فصل هفتم
در این بخش طی سه عبارت، سه مطلب، مطرح شده است مطلب اول درباره اعلام ندامت و انابة نیایشگر در اعلا درجه، مطلب دوم درباره اینکه از نیایشگر، توبه و دعا و از خدا، قبول و اجابت، مطلب سوم همراه با سه صلوات با برکات، تقاضای هدایت و نجات و شفاعت.
بخش اول: اعلام اعلا درجه ندامت و انابه و استغفار: آیا ندامت و پشیمانی، همان توبه است و توبه، همان ندامت است؟ بدون شک چنین است. بزرگان دین به ما آموختهاند که: «التوبۀُ النّدم: توبه همان پشیمانی است.» با توجه به این مطلب، عرض میکنیم: خدایا، اگر توبه همان پشیمانی است، نادمترین نادمها ماییم: «أللهم، إن یَکُن النَّدم توبۀ إلیکَ، فأنا أندمُ النّادمین». بارالها، اگر آمرزش خواهی، موجب ریزش و زدودن گناهان است، ما هم از آمرزش خواهان هستیم: «و إن یکن الاستغفار حِطّۀ للذنوب فإنّی لکَ مِن المُستغفرین».
بخش دوم: از ما دعا، از خدا قبول
پروردگارا، تو خود، فرمان توبه داده و فرمودهای: «تُوبوا إلی الله جمیعاً أیها المؤمنون لعلّکم تفلحون: ای مؤمنان، همگی به سوی خدا، از راه توبه بازگردید، باشد که رستگار شوید» (نور، ۳۱) . بارالها، تو خود فرمودهای: «هوا الذی یَقبل التَوبۀ عَن عباده و یَعفو عَن السّیئات: خدا هموست که توبة بندگان را میپذیرد و از بدیها میگذرد» (شوری، ۲۵). اینک با توبه و دعا و صلوات، به درگاهت آمدهایم که به روی همگان باز است. پس توبهمان را بپذیر و دعایمان را مستجاب فرما: «اللهم فکما أمَرتَ بالتّوبۀ و ضَمِنَت القبول، وحثثت عَلی الدُّعاء و وعدتَ الإجابه، فصلّ عَلی محمد و آله و اقبَل تَوبتی و لا ترجعنی مرجع الخیبۀَ مِن رحمتک».
باربلها، درگاه تو، درگاه نومیدی نیست. تو توابی. تو ابولبابه را بخشودی که به پیامبرت خیانت کرد و اسرار جنگی را لو داد و چون پشیمان شد، خود را به ستون مسجد بست و ناله سر داد. ما را هم ببخشای. خدایا، تویی توّاب و رحیم. تویی که توبه گنهکاران را میپذیری. تویی که به خطاکاران بازگردنده، رحم میکنی. ماییم خطاکار بازگشته به درگاهت. مائیم گنهکار توّاب. توبهمان را بپذیر : «إنکَ أنتَ التّوابُ عَلی المُذنبین و الرّحیم للخاطئین المَنیبین».
بخش سوم: تقاضای هدایت و نجات و شفاعت
در آخرین عبارات که گویی ثمره و نتیجه همه این دعای بلند است، از خدا سه حاجت خواستهایم: هدایت، رهانیدن و شفاعت. فصاحت و بلاغت این جمله بسی دلنشین است؛ هرچند که این برازندگی در همه دعاهای صحیفه هست؛ ولی درخشندگی برخی از عبارت ها فوقالعاده است. در این قسمت، بر پیامبراکرم(ص) و خاندانش، درود و رحمت فرستاده می شود؛ اما هدایت و استنقاد، قطعیت یافته و شفاعت روز قیامت به صورت درخواست و طلب آمده است. آیا بهتر از این، میتوان مطالب مزبور را در قالب دعا و نیایش بیان کرد؟
۱ـ هدایت: پروردگارا، تو ما را به نور خورشید عالمتاب نبوت، هدایت کردهای. بدان امید که شاکر این نعمت بیهمتا باشیم، از تو میخواهیم که بر او و خاندانش درود فرستی: «اللهم صلّ عَلی محمد و آله کَماهَدَیتنا به».
۲ـ نجات: همه انسانها طالب نجات هستند: نجات از فقر، از بیماری، از عذاب دنیوی و اخروی، مطلوب همگان است. برخی به برکت وجود انبیا و اولیا، راه را شناخته و با صبر و استقامت، در آن حرکت میکنند و برخی گمراهند؛ دانسته یا ندانسته. پروردگارا به برکت وجود پیامبر رحمت، آن یگانه روزگار، آن مظهر عزت و افتخار، ما را از گمراهی نجات دادهای. اینک درخواست ما این است که از جانب خویش بر او و خاندان باخصالش درود فرستی: «اللهم صلّ عَلی محمد و آله کما استَنقَذتَنا به».
۳ـ شفاعت : اگر هدایت و نجات از ضلالت، به برکت پیامبر رحمت برای امت تحقق یافته، شفاعت و میانجیگری او و خاندانش در روز قیامت آرمان بلند ماست. پروردگارا، از تو میخواهیم بر آنان درود بی شمار نثار کنی و این صلوات پرخیر و برکات را هم شفیع ما قرار دهی تا در روز وانفسای رستاخیز، همان روز فقر و فاقه، از مهلکه وارهیم و به نور آن انوار هدایت و رهگشایان سعادت، در بهشت جاویدان منزل گزینیم: «و صَلّ عَلی محمد و آله صَلاۀ تَشفَعُ یَوم القیامۀ و یَوم الفَاقۀِ إلیک».
حُسن ختام
اکنون که این دعای پربها به انتها رسیده، عرض میکنیم: خدایا، قدرت تو را حد و مرزی نیست. تو بر همه چیز توانایی. ارادهات حاکم مطلق و فرمانت لازمالاجراست: «انّک عَلی کل شئ قَدیر».
ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده
زیـرنشین عَلَمـت کائـنات ما به تو قائم، چو تو قائم به ذات
پروردگارا، نه تنها قدرتت فراگیر و توانائی ات بینظیر است، انجام مقدوراتت هم بر تو، آسان و یسیر است: «وَ هُوَ عَلَیکَ یَسیرٌ». تقاضای ما این است که ما بندگان بیتوانت را از برکات دعای آن اختر آسمان امامت و آن سجاد امت، و آن استوانه صبر و شوق عبادت، برخوردار فرمایی.
شما چه نظری دارید؟