آیت‌الله سیدحسن عاملی 

مگر روشنایی روز مرا نگه می‌دارد؟
علامه طباطبائی(ره) را به میهمانی دعوت می‌کنند. در آن زمان کوچه‌ها تاریک بود، درنتیجه راه رفتن برای ایشان سخت بود.یکی از آقایان پیشنهاد می‌کند: «اگر چنین مراسمی در منزل خودتان باشد، بهتر است. وقتی که شما را به منزل دیگران دعوت می‌کنند، تشریف نبرید، شب است و تاریکی همه جا را فرا گرفته، ممکن است زمین بخورید.» توحید را ببینید، فوراً ‌فرمود: «مگر در روز، روشنائی روز است که مرا نگه می‌دارد؟ قُل مَن یَکلَؤُکُم بِاللَّیلِ و النَّهارِ مِنَ الرَّحمنِ بَل هُم عَن ذِکرِ رَبِّهِم مُعرِضون» ( انبیاء، ۴۲): چه کسی شبها و روزها شما را از آسیب‌هایی که می‌خواهد به شما برسد، حفظ می‌کند. آیا روشنایی است که شما را نگه می‌دارد؟
کورة آتش
یکی آمد و به جناب حاج محقق انصاری که  از منبری‌های درجه یک قم بود و منبرهای عارفانه‌ای داشت، گفت: «عصبانی شدم و از کوره دررفتم و در خانه با زن و فرزند دعوا کردم. حالا چه کنم؟» آقا زبان بسیار شیرینی داشت، گفت: «چرا به کوره رفتی تا دربروی؟!»
خانه‌تکانی
قدیم فردی را به ریاست شهربانی قم انتخاب می‌کردند که خیلی شرور باشد. رئیس شهربانی زمان آقای بروجردی به حدی بازاریان را آزار داده بود که بازاریان رفتند پیش آقا که: «او جانمان را به لب رساند، شما به نحوی معزولش کنید.» منشی آقا گفت: «او را شاه هم نمی‌تواند عزل کند!» یعنی آمریکا نصبش کرده است. درست روزی که آقای بروجردی فوت کردند، صبح روز بعد این رئیس شهربانی را عزل کردند، یعنی دیگر مأموریت تمام شد.  بلایی نمانده بود که بر سر طلبه‌ها نیاورده باشد. روزی عده‌ای طلبه را تبعید می‌کرد، سپس عبای نازکی به دوش می‌انداخت، می‌آمد در صف اول نماز آقای بروجردی، نماز می‌خواند! 
آقای مصطفوی کتابفروش می‌گفت: یک دفعه او به مغازه من آمد، گفت: «می‌خواهم برایم اقبال سید بن طاووس را پیدا کنی.» چند تا دعا در کتاب اقبال هست که در مفاتیح نیست؛ آقا می‌خواهد از آن دعاها محروم نشود و آنها را هم بخواند! معلوم می‌شود که عالی‌ترین کلاس شیطنت را گذرانده بود. یک روز آیت‌الله فیض پیش آقای بروجردی شهادت داد: «من با چشمانم دیدم که او در خیابان به دست دو طلبه دستبند زده و داده به دست یک پاسبان، آن‌طوری که حیوان را می‌کشند، می‌کشیدند!» آقا عصبانی شدند، همین که رئیس شهربانی آمد، گفتند: «برو، دیگر تو را نبینم!» او رفت و از ترس به مسجد اعظم هم نیامد، ولی  بزرگانی را واسطه کرد که: «از آقا اجازه بگیرید بیایم در صف آخر بنشینم و ثواب نماز جماعت از دستم نرود!» ببینید چه اعجوبه‌ای است! بلایی نماند که بر سر طلبه‌ها نیاورد. هر طلبه مسأله ایجاد می‌کرد، ساواک پشت عبایش علامت می‌زد و مأموران او را می‌گرفتند. به مدرسه خان وارد شدند و طلبه‌ای را از طبقه بالا به پایین آوردند و سیخ را در بینی‌اش فرو بردند!
روزی آقای حاج محقق انصاری جلوی او را می‌گیرد، می‌گوید: «تو نماز صبح می‌خوانی؟» می‌گوید: «بلی، می‌خوانم.» می‌گوید: «بعد از نماز، تسبیح به دست می‌گیری و صد بار می‌گویی: اینجا قم است، اینجا عُشّ آل محمد(ع) است! حضرت فرمود: علم در آخرالزمان در نجف غروب می‌کند و در قم طلوع می‌کند: «و مِنهُ یَنتَشِرُ إلَی سَائر البُلدان»: از آنجا به شهرهای دیگر منتشر می‌شود. تو هم تسبیح به دستت بگیر و شروع کن با نفست صحبت کن؛ بگو: غیبت نکن! غیبت نکن! هی بگو: «غیبت بر سر آدم چه‌ها که نمی‌آورد!» به نفس باید تلقین کرد. به مرده چطور تلقین می‌دهید؟ همان‌طور به خودتان تلقین دهید. مستحب است شانه مرده را بگیرند و محکم حرکت دهند و بگویند: «إسمَع، إفهَم: بشنو، بفهم»، همین‌طور شروع به تلقین کنید. عمده این است که انسان در این جهان خودش را تکان دهد و خانه‌تکانی کند، غبارروبی کند. هنگامی که یکی موعظه می‌کند، این موعظه به غبارِ زنگار نخورد، به نفس بخورد.
بر دلت زنگار بر زنگارها                                                                      جمع شد تا کور شد زاسرارها
بقیه‌اش یادم نیامد!
علامه جعفری(ره) می‌فرمود: شخصی روستایی آمد گفت: «آقا، ممکن است برای تبلیغ به روستای ما بیایید؟» به من برخورد، گفتم: خیر! سپس رفتم برای خواندن نماز جماعت، گفتم:« إنّا أنزَلناهُ فی‏ لَیلَۀِ القَدر». بقیه‌اش یادم رفت، دوباره تکرار کردم؛ اما باز یادم نیامد، از پشت سرم همان روستایی گفت: «و ما أدراکَ ما لَیلَۀُ القَدر»!
مراقبه
آیت‌الله اراکی در مورد آقای سید محمدتقی خوانساری که دامادشان بود، می‌فرمود: «ایشان جزو بوّابین است.» پرسیدند: «بوّاب یعنی چه؟» فرمود: «ایشان دم در قلبشان نشسته‌اند و غیر از حق چیز دیگری نمی‌تواند به قلب ایشان راه پیدا کند.» بنده به یکی از عرفا عرض کردم: «آقا به جایی نرسیده‌ام، اشکال از کجاست؟» فرمود: «مراقبه‌ات ضعیف است، آنجا را درست کن.»
 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی