطلاعات| چشم‌هایش را بست. نه برای آنکه نبینَد، که برای آنکه فقط با گوش جان بشنود. بر منبری از جنس زمینِ سختِ مسجد کوفه نشسته بود و شکایت زنی یهودی را می‌شنید که خلخال از پایش ربوده بودند. آن روز، قاضی شهر نبود؛ امیرالمؤمنین بود. ترازویی در دست داشت که مادون آن، همگان برابر بودند: ترازوی عدالت. این تصویر، افسانه نیست؛ تاریخ است. تاریخی که از دل آن می‌توان پرسید: آیا عدالت، آن «سنگِ زیرینِ» آرامشِ جمعی است که اگر جابجا شود، تمام بنای جامعه به لرزه درمی‌آید؟ آیا رنج گسترده، همیشه حاصل بی‌عدالتی ساختاری است؟

در نگاهی سطحی، عدالت، واژه‌ای حقوقی یا حداکثر اخلاقی است. اما در منظومه‌ی فکری امام علی(ع)، عدالت، «تنفس اجتماعیِ» یک جامعه زنده است. جامعه‌ای که در آن عدالت جریان ندارد، در حقیقت در حال خفگی تدریجی است. این عدالت، اما، شعار و آرمانی دست‌نیافتنی نیست.

در نامه‌ای که به فرماندارش، مالک اشتر، می‌نویسد، آن را به دقت تعریف و عملیاتی می‌کند: «...فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَۀً، وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ، فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ...»؛عدل گشایش می‌آورد و هر که عدل بر وی تنگ آید، ستم بر او تنگ‌تر خواهد گرفت. عدالت، حتی برای حاکم، گشایش‌بخش است، نه محدودکننده. این نگاه، کلید اصلی است: عدالت، هزینه نیست؛ سرمایه‌گذاری برای ثبات و آرامش و کاهش رنج همگانی است. جامعه‌ای که در آن حق ضعیف از قوی ستانده می‌شود، زخمی است که مدام چرک می‌کند و دردش به تمام پیکر سرایت می‌نماید.

نماد عینی این عدالت گسترده و گشایش‌بخش، در تقسیم بیت‌المال تجلی یافت. روزی که امام به قدرت رسید، الگوی تبعیض‌آمیز پیشین را درهم شکست. برادرش، عقیل، که در فقر، سخت می‌سوخت، نزد او آمد و سهم بیشتری از بیت‌المال طلبید. اما پاسخ شنید که عدالت، از خویشاوند هم نمی‌گذرد. در روایتی معروف، امام با دست خود، تکه آهنی را در آتش گداخته و به عقیل نزدیک کرد تا به او بفهماند که آتش تمایل به مال عمومی، از این آهن گداخته سوزاننده‌تر است. این صحنه، یک درس بزرگ مدیریت اقتصادی است: عدالت توزیعی، مُسکنِ درد فقر است. وقتی منابع عمومی به تساوی و بر اساس حق توزیع شود، ریشه بسیاری از رنج‌های معیشتی که به کینه، دزدی و انحراف می‌انجامد، خشک می‌شود.

عدالت امام، تنها در تقسیم ثروت خلاصه نمی‌شود. او عدالت قضایی را قلب تپنده‌  جامعه می‌داند. در همان نامه به مالک می‌نویسد: «...برای قضاوت، بهترین مردمِ نزد خود را برگزین...». و تأکید می‌کند که قاضی باید آن‌چنان از فشارها و وسوسه‌ها آزاد باشد که مردم در داوری او تردید نکنند. خود او عملا نشان داد که در پیشگاه عدالت، امیر و فقیر، مسلمان و غیرمسلمان، دوست و دشمن، یکسانند. این برابری در برابر قانون، بزرگ‌ترین ضمانت برای احساس امنیت روانی شهروندان است. انسانی که بداند اگر حقی از او تضییع شده می‌تواند به دادگاهی عادل پناه ببرد، نیمی از رنجَش التیام یافته است. او دیگر خود را تنها و مقهورِ قدرت بی‌پایانِ حاکم یا ثروتمند، نمی‌بیند.

عدالت در نگاه امام، پیشگیرانه است. او به مالک توصیه می‌کند که پیش از آنکه مردم برای دادخواهی هجوم آورند، خود به مناطق مختلف سرکشی کنی و از احوال رعیت آگاه شوی. این عدالت پویا و جستجوگر، همان چیزی است که امروز آن را «حکمرانی خوب» می‌نامند. حاکم عادل، منتظر شکایت نمی‌نشیند؛ خود به استقبال درد مردم می‌رود تا پیش از آنکه زخم عفونت کند، آن را درمان نماید. این نگاه، عدالت را از یک مفهوم انفعالی و قضایی صرف، به یک فعالیت مدیریتی مداوم تبدیل می‌کند.

در جهان امروز، آن زن یهودی می‌تواند نماد هر شهروندی باشد که در هیاهوی مناسبات پیچیده‌ی اقتصادی و دیوانسالاری‌های کُند، حقش پایمال شده است. ترازوی عدالت امام، امروز به چه معناست؟ به معنای نظام مالیاتی عادلانه است، به معنای قوه قضائیه شفاف و بی‌طرف است، به معنای توزیع عادلانه فرصت‌ها و منابع ملی است. هر جا این ترازو به انحراف می‌گراید، موجی از رنج تولید می‌شود: رنج محرومیت، رنج تبعیض، رنج بی‌پناهی.

عدالت، آن سنگ زیرین است. جامعه‌ای که بر این سنگ بنا شود، هرچند طوفان‌ها بیایند، رنج‌هایش موقت و گذرا خواهد بود. اما جامعه‌ای که این سنگ را جابجا کند، بر زمینِ لرزانِ تبعیض بنا شده و هر لحظه در معرض زلزله‌ی ستم و پیامدهای رنج‌بار آن است. عدالت، اولین و بزرگ‌ترین مسئولیت حکومت در قبال کاهش درد مردم است. آرامشی که از دل عدالت می‌روید، آرامشی پایدار و ریشه‌دار است.

*بریافت هایی از  ؛نهج‌البلاغه، غررالحکم و دررالکلم، بحارالانوار، تحف العقول، داستان راستان  و سیری در نهج‌البلاغه.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی