هفت صبح نوشت: اسم مغازه پلاسکو آدم را یاد پلاستیک میاندازد اما اگر وارد یکی از آنها شوید، همهچیز از خلالدندان تا دیگ بزرگ پختوپز را پیدا میکنید. آقا یوسف حدود ۱۰ سال یک مغازه پلاسکو را اداره میکند. میگوید آنقدر خردهریزه داخل مغازه وجود دارد که کسی نتواند دستخالی خارج شود.
حتی اگر بتوانید از راهروهای تودرتو و ردیف بشقاب، کاسه و لیوانهای رنگارنگ بگذرید و دست به سبدهای رنگی و ظرفهای غذا و قهوهخوریهای زیبا نزنید، بالاخره قبل خروج، جایی که شمعهای رنگارنگ، ماگهای هیجانانگیز و مگنتهای خوش رنگ و لعاب ردیف شدهاند، گیر میافتید. آقا یوسف چیدمان مغازه را مشتریپسند انجام میدهد و این را جزو رازهای کسبوکارش میداند.
برای همین از شغلش راضی است و میگوید اگر روزی بین پنج تا هفت میلیون فروش نکند، کرکرهها را پایین نمیکشد. آنطرف داستان را هم نباید نادیده گرفت؛ ماهی ۶۰ میلیون تومان اجاره میپردازد و به سهتا کارگر روی هم ماهی ۴۰ میلیون تومان حقوق میدهد. حساب و کتابی انجام میدهد و میگوید اگر ماهیانه کمتر از ۱۵۰ میلیون دخل بزند، ضرر کرده است.