سیدعطاءالله مهاجرانی

مقدمه پانزدهم:  صورتگری قرآن مجید (۶)
چهارم: تصویر نور و ظلمات
بدون تردید زیباترین و خلاقانه‌ترین صورتگری نور و ظلمات در قرآن مجید دیده می‌شود. تا جایی که جستجو کرده‌ام، در کتاب دیگری، کتاب‌های مقدس ادیان الهی و یا آئین‌های معنوی و نیز در رمان‌ها و نمایشنامه‌ها و تابلوهای نقاشی، نه می‌توانیم چنین تصویری از نور ببینیم، چنان‌که در « آیه نور، از سوره نور» صورتگری شده است و نه تابلویی از ظلمات چنان‌که در آیه ظلمات در همان سورة نور مشاهده می‌کنیم. تا به امروز درخشان‌ترین تفسیر آیه نور از صدرالمتألّهین شیرازی، افتخار اندیشه الهی و فرهنگ ایران و اسلام است. چرا چنین باوری دارم؟
۱ ـ دو واژه نور و ظلمات در قرآن مجید با هندسه و معماری شگفت انگیزی به کار رفته است. «نور» همیشه در قرآن به شکل مفرد استفاده شده است. ما در قرآن مجید مطلقاً واژه «انوار» نداریم. «ظلمات» همواره در قرآن به شکل جمع به کار رفته است. ما مطلقاً در قرآن مجید واژه «ظلمت» نمی‌یابیم؛ یعنی تشتت و پراکندگی در تاریکی‌هاست و یگانگی و وحدت در نور! 
در موارد متعددی این دو واژه مفرد و جمع در کنار یگدیگر به کار رفته است . مانند آیۀالکرسی و یا سوره ابراهیم، آیه یکم. می‌توانیم برای نمونه همین واژگان را در کتاب مقدس، عهد عتیق و عهد جدید و یا در دیوان‌های کلاسیک شعر به‌ویژه در زبان عربی با هم بسنجیم. این ظرافت و میناگری در چگونگی استفاده از واژگان نور و ظلمات ویژه قرآن مجید است. به دلایل بسیار از جمله همین دلیل، قرآن چنان که برخی ادعا کرده اند، نمی‌تواند خوابنامه باشد. مثل اینکه بگوییم محراب مسجد شیخ لطف الله اصفهان را استاد رضای بنای اصفهانی در خواب ساخته است و یا حافظ شیرازی غزل‌های عرشی خود را در خواب سروده است. 
به نظرم مناسب است به باب نخست سِفر پیدایش در کتاب مقدس از همین زاویة استفاده از واژگان نور و ظلمت و یا انوار و ظلمات نگاهی بیندازیم. در باب نخست آیات ۳ تا  ۵ واژه نور و در آیات ۱۴ تا ۱۶ واژه انوار استفاده شده است. مترجمان فارسی کتاب مقدس از واژه « نیّرها» به جای انوار استفاده کرده اند. در ترجمه انگلیسی سنت جیمز از هر دو واژه light و lights استفاده شده است. در متن اصلی به زبان عبری نیز از در آیاتی که اشاره کردم، از هر دو واژه مفرد אוֹר و جمع מְאֹרֹת استفاده شده است.
در کتاب مقدس تقریباً در اکثر موارد واژه ظلمت به شکل مفرد استفاده شده است. در دو مورد که تأکید بر ظلمت بوده است، در برخی ترجمه‌ها از شکل جمع استفاده شده است؛ مانند کتاب ارمیای نبی، باب ۲۳، آیه ۱۲.
 همه ما حافظ را در انتخاب واژه‌های مانند برلیان تراش‌خورده و صیقل‌زده، آیتی از ذوق و معجزه زبان می‌شناسیم. در غزلیات حافظ واژگان ظلمات و ظلمت و نور و انوار استفاده شده است. در واقع او هیچ‌گونه مرزبندی در کاربرد این واژگان مثل تمایزی که در قرآن مجید دیده می‌شود، ندارد. به این بیتها دقت کنید:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن «ظلمت» شب، آب حیاتم دادند
(غزل ۱۸۳)
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
«ظلمات» است، بترس از خطر گمراهی
(غزل۴۸۸)
 بعد از این، «نور» به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد
(غزل ۱۶۶)
بر اهرمن نتابد «انوار» اسم اعظم
مُلک آن توست و خاتم، فرمای هر چه خواهی
(غزل ۴۸۹)
سعدی سلطان سخن نیز در به کارگیری این واژگان تمایز قرآنی قائل نشده است.
پرتو «نور» روی تو هر نفسی به هر کسی
می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من 
(غزل ۴۷۱)
الحمدللهِ الذی خَلقَ الوجود مِنَ العدم
فبَدت عَلی صفحاته «انوارُ» اسرار القدم
(مجالس پنجگانه، مجلس اول)
به کسی نگر که « ظلمت » بزداید از وجودت
نه کسی نعوذ بالله که در او صفا نباشد 
(غزل ۱۹۷)
گویی همه عالم «ظلمات» است و تو نوری
خلقی به تو مشتاق و جهانی به تو روشن 
(غزل ۵۷۴)
ابن‌عربی در قصیده‌ای هر دو واژه نور و انوار را به کار برده است:
و نَوَّر الجِسمِ بِالأرواحِ فانتَشَرت
«أنوارُ»ه کانتشارِ «النُور» فی الفَلَق
سهروردی:
لِأَنوارِ نورِ الله فی القَلب انوارُ
وَ  للسرّ فی سرّ المُحبّین اسرار
با جستجو در دیوان‌های شعر عربی، از جمله دیوان مُتنبّی که در انتخاب واژگان البته با تقدمی که دارد، شبیه حافظ است، به‌روشنی می‌توان به این استنتاج رسید که هیچ شاعری چنان تمایزی که شیوه قرآن مجید است، ندارد و یا رعایت نکرده‌ است. گویی در قرآن مجید واژگان با یک جهت‌گیری نهانی و معماری که در نگاه نخست به چشم نمی‌آید، سامان داده شده است.
در احادیث و روایات و ادعیه نیز این واژگان بدون تمایزی که در قرآن مجید دیده می‌شود، وجود دارد؛ برای نمونه در نهج‌البلاغه که میزان و معیار فصاحت و بلاغت است، از هر چهار واژه «نور»، «انوار»، «ظلمت» و «ظلمات» بارها استفاده شده است.

۲ـ آیه نور
 آیه نور با واژه «الله» اسم جامع و به روایتی اسم اعظم خداوند متعال آغاز شده است. آیۀالکرسی نیز همین ساختار را دارد. هر دو در واقع جزو غُرر آیات قرآن مجید هستند. به ترکیب و نظم و صورتگری قرآن مجید در آیه نور توجه کنید. شبیه نمایشگاه نقاشی و تالار آینه است. تالار آینه‌ای که شعشعة نور خداوند در آن تابیده است و به همه هستی روشنایی می‌دهد.
«الله نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرض:خدا نور آسمان ها و زمین است. مَثَلُ نُورِهِ کَمِشکَاۀٍ فِیهَا مِصبَاحٌ: مَثَل نور او چراغدانی  می ماند که در آن چراغی است. المِصبَاحُ فِی زُجَاجَه: آن چراغ در حبابی بلورین است. الزُّجَاجۀُ کَأَنَّهَا کَوکَبٌ دُرِّیّ: آن حباب بلورین گویی اختری تابناک است. یُوقَدُ مِن شَجَرۀٍ مُّبَارَکَۀٍ زَیتُونَۀٍ لَا شَرقِیَّۀٍ و لَا غَربِیَّه: [این چراغ] از درخت خجستة زیتونی که نه شرقی است و نه غربی،  افروخته می‌شود. یَکَادُ زَیتُهَا یُضِیءُ وَ لَو لَم تَمسَسهُ نَارٌ:نزدیک است که روغنش ـ هرچند بدان آتشی نرسیده باشدـ روشنی بخشد. نُّورٌ عَلَی نُورٍ: روشنیِ بر روی روشنی است.  یَهدِی الله لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ: خدا هر که را بخواهد، با نور خویش هدایت می‌کند.  و یَضرِبُ الله الأَمثالَ لِلنَّاسِ والله بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیم: این مَثَلها را خدا برای مردم می‌زند و خدا به هر چیزی داناست» (النور، ٣٥).
مضمونِ «خدا نور است» در کتاب مزامیر، باب ۲۷ ، آیه یکم آمده است: «خداوند نور من و نجات من است.» نیز در کتاب اشعیای نبی، باب ۶۰، آیه ۲۰ : « زیرا که یَهُوَه نور جاودانی و خدایت زیبایی تو خواهد بود و آفتاب تو دیگر غروب نخواهد داشت.» در  انجیل یوحنّا، باب یکم، آیه ۵  نیز آمده است:«خدا نور است و در او هیچ تاریکی نیست» .
در هیچ یک از مواردی که ذکر شد و موارد دیگری که در کتاب مقدس آمده است، شاهد بیان تمثیلی و صورتگری مرکب و منظومه وار قرآن مجید نیستیم. تفاوت قرآن با کتاب مقدس مانند تفاوت نمایشگاه با یک عکس است. در نمایشگاه و صورتگری قرآن، تابلوهای مختلفی کنار هم چیده می‌شوند و هر تابلو به تابلوهای دیگر روشنایی می‌بخشد، معنی را گسترش می‌دهد و  بیننده در کنار دریایی از تصویر و معنا قرار می‌گیرد.
 آیه نور سیزده جمله است: هشت جملة اسمیّه و پنج جملة فعلیّه. واژه نور  نیز پنج بار در آیه تکرار شده است. شش فعل «یُوقَدُ» (افروخته می شود)، «یَکَادُ» (نزدیک است)، «تَمسَسهُ» (به آن رسیده باشد)، «یَهدِی» (هدایت می‌کند)، «یَشَاءُ» (می خواهد) و «یَضرِبُ» (می‌زند) با هم نسبت دارند. کانون آیه، واژه «نور» است. 
نکته دیگر، نسبت آیه و تصویرگری شگفت‌انگیز آیه با آیات بعدی است. در واقع تأمل در سیاق آیات، با توجه به تفسیر چهاربعدی سیاق که آیت‌الله جوادی آملی در «تفسیر تسنیم» خویش و از جمله در تفسیر سوره نور به آن اشاره کرده‌اند، به این معنی است که سیاق در چهار وجه قابل تأمل است:
۱ـ آیه سرفصل محموعه‌ای از آیات است. آیات بعدی در سیاق قرار می‌گیرند.
۲ـ آیه در ادامه آیات قبل است و به معنی تمامیت‌بخش سیاق جایگاهش مشخص می‌شود.
۳ـ آیه با آیات پیش و پس در نسبت است.
۴ـ آیه مستقل است، مانند آیه تطهیر. 
از «آیه نور» تا «آیه ظلمات»، آیه شماره ۴۰ می‌توانیم این نسبت و منظومه تصویر را ببینیم. اگر از پیامبر اسلام(ص) سوره نور و یا همین شش آیه به عنوان وحی رسالی بر جای مانده بود، می‌توانستیم رسالت الهی او را با تکیه و تبیین همین آیات و نمایش صورتگری آیات اثبات کنیم. برای اینکه تصویر روشنی از منظومه صورتگری قرآنی داشته باشیم، به آیات شماره ۳۹ و ۴۰ توجه کنید. این آیات شدت و گستردگی و ژرفایی از ظلمات را تبیین می‌کند که تنها با آیة نور تاب سنجش دارد. ما همان‌ گونه که در صورتگری آیه نور خداوند را می‌بینیم، در تالار نمایش ظلمات، در دریای بی‌پایان و بی‌کران تاریکی نیز خدا را می‌بینیم. شبیه همان نسبتی که وجود با عدم دارد. به تعبیر شیخ محمود شبستری:
عدم آئینة هستی است مطلق
کزو پیداست عکس تابش حق
پایان‌بندی آیه ظلمت با واژه نور است! یک دایره کامل. إنّا لله و انّا الیه راجعون! با آیه نور آغاز کردیم، در ژرفای ظلمات نَفَس‌گیر ویران شدیم، امواج دریاهای تاریکی ما را فرا و فرو گرفت، غیاب نور را دیدیم، در چنین معرکة تاریکی، تصویر شگرف حافظ از تاریکی در سنجش با آیه ظلمات در سوره نور، رنگی و رونقی ندارد:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل
کجا دانند حال ما سیکباران ساحل‌ها؟
در صورتگری قرآنی، دریایی ناپیدا کرانه و خروشنده از جنس تاریکی مطلق است. ظلمات در دریا جاری است. چهره دریا را امواج متلاطم تاریکی پوشانده است. آسمان دریای تاریکی آکنده از ابرهای سیاه تاریکی است. تاریکی‌های سه‌گانه که بر هم چیده شده‌اند، تاریکی نه مانند روایت ساراماگو در رمان کوری، «سفت و چسبنده» است، بلکه تاریکی مانند تیغ بر چهرة ما می‌لغزد. شتاب امواج تاریکی را احساس می‌کنیم. این جهان لبالب تاریکی کجا و گرداب حافظ و غریق او؟
والّذِینَ کَفَرُوا أعمَالُهُم کَسَرَابٍ بِقِیعَه:کسانی که کفر ورزیدند، کارهایشان چون سرابی در برهوت است که یَحسَبُهُ الظَّمآنُ مَاءً : تشنه، آن را آبی می‌پندارد، حَتَّی إذَا جَاءَهُ لَم یَجِدهُ شَیئًا: تا چون بدان رسد، آن را چیزی نمی یابد، وَ وَجَدَ الله عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ: و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او  می دهد وَالله سَرِیعُ الحِسَاب: و خدا زودشمار است. ( نور، ۳۹).
 أَو کَظُلُمَاتٍ فِی بَحرٍ لُجِّیٍّ: یا [کارهایشان‌] مانند تاریکی هایی است در دریایی ژرف، یَغشَاهُ مَوجٌ: موجی آن را می‌پوشاند، مِن فَوقِهِ مَوجٌ :[و] روی آن موجی [دیگر] است، مِن فَوقِهِ سَحَابٌ: [و] بالای آن ابری است. ظُلُمَاتٌ بَعضُهَا فَوقَ بَعض: تاریکی هایی است که برخی بر روی برخی قرار گرفته است. إذَا أخرَجَ یَدَهُ لَم یَکَد یَرَاهَا: هر گاه [غرقه‌] دستش را بیرون آورَد، به زحمت آن را می‌بیند.  و مَن لَم یَجعَلِ الله لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نور: و به هر کس خدا نوری نداده باشد، او را هیچ نوری نخواهد بود.  (نور، ۴۰).
منظومة تصاویر سه رکن اصلی دارد: نور، سراب که نور کاذب است و انسان آب‌نما را آب می‌انگارد، و سوم ظلمات متراکم سه‌گانه.

۳ـ  تمثیل سراب و تمثیل دریای تاریکی
 صورتگری که در آیات ۳۵ تا ۴۰ ترسیم شده است. آیه نور، تمثیل سراب و تمثیل دریای تاریکی و هر یک حاوی داستانی نیز هستند. تمثیلی که داستان دارد و مانند غزلهای عرشی حافظ که داستان‌واره است، زیبایی و ژرفای دیگری پیدا می‌کند. انسان و خدا مضمون اصلی این صورتگری هستند. انسان در نور خدا را می‌یابد. در ظلمت خود را گم می‌کند. تماشاگه صورتگری بی‌پایان است!
ادامه دارد
 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی