دانش، عامل تولید و تجارت در اقتصاد دانش بنیان است؛ اقتصادی بدون وزن که منبع اصلی آن (دانش) مستهلک نشدنی است وارزش، در این اقتصاد از نوع فکری و نامشهود است.
فرآیندهای تولید دانش، توزیع دانش، انتقال و کاربرد آن چهار فرآیند اساسی در اقتصادهای مبتنی بر دانش هستند. حجم و چگونگی رابطه این فرآیندها با یکدیگر متمایزکننده اقتصادهای مدرن از اقتصادهای سنتی می باشند. در اقتصادهای سنتی حجم این فرآیندها اندک و رابطه بین آنها خطی است؛ یعنی ابتدا دانش تولید می شود، آن گاه توزیع و منتشر شده و در نهایت مورد استفاده قرار می گیرد. یعنی بین استفاده از دانش و تولید آن رابطه مستقیم وجود ندارد؛ بلکه یک رابطه غیرمستقیم یک طرفه به واسطه انتقال دانش شکل گرفته که ضامن پویایی نمی باشد. اما در اقتصاد دانشبنیان، تولید، انتشار و به کارگیری دانش یک چرخه را تشکیل می دهد که در آن کاربرد دانش خود بازخوردی ایجاد نموده و مجدداً منجر به ایجاد نیاز و درنهایت خلق دانش جدید می گردد.
عمده ترین مزایای اقتصاد دانش، دانش محور یا دانش بنیان را می توان در کمرنگ شدن مشکل کمیابی منابع، نهادینه شدن حقوق مالکیت فکری، متفاوت بودن ماهیت رقابت، دسترسی به اطلاعات، افزایش سرعت جذب فناوری، تمایل به استفاده از فناوری های پیشرفته، درهم تنیده شدن زنجیره های ارزش، تجارت اطلاعات، مبادلات هوشمند و توسعه دولت الکترونیک برشمرد.
همچنین به اختصار الزامات اقتصاد دانش بنیان را می توان سرمایه گذاری در آموزش همگانی، افزایش مهارت نیروی کار، سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، مدیریت دانش، تحکیم ارتباط صنعت و دانشگاه، ایجاد پایگاه های اطلاعاتی قوی و جامع و فراهم کردن شرایط مناسب پیشرفت عنوان نمود.
اقتصاد دانش بنیان برمبنای مراجع بینالمللی
در سال ۱۹۹۵، سازمان توسعه همکاری های اقتصادی، گزارشی با عنوان «ملاحظات اقتصاد مبتنی بر دانش برای سیاست های آینده علم و تکنولوژی» منتشر کرد که در آن به معرفی مفهوم جدیدی به نام «اقتصاد دانش بنیان» پرداخت. این مفهوم بدین صورت تعریف شد: "اقتصاد دانش بنیان، اقتصادی است که به طور مستقیم بر اساس تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات بنا شده باشد". پس از آن دو مفهوم زیر توسط این سازمان ارائه شد:
سرمایه گذاری در دانش(هزینه های معطوف به فعالیت های مرتبط با بهبود دانش موجود و کسب دانش جدید یا انتشار آن)
صنایع دانش بنیان (صنایعی که دارای سه ویژگی سطح بالای سرمایه گذاری در نوآوری، استفاده قابل توجه از تکنولوژی و بهره گیری از نیروی کار تحصیل کرده می باشند)
این شاخص در طول سالیان مورد اصلاح واقع شد و در سال ۱۹۹۷ این سازمان پنج رکن اصلی را برای سنجش اقتصاد دانش بنیان معرفی نمود که عبارتند از: سرمایه گذاری در دانش، سیاست های علم و فناوری، فناوری اطلاعات و ارتباطات، جهانی شدن و خروجی ها.
سازمان همکاری های اقتصادی آسیا اقیانوس آرام، نهاد دیگری بوده که اهمیت اقتصاد دانش بنیان را درک نمود. در بیانیه سال ۱۹۹۹ این سازمان در کوالالامپور رهبران این کشورها دانش را به عنوان موتور رشد و توسعه اقتصادی معرفی نموده و متعهد شدند تا تلاش نمایند که کشورهای عضو این سازمان در خط مقدم ساخت و تسهیم اقتصاد دانش بنیان قرار گیرند. بر مبنای تعریف این سازمان، اقتصاد دانش بنیان اقتصادی است که در آن تولید، توزیع و استفاده از دانش، محرک اصلی رشد اقتصادی، ایجاد ثروت و اشتغال در تمامی سطوح مختلف صنایع می باشد.
شاخص های مورد استفاده توسط این سازمان برای اندازه گیری اقتصاد دانش بنیان در چهار دسته محیط کسب و کار زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، توسعه منابع انسانی و نظام نوآوری ارائه شده است.
چارچوب دیگری که برای سنجش نوآوری و اثر آن بر اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرد، توسط اتحادیه اروپا مطرح می شود. شاخص های اصلی مورد سنجش در این گزارش عبارتند از: منابع انسانی، نظام پژوهشی، محیط نوآوری، حمایتهای مالی، سرمایهگذاری، ، فعالیتهای نوآوری، ارتباطات، داراییهای فکری، اثرات بر اشتغال و اثرات بر فروش.

شما چه نظری دارید؟