سیدمسعود رضوی - روزنامه اطلاعات: فقر، لایههای آشکار دارد که محرومیت است. و لایههای پنهان، که پس از سالها، در فساد و فحشا و انحطاطِ روابط انسانی و سستی اخلاق و ادب و فرهنگ و فضایل و تربیت بروز و نمود پیدا میکند، که مبنای حیات عالی و مناسبات متعالی است. به این ترتیب است که در اثر فقر، خانواده هم معنای حقیقی را از دست میدهد، و در نیازِ روزانه و خودخواهی و خوشباشی و تن ورزی و اعتیاد غرق میشود، و لاجرم تجزیه و اتمیزه میشود. و اعضا و افراد آن، به مانند ذرات ناپیدا، همچون ویروسها و غبارهای گنگ و بی اعتبار به هرسو پرتاب میشوند. و در حاشیهها و لانهها و شکافهای جامعه سکنی میگزینند. و گاهی هم در تاریکی از یادها میروند و یا ناپدید میشوند.
این تاریخ خاموش اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی را هیچگاه مورخان روایت نمیکنند و نکردهاند اما رمان نویسان و گاه شاعران و نقاشان تصویر کردهاند. در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی در فرانسه و بریتانیا، داستان نویسانی چون امیل زولا و چارلز دیکنز صحنههایی از فقر و رنج مردم را وصف کردهاند که بیش از هر تاریخ نگاری برای فهم تحولات اجتماعی و تاریخی مفید بوده است. همچنان که در آمریکا رمانهای «کلبه عموتم» در فهم دردهای بردگان و رمانهایی چون خوشههای خشم و جنگل اثر جان اشتاین بک و اپتون سینکلر در فهم درد و فقر بیکران کشاورزان مهاجر و کارگران بیکس و ناامید و بیسرپناه را به خوبی مؤثر بوده است. در ایران هم نویسندگان بزرگ قرن اخیر در این عرصه گامهای خوب برداشتهاند.
در تاریخ ادب ایران، مصیبت نامه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری کتابی است از همین گونه، و نوعی ادبی است که تاریخ اجتماعی و انسانی و اخلاقی مردمان روزگارش را روایت میکند. تا آنجا پیش میرود که میگوید:
جان آدم نیز سِرّ فقر سوخت
هشت جنّت را به یک گندم فروخت
در ایران کنونی و در سال جاری، ما دچار استیصال در برخورد با فقر، بلکه در تعریف مفاهیم و بازگویی حقایق آن شدهایم. پناه بردن به ادبیات، بخشی از این استیصال است. اینکه مسائل فرعی و کوچک که حاصل سیاستهای غلطِ فرهنگی و محصول زبان بیهوده و فهمِ آلوده و برنامههایِ نادرست بوده است و طی دهه ها با بودجههای عظیم که صرف دهها نهاد و سازمان و سیستم تبلیغاتی و رسانهای و ترویجی و ارتباطی و آیینی و هنری و فرهنگی و ارشادگرانه و آموزشی و آمرانه و مشفقانه به همراه اردوکشی خیابانی و بنرپراکنی و لشکریان سایبری و محفل سازی و مجالس خودی و دوستان ویژه شده و نتیجه نداده، چرا باید هنوز همان راه طی شود؟ آخر مگر این ملت چقدر سرمایه و جان و توان دارد؟ چقدر اعصاب و روان دارد؟ چقدر وقت و نسل و زمان دارد؟
یکی دو قلم عرض کنم خدمتتان تا بفهمید زندگی مردم چگونه میگذرد! قیمت یک شانه تخم مرغ که از مهمترین اقلام تأمین پروتئین مردم طبقه متوسط روبه پایین و کارگران ایران است، از تیرماه که حدود نود هزار تومان بوده به دویست و پنجاه شصت هزار تومان صعود کرده و این یعنی نزدیک به سه برابر شده است. ماست و شیر هم به دوبرابر میرسد و بقیه اقلام پایه غذایی هم حداقل پنجاه درصد در طی پنج ماه رشد قیمت را تجربه میکند.
در همین حال اما مهاراجههای وطنی، نفت فروش و حواله فروش و فیلتر شکن فروش و وام فروش و متنفذ بانکی و تلنبار کنندگان اجناس، صرافیهای یورو و دلار و طلا و صاحبان داراییهای بسیار، بر روی استخوانهای سوخته و شکسته فقیران ایران، خوش خوش میخندند و به طرفۀالعین دوبرابر و سه برابر ثروتمندتر میشوند.زهی بخت، زهی بخت!
چه کنیم؟ احوال و مردمان له شدهگان زیر بار فقر همان است که صاحب مصیبت نامه فرمود:
سائلی پرسید از آن شوریده حال
گفت اگر نام مهین ذوالجلال،
میشناسی بازگوی ای مرد نیک.
گفت نان است، این بنتوان گفت لیک.
مرد گفتش احمقیّ و بیقرار
کِی بوَد نام مهین نان، شرم دار
گفت در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گرسنه چل روز و شب
نه شنودم هیچ جا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
من بدانستم که نان، نامِ مهینست
نقطه جمعیت و بنیادِ دینست
رسول ما جناب مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا زودا که فقر به کفر رسد، و امیر المومنین علی علیهالسلام فرمود: چون از دری فقر وارد شود از در دیگر ایمان خارج میشود.
مگر این کلمات عظیم و جلیل، بنیاد و حکمت وهدف جمهوری اسلامی نبوده است؟ پس از پنجاه سال اگر آن را مردم مطالبه کنند، پاسخ رئیس دولت و مدعی چیست؟
فقر، ام المصائب است. و تکرار هزاربارهی این مسئله از سوی مسئولان و روزنامهنگاران و وزرا و اقتصاددانان و نظامیان و روحانیون و خطبا و منبریان و سیما و صدا و صاحب نظران و همگان، از چه رو و خطاب به چه نهاد و که و برای چیست؟
مخاطب کیست و چه کسی قرار است فقر را در کشوری که پنجمین سرانه ثروت جهان را دارد، از میان ببرد یا نسبت به عواقب آن پاسخگو باشد؟
هیچ اندیشیدهایم که چرا همه در مقامِ منتقد و مطالبه گر سخن میگوییم؟ من همینجا از حکومت و دولت و نظام درخواست میکنم که ریشههای مافیاهای خودرو، آب، انرژی، کاسبان تحریم، جنگ افروزان، تنش سازان، پروژه بگیرانِ صوری، مؤسسات جعلی و هزاران دمل چرکین را بخشکاند و دهها کار لازم را انجام دهد! این حرفها تکرار مکرر است.
مخاطب کیست؟ آنها هم که مخاطب ما هستند همین حرفها را خطاب به مردم میزنند. رئیس جمهور بارها همینها را گفته و ایضاً وزرا و بقیه که به تأسی از ایشان میگویند و نیز نمایندگان مجلس که شور و حرارتی هم در گفتن میورزند ماشاءالله!
اگر ارادهای در کار نباشد و یا کسانی همه چیز را وارون سازی کنند تا دفع الوقت شود و همه زمان را از دست دهیم، همه بازنده خواهیم بود. در ایران، منطقه و در جهان. کسی به ایران ما، مردم ما و فقرای ما رحم نمیکند. کسی منتظر ما نخواهد ماند و دلش برای ما تنگ نخواهد شد.
این بیتهای زیبا را هم برای نرمی دلها از شیخ عطار نیشابوری اضافه میکنم، مگر تعویذی باشد در برابر جادوی اضطراب آفرینان و نابخردان خیابانی که هیچگاه منافع ملی را ندیدند. همیشه در خیابان لمیدند و هیچ وقت در نوک جبهههای جنگ نبودند:
گفت: چون دادت خدای دادگر
آنچه بودت دوستتر، یعنی: ظفر
آنچه آن حق دوست میدارد مدام
تو بکن آن نیز، یعنی: عفوِ عام