دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۰۱:۲۱
نظرات: ۰
۰
-
[ سید محمدکاظم سجادپور ] خوانش روانشناختی روابط بین‌الملل: کنشگران و کنش‌ها

به گفته کارشناسان آمریکایی، ترامپ، پیرکودکی است که علیرغم سن بالا مانند کودکی احساس محور حرف می‌زند، تصمیم می‌گیرد و رفتار می‌کند. در همین چارچوب است که محیط بین‌المللی بخاطر جایگاه آمریکا و رفتار ترامپ، پرنوسان شده است.

سید محمدکاظم سجادپور - روزنامه اطلاعات: در دنیای بهم پیوسته امروز، نیاز به درک آنچه در روابط بین‌الملل می‌گذرد، نیازی طبیعی و خواستی همگانی است. مردم در سرتاسر جهان می‌خواهند بدانند پشت اخبار و گزارش‌هایی که روزانه، بلکه لحظه‌ای در مورد سایر نقاط جهان می‌گذرد و بر سرنوشت آنها اثر مستقیم دارد چیست و اخبار و تحولات ناگوار و تکان‌دهنده کم نیست.

از پرخاش کم‌سابقه ترامپ به سومالیایی های آمریکایی گرفته تا تجمیع نیروهای نظامی ایالات متحده در دریای کارائیب، و از حملات تقریباً روزانه رژیم صهیونیستی به لبنان و غزه علیرغم اعلام آتش‌بس تا نوسان‌های بازارهای جهانی، و از امکان تنش یا سازش بین چین و آمریکا گرفته تا روند حل و فصل منازعه اوکراین، در پاسخ به چگونگی تحولات با گسترده رنگارنگی از تحلیل‌ها در سرتاسر گیتی روبه‌رو هستیم و نه فقط لشکر بلکه لشکرهایی از تحلیل‌گران سعی می‌کنند تصویری از آنچه آن‌ها از واقعیت درک می‌کنند  ارائه دهند. 

برخی از این تحلیل‌ها و برداشت‌ها به قدری سطحی و کم عمق‌اند که می‌توان از آنها به عنوان تحلیل‌های سرپایی یاد کرد. برخی دیگر سعی می‌کنند با منطق ریاضی و مهندسی، یعنی نگاهی مکانیکی به پدیده‌هایی بسیار پویا و پر دینامیک روابط بین‌الملل نگریسته و به اصطلاح تحلیل‌های عقلانی از رفتار کنشگران عرضه کنند. این دسته از تحلیل‌ها، کنشگران را بازیگرانی عقلانی می‌پندارند که «سود» و «زیان» خود را دقیقاً محاسبه کرده و دست به اقدام سیاسی می‌زنند.

اما واقعیت‌ها بیانگر آن است که رفتار کنشگران نه تنها در دنیای امروز، بلکه در گذشته تاریخ الزاماً از الگوی عقلانی پیروی نکرده و نقش عواطف، احساسات، هنجارها، ارزش‌ها، نظام‌های هیجانی افراد و جوامع و  در کنش‌های سیاسی و بین‌المللی بسیار جدّی بوده است.

این مجموعه و منظومه یعنی نحوه نگرش، نظام هیجانی، نظام ارزشی، نظام شناختی و ادراکی، نظام شخصیتی و نظام هویتی بازیگران در همه سطوح سیاسی به شمول سطح بین‌المللی، حائز اهمیت است. این زاویه دید، تحلیل روانشناختی از روابط بین‌الملل نام دارد و در قلب این چارچوب تحلیلی، پرسشی جدّی وجود دارد و آن اینکه چگونه می‌توان تحلیلی روانشناسانه از کنشگران، «ماهیت کنش» و «محیط کنش» در روابط بین‌المللی داشت؟

در این پهنه تحلیلی، کنشگران عرصه روابط بین‌المللی، اعم از افراد شاخص و برجسته سیاسی و تصمیم‌گیر، احزاب و نهادهای سیاسی و اداری، جریان‌های اجتماعی، جوامع در کلیت آنها و دولت‌ها و کشورها، الزاماً بازیگران عقلانی قلمداد نمی‌شوند.

خروجی رفتار و کردار سیاسی آنها، نه براساس دیدن واقعیت‌ها بلکه بر مبنای پندارها و برداشت‌های بعضاً نادرست و آرزومحور از تحولات شکل می‌گیرد. از اینجاست که «برداشت نادرست» از خود و دیگران که پیچیده در لایه‌های عواطف و احساسات است، به کنش‌های خطرناک مانند جنگ‌ها می انجامد. تقریباً در تمامی جنگ  ها نقش برداشت نادرست و مبنی بر محاسبه غیرعقلانی، برجسته است.

لذا در کنش‌های دوستانه و خصمانه در روابط بین‌المللی، عناصر روانشناختی را باید شناسایی کرد. «تقسیم» ما  و «دیگران» براساس تعلقات عاطفی و بهره‌برداری از احساسات، سکه رایج بازار سیاست در غالب نقاط جهان است.

اما در کمتر جا و دوره‌ای، مانند آمریکا در دوران ترامپ این پدیده برجسته است. پندار، گفتار و رفتار ترامپ و  آمریکای ترامپ را حتی تعداد قابل توجهی از کارشناسان آمریکایی براساس مدل‌های روانی و نه عقلانی تحلیل می‌کنند. در تحلیل‌ آنها ترامپ، پیرکودکی است که علیرغم سن بالا مانند کودکی احساس محور حرف می‌زند، تصمیم می‌گیرد و رفتار می‌کند. در همین چارچوب است که محیط بین‌المللی بخاطر جایگاه آمریکا و رفتار ترامپ، پرنوسان شده است.

درخصوص دلایل چنین وضعیتی بحث و گفتگو فراوان است اما دو دلیل برجسته‌تر وجود دارد که نخست، شکاف‌ها و نابرابری‌های عمیق در درون و بیرون جوامع از نظر اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی است که به خشم و تنفر منجر شده‌اند و دلیل دوم، استفاده ناهنجار از رسانه‌ها مخصوصاً رسانه‌های اجتماعی برای بهره‌برداری از خشم و تنفر ایجاد شده ناشی از شکاف‌هاست. هرچه هست، نگاه روانشناختی به روابط بین‌المللی ضرورتی غیرقابل انکار است. 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی