دکتر میشل کعدی

ادبیات مسیحی عرب گنجینه سرشاری است از مدایح خاندان رسالت و اظهار ارادت به ایشان؛ نمونه هایی تحسین برانگیز که کمتر در زبان فارسی معرفی شده اند. مجموعه «سرّ دلبران» نمونه هایی از این دلبستگی معنوی است که درباره هر کدام از معصومان به روایت گروهی دیگر از پیروان ادیان ابراهیمی تدوین شده است. متن زیر گزیده ای است از کتاب مربوط به حضرت فاطمه(س) به قلم کشیش و فیلسوف معاصر لبنانی.
 تاریخ اسلام شخصیت‌های برجسته دینی و انسانی را در خود جمع کرده است؛ به طوری که تأثیر به‌سزایی در ترسیم موضوعات مهم و سرنوشت‌ساز دارند.این بزرگان، با ایمانی که به خدا و اسلام در طول زندگی داشتند، موجب هدایت مردم شدند. آنان همچون نور و چشمه‌ای در وجود انسان هستند و در طول عصرها جاودان باقی خواهند ماند. کسی که درباره زندگی اهل‌بیت پژوهش می‌کند، می‌تواند کرامت و اصالت و اوصاف کریمانه را در آنان بیابد، اوصافی که قرآن کریم از آنها به عنوان آموزه‌های اسلامی و مکتبی یاد کرده است.
حضرت زهرا(س) از چنین مکتبی است که اوج حقانیت را مجسم کرد. او نخستین بانوی معلم و ادیب و خطیب در جامعه بود و مردان و زنان زیادی شاگردش بودند. او در تاریخ اسلام به عنوان پیشرو و سرمشق ظاهر شد و به دلیل جایگاه دینی و انسانی‌اش توانست رویدادهای مهم اسلام را شاهد باشد، روزهایی سخت؛ اما با شجاعت و اراده قوی و منطق انسان مؤمن و برهان قاطع با آن روبرو شد. هنگامی که با دقت زندگی کوتاه او و شخصیتش را بررسی می‌کنیم، جنبه‌های وسیعی از تاریخ دینی و فرهنگی و بلاغی ایشان برایمان آشکار می‌شود.
بعد از دستیابی به منابع مهم، بر آن شدم تا درباره زهرا(س) سخن بگویم.  مستشرقان و پژوهشگران و مورخان از این شخصیت بزرگ که روح پاکی در او متبلور شده است، شگفت‌زده شده اند.  من تلاش کردم تا زندگی آن حضرت را به تصویر بکشم و از خدای بزرگ خواستم تا در نوشته خود منصف باشم و به این آیه عمل کرده باشم: «خدا به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش برگردانید؛ و چون میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید» (نساء، ۵۸). 
زن هنگامی که سرزندگی و قدرت و آرمان‌گرایی را در شخصیت خود داشته باشد و به عبارتی یک زن نمونه باشد، بی گمان به طور مساوی برای مرد و زن سرمشق خواهد بود؛ زیرا قرآن هنگامی که راهبردهای کلی اسلام را ترسیم می‌کند، تنها از مرد سخن نمی‌گوید، بلکه از مرد و زن مؤمن می‌گوید. (رک: احزاب،۳۶). سخن فاطمه(س) با مردان و زنان مؤمن این است که با عقل و دل و احساس و گفتار وکردارشان از دین  پیروی کنند؛ همان‌طور که او برای اسلام و فایده‌رساندن به دیگران چنین بود. آیا او گویندة این جمله نیست: «الجار قبل الدّار: نخست همسایه، سپس اهل خانه»؟ چه بسیار درس پایداری در موضع‌گیری و شکیبایی در امور سخت را که از زهر ا(س) آموختیم. هنگامی که زندگی او را مرور می‌کنیم، نشاط اجتماعی و ایستادگی‌اش در کنار امام علی(ع) و رویارویی‌اش با ستم، به ذهن خطور می‌کند و از این‌گونه مواضع، اجازه شرعی ورود زن در عرصه سیاسی و پذیرش مسئولیت اجتماعی را درمی‌یابیم.
برخی گفته اند او  در سال پنجم قبل از بعثت متولد شد و هشت سال با پدرش در مکه زیست، سپس به مدینه هجرت کرد و دو سال بعد به ازدواج علی(ع) درآمد. اجماع قطعی است که او کوچکترین دختر رسول خداست و از صفات و اخلاقی ممتاز در سطح جهانی برخوردار است؛ صفاتی که خدای بزرگ آن را ویژه او کرده و پیامبر(ص) در حدیثی مفصل به این موضوع اشاره فرموده: «... یا فاطمه، لاتحزنی فإنّ الله عزوجل أرحمَ بکِ و أرأف علیک منّی وذلک لمکانکِ منّی و موضعک مِن قلبی: فاطمه، اندوهگین مباش؛ زیرا خدا از من به تو مهربان‌تر است و این به خاطر جایگاه تو در نزد من است و اینکه در دلم جای داری.»
عنایت خدای بزرگ به فاطمه، با سلام ملائکه و درود خدا به واسطه جبرئیل شروع شد و این نشان‌دهنده شرافت، اهمیت و عظمت او در دنیای انسان‌هاست. خطیب بغدادی و ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه می‌گویند: «إنّ الله سمّاها فاطمه لانّهُ فَطَمها و مُحبّیها عن النار: خدا او را فاطمه نامید، زیرا او و دوستدارانش را از آتش جهنم دور نگه داشت». دیلمی از ابوهریره نقل می‌کند: «إنّما سُمّیت فاطمه لأنّ الله فَطمَها و محبّیها عن النار: او فاطمه نامیده شد؛ زیرا خدا او و دوستدارانش را از آتش دوزخ دور نگاه داشته است.»
آن حضرت را «زهرا» نیز نامیده‌اند؛ زیرا به رنگ سفید متمایل به صورتی بود. همچنین گفته اند: پیامبر(ص) او را زهرا نامید؛ زیرا او برای اهل آسمان می‌درخشید، همان‌گونه که ستارگان برای اهل زمین می‌درخشند و این درخشش به خاطر عبادت و زهد و نمازش بود. نَووی در شرح صحیح مسلم می‌گوید: «تَبتّل» یعنی به طور کامل جداشدن و به عبادت پرداختن، و مریم و فاطمه به خاطر عبادت د رراه خدا ،از زنان و زمانشان جدا شدند و به «بتول» آوازه یافتند؛ و از آنجا که از دروغ دور بودند و همواره به راستی سفارش می‌کردند، «صدیقه» نام گرفتند؛ و چون فرشتگان با  فاطمه صحبت می‌کردند، به «محدثّه» شهرت یافت.  امیرالمؤمنین(ع) در سال دوم هجری، بعد از جنگ بدر با او ازدواج کرد و مهریه را زره خود قرارداد. آنها صاحب فرزندانی همچون حسن، حسین، ام کلثوم و زینب [ع] شدند.
جایگاه حضرت فاطمه (س)
حضرت زهرا(س) نزد مسلمانان جایگاه توصیف‌ناپذیری دارد. مردم اتفاق نظر دارند که مقام او نزد خدا والاست و بر همه زنان دنیا برتری دارد. دین اسلام او را با لقب «سیدۀ نساء العالمین» (سرور زنان جهان) از دیگران متمایزکرده است و فقط حضرت مریم و عده بسیار اندکی از بانوان در این عظمت با او شریک هستند. جای شگفتی نیست که جایگاه و عظمت فاطمه(س)‌ از اهل بیت گرفته شده است، زیرا او مادر امامان معصوم است؛ از این رو بعد از پدر و همسرش،  از نظر جایگاه در مرتبه دوم قرار دارد. از نظر اهل سنت نیز دختر پیامبر(ص) «سرور زنان جهان» است که به همراه پدرش رنج کشید و با وجود سن کم از او دفاع کرد.
پیامبر (ص) به او فرمود: «حسبُکِ مِن نساء العالمین مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه: برای تو بس است که از سروران زنان جهانی و آنان چهار نفر هستند: مریم، آسیه، خدیجه، فاطمه». و فرمود: «خیرُ نساء العالمین أربع: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه: برترین زنان جهان چهار تن هستند: مریم، آسیه، خدیجه، فاطمه.» و فرمود:
ـ أحبّ أهلی إلیَّ فاطمه: محبوب‌ترین خویشاوندانم نزد من، فاطمه است.
ـ سیدۀ نساء أهل الجنۀ فاطمه:‌ سرور زنان بهشت، فاطمه است.
ـ فاطمه! إن الله یغضبُ لِغضبَک: ای فاطمه، قطعاً خدا از خشم تو خشمگین می‌شود.
ـ المهدیُ مِن عِترتی مِن وُلدِ فاطمه: مهدی که از عترت من است، از فرزندان فاطمه است.
ـ فاطمه! أنت أول أهل بیتی لُحوقاً بی: فاطمه، تو نخستین شخص از اهل بیت من هستی که به من ملحق می‌شود.
ـ فاطمهُ بَضعۀٌ منّی؛ فمن أغضبها، أغضَبنی: فاطمه پاره‌تن من است و هر کس او را خشمگین کند، مرا خشمگین می‌کند.
