محمدعلی فیاضبخش - روزنامه اطلاعات: در دوران خوش دبیرستانمان در درس شیمی میگفتند: اگر اسید کلریدریک را بر بازِ سدیم بریزیم، میدهد نمک طعام. در بازار به اولی میگفتند جوهرنمک، و به دومی سود سوزآور! یک بار در آزمایشکاه مدرسه امتحان کردیم. یک چیزی درست شد مثل قیر. در همان حدّ سیّالیّت و با همان رنگ. بعدها فهمیدم هم جوهرش ناخالصی داشته و هم سودش!
مانده بودیم این چهجور نمک طعامی است!؟ معلم نازنین شیمی گفت: «این نمونهی آزمایشگاهیاش است، حالا کو تا نمونهی صنعتیاش دست بیاید! اما اگر دست بیاید، میشود همان نمک طعامی که سر سفرههاتان دارید؛ سفید و جامد و شفاف؛ که غذاتان بدون آن، مزهای ندارد»…و ما صنعتیاش را همان شب سر سفرههامان میدیدیم و حرف معلم عزیزمان را باور میکردیم.
نمیدانم چند سال است که مسئولان مختلف کشورمان، در ژست همان معلم شیمی ما، میگویند: «اگر باران بیاید، مشکل کمآبی حل میشود؛ اما کو تا باران ببارد!؟ اگر بازار تنظیم شود، ارز هم دیگر عرضاندام اضافه نخواهد کرد؛ اگر مرغها بهموقع تخم بگذارند، شانههای تخممرغ در بقالیها هم به سبب ارزانی و فراوانی و بیاعتنایی مردم به قُدقُد میافتند؛ و اگر همهچیز خوب شود، دیگر چیز بدی نخواهیم داشت»!…و البته:
اگر باران به کوهستان ببارد
به کوهستان بباریدهست باران!
ولی حالا کو تا باران ببارد؟
ازیرا بی حکمت نیست، که از رییس مجلس بگیرید تا رئیس دولت، و تا رییس قضا و سردمداران غزا و متولّیان غذا، همه یکصدا و بعضاً در مقام شاکی ندا برمیآورند، که اگر چنانها بشود، چنینها در طرفةالعینی خواهد شد.
از این انشای ما نتیجه میگیریم که ما مردمان، همچنان باید در آزمایشگاههای تولید نمک طعام و نمکفشانیهای بعضی حضرات، صبوری کنیم، تا نمکهای قیرگونه، در فرآوری صنعتی، در نمکدانهایی بلورین و زیبا، رنگ و رخ نهایی خود را نمایان کنند.
خدا کند تا آن زمان، رنگ و رخی برای نمکخورها باقی مانده باشد.