و فرمود: هنگامی که قیامت برپا شود، منادی ندا درمی‌دهد: «یا أهل الجمع، غُضّوا أبصارکم حتی تَمَرَّ فاطمه: ای اهل محشر، چشمانتان را فروبندید تا فاطمه عبور کند.»
اخلاق فاطمی 
زهرا(س) از اخلاق و کمال پدرش تأثیر پذیرفت؛ از این روی از نظر خلق وخو و سخن و مکارم اخلاقی، شبیه‌ترین مردم به پیامبر(ص) بود. شریفانه، نجیبانه، خویشتندار و آرام، به دور از جلوه‌های خودپسندی زیست و به طور خلاصه در راستی و پاکی و بخشندگی و پاکدامنی، خدا را خشنود می‌کرد. او از همان اهل‌بیتی است که خدای بزرگ درباره  جایگاهشان می‌فرماید: «إنّما یُریدُ الله لیُذهبَ عنکم الرّجس اهلَ البیت و یُطهّرکم تطهیرا: جز این نیست که خدا می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید  و کاملاً پاک و پاکیزه تان سازد» (احزاب، ۳۳).  زهرا(س) سرمشق زنان است و بانوان درستکار در او متجلی شده‌اند تا آنجا که همسر پیامبر(ص) گفت: «هرگز کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم مگر پدرش را». 
حضرت زهرا(س) گوشه‌نشین نبود. او زنان مهاجر  و انصار را به حضور می پذیرفت و با مردانشان گفتگوهای عمیقی کرد و پیرامون موضوعات اجتماعی سخن گفت. بر اساس این موضع‌گیری‌ها می‌بینیم که او در طول حیاتش در کنج خلوت نزیست و آنچه در مدت عمر کوتاهش انجام داد، از مواضع‌ اجتماعی او در امور مختلف پرده برمی‌دارد. 
در برخی جنگها پدرش را همراهی می‌کرد. مورخان نوشته‌اند روزی که رسول خدا(ص) در جنگ اُحد زخمی شد، علی(ع) با سپرش آب آورد و زخم حضرت را شست؛ ولی خون بند نیامد. در این هنگام چهره زهرادرهم شد و پدر را در آغوش گرفت و به گریه افتاد؛ سپس بوریایی را سوزاند و خاکسترش را بر زخم نهاد، درنتیجه خون جوشان بند آمد. 
او در طول زندگی جز به راستی کاری انجام نداد؛ برای همین به «صدیقه» ملقب شد و جز به حقیقت سخن نگفت. بعد از وفات پدر نیز با همه توان به اثبات اسلام اقدام کرد و از حق امام علی(ع) دفاع کرد.  وی همچون خطیبی توانا و مبارزی بزرگ مواضعش را بیان کرد. نه چون علی همسرش بود، بلکه برای اینکه او امیر مؤمنان است و پرچم حق را برافراشت و حق با اوست و در حب خدا و جهاد در راه او، شجاعانه و بی‌مثال ذوب شده بود. زهرا می‌گفت: «علی به تنهایی می‌تواند پایه‌های حق و عدالت و دانش را محکم کند» و هنگامی که از او سؤال شد: «چرا علی را مقدم می داری؟» پاسخ داد: «این که او از همه بی‌نیاز است، ولی همه به او نیازمند هستند، دلیلی است بر اینکه او امام همه است.» این است بُعد اجتماعی  زنی با ایمانی راسخ به خدا که با اهل معرفت به گفتگو می‌پرداخت و آنان را قانع می‌کرد. مواضع مصلحانه او نمایانگر اخلاق و معنویت او و انسجام عقلانی‌اش است. 
نخستین زن نویسنده در اسلام 
زهرا(س) به احادیث پیامبر(ص) توجه داشت و بر احکام اسلام و معارف و آموزه‌های آن مسلط بود. مطالبی را که پدرش می فرمود، ثبت می‌کرد؛ همان طور که از پیامبر روایت شده: فاطمه از پسرش حسن بهره می‌برد. این چیزی است که از حدیث والای «حریره» و همچنین از جایگاه مصحَف او فهمیده می‌شود. از آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که وی نخستین زن نویسنده در اسلام به شمار می‌آید؛ زیرا اولین کسی است که احادیث نبوی را ثبت کرد. او آنچه را شناخت، گفت؛ اما بعداً کسانی  از جمع‌آوری و نوشتن احادیث ممانعت کردند. 
برخی آیات و روایات از اهمیت و منزلت حضرت زهرا گفته‌اند. این سخنان احترام همه جانبه و بزرگداشت او را اثبات می‌کند؛بنابراین در گذشته و اکنون مسلمانان با وجود اختلاف برنامه‌ها، طوائف، سلائق و مذاهب، همگی بر عظمت آن حضرت اتفاق نظر دارند؛ زیرا شخصیت پیامبر(ص) و ویژگی‌های او را در خود داشت، به طوری که انس بن مالک گفت: «هیچ کس شبیه‌تر از حسن ‌بن علی و فاطمه به پیامبر(ص) نبود.»
در بزرگداشت شخصیتی که جای هیچ تردیدی در آن نیست، تابعین صدر اسلام و صاحبان صحاح و مسانید مانند بخاری، مسلم، بَغوی، ابن عبدربّه و ابن حَجر(صاحب الصواعق المحرقه) و دیگر افراد برجسته از آن حضرت به نیکی یاد کرده‌اند. از طریق علم و ادب آن حضرت، دانشمندان نشست‌های متعددی برگزار کردند و زبان به مدح علم و محبت او گشودند. به سبب علمی که او با آن ممتاز شد، مسلمانان نیز از احادیث و گفته‌ها و خطبه‌هایش تأثیر پذیرفتند؛ به ویژه خطبه فدکیه. 
حضرت زهرا(س) قبل از اینکه برای خودش زندگی کند، برای جامعه و مسلمانان زندگی کرد. قبل از اینکه غمخوار خود باشد، غمخوار دیگران بود. او انسانیت را به زیبایی تمام و در بالاترین سطح، عینیت بخشید و هر چه داشت، با طیب خاطر ‌می بخشید. به هنگام دعاها، افراد را یک به یک نام می‌برد. یک بار پسرش حسن ‌پرسید: «چرا برای خودت دعا نمی‌کنی؟» پاسخ می‌داد: «پسرم، همسایه بر اهل خانه مقدم است!» بر این اساس، او قبل از اندیشیدن به خود، به دیگران می‌اندیشید. 
او چون به دردهای دیگران توجه داشت، درد خود را فراموش کرد. و این نبود مگر به خاطر معنویتی که درونش را پر کرده و مادیات و خودخواهی را از یادش برده بود؛ پس با عشق الهی مردم را پند می‌داد و می‌گفت هر کس آفریدگار را دوست بدارد، نمی‌تواند همنوعانش را دوست نداشته باشد و متذکر می‌شد: «الخَلقُ کلهم عَیال الله و احبّهم الی الله، أنفعَهم لِعیاله: همة مردم نانخور خدا هستند و دوست داشتنی ترین آنان کسی است که به خانواده خدا بیشتر سود برساند. »
آن حضرت به مردم آموزش می‌داد؛ چنان که امام عسکری(ع) می‌گوید: زنی نزد فاطمه رفت و گفت: مادر ناتوانی دارم که برایش سؤالی درباره نماز پیش آمده است و مرا خدمت شما فرستاده تا بپرسم. فاطمه پاسخ داد.  زن دوباره پرسید و آن حضرت پاسخ داد و برای بار سوم و تا ده بار پرسید و حضرت پاسخ داد. زن از فراوانی سؤال شرمنده شد، گفت: «دختر پیغمبر، تو را اذیت نمی‌کنم!» فاطمه(ع) گفت: «باز هم بیا و هر چه سؤال داری، بکن. اگر کسی را اجیر کنند تا بار سنگینی را از ارتفاعی بالا ببرد و در مقابل، صدهزار دینار مزد بدهند، آیا باز هم این عمل سخت خواهد بود؟» زن گفت: نه. 
ابن مسعود می‌گوید: مردی خدمت فاطمه رسید و گفت: «دختر پیغمبر، آیا [او سخنی نزدت] باقی گذاشته که به من بفرمایی؟» حضرت به کسی فرمود: «آن نگاشته را بیاور.» او رفت، ولی آن را نیافت. حضرت فرمود: «آن نگاشته ارزشی معادل حسن و حسین برای من دارد!» پس آن را یافت و گفت پیامبر(ص) می‌فرماید: «کسی که همسایه‌اش از شر او در امان نیست، از مؤمنان نخواهد بود. هر کس به خدا و روز آخرت ایمان دارد، همسایه‌اش را اذیت نمی‌کند. هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خوب بگوید یا ساکت باشد. خداوند انسان بردبارِ عفیف را دوست دارد و بدگوی بخیلِ بسیارخواهندة مُصرّ را دشمن می‌دارد...» 
مردی نابینا از فاطمه(ع) اجازه خواست تا وارد خانه‌اش شود. حضرت خود را پوشاند، پیامبر(ص) فرمود: «چرا چهره‌ات را پوشاندی، او که تو را نمی‌بیند؟» گفت: «اگر او مرا نمی‌بیند، من او را می‌بینم و او می‌تواند بو را استشمام کند.» پیامبر(ص) فرمود: «شهادت می‌دهم که تو پاره تن منی.»  

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی