آیت الله العظمی جوادی آملی
اول:
سرّ هم آوایی «روز غدیر» با «شب قدر» همانا هماهنگی و همتایی مظروف آن دو، یعنی قرآن و ولایت است که ظرفها را همسان ساخته است. آنچه در وجود علمی قرآن کریم است، در وجود عینی انسان کامل معصوم علیه السلام است. اگر آن کتاب الهی موصوف به: «لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه» است، این امام معصوم [نیز] متصف به آن است؛ امام معصوم از قرآن خبر میدهد و خداوند درباره آن کتاب آسمانی چنین فرمود: «اذا قریء القرآن فاستمعوا له وأنصتوا».
دوم:
قرآن مجید معصوم از هر نقص و مصون از هر عیب است، لذا قائم به نفس و قیّم جامعه بوده و به ملت اقوم هدایت میکند: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم» امام معصوم که در بامداد غدیر کسوت «هذا علی مولاه» پوشید، تا شامگاه معاد به عنایت خداوند وابسته بوده و در هدایت محتاج بشری نبوده و هماره قیم معنوی جوامع بشری است: «انما الائمهًْ قوام الله علی خلقه وعرفاؤه علی عباده ولا یدخل الجنهًْ الا من عرفهم و عرفوه ولا یدخل النار لا من أنکرهم و أنکروه»؛ کسی که اهلبیت وحی را که غدیریان خدای قدیرند، به رسمیت بشناسد و مورد شناسایی آن ذوات نورانی قرار بگیرد، وارد بهشت میشود، وگرنه گرفتار دوزخ خواهد شد و این مطلب سامی یکی از چند معنای «قسیم الجنة و النار» بودن پرچمداران غدیر است.
سوم:
راز رهبری قرآن به اتحاد، همانا متحد بودن تمام آیات مکی ومدنی آن است که قریب به ربع قرن متناوباً نازل شد و هیچ اختلافی بین اصول و فروع، جهانبینی، جهانداری و جامعهپروری، عبادات، احکام، عقود و ایقاعات آن نیست: «أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً». همین رمز در امام معصوم علیه السلام که منصوص خدا و منصوب روز غدیر است، وجود دارد، لذا هر امام سابق، مبشر لاحق و هر امام لاحق ، مصدق سابق است؛ چنانچه تمام عقاید، اخلاق و اعمال هر کدام منسجم و هماهنگ است و آفت اختلاف نه در درون آنها و نه در بیرون آنان رخنه نمیکند. کلام امیرمؤمنان که ساحت غدیر به نام آن حضرت علیهالسلام رقم خورد و متبرک شد، چنین است: «...و لیس رجل فاعلم احرص علی جماعة امة محمد -صلی الله علیه و آله و سلم- و اُلفتها منی ابتغی بذلک حسن الثواب وکرم المآب».
هیچ کس نسبت به وحدت امت اسلامی از صاحب غدیر علاقهمندتر نیست؛ زیرا نه کسی مانند آن حضرت در اینباره علم صائب دارد و نه کسی در این جهت عمل صالح. احاطه علمی آن حضرت به آثار سوء اختلاف را میتوان از کلام نورانی آن حضرت استنباط نمود: «فایاکم والتلون فی دین الله فان جماعةً فیما تکرهون من الحق خیر من فرقة فیما تحبون من الباطل وان الله سبحانه لم یعط أحداً بفرقهًْ خیراً ممن مضی ولا ممن بقی.» آنچه از این بیان جامع برمیآید، این است که سنت الهی که در گذشته و حال و آینده مساوی است، همانا حق، صدق، خیر و حسن بودن انسجام اسلامی است و باطل، کذب، شر و قبیح بودن اختلاف است.
چهارم:
همتایی قرآن و غدیر که نماد عترت ائمه اطهار علیهم السلام است، در امور فراوانی است که بارزترین آنها حیات بخشی این دو ثقل خواهد بود؛ زیرا درباره قرآن که عنصر اصلی دعوت حضرت ختمی نبوت است، چنین آمد: «یا أیها الذین آمنوا استجیبوا وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم واعلموا أن الله یحول بین المرء وقلبه وأنه الیه تحشرون» و درباره امامت از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین رسید: «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة».
جریان غدیر سلسله جنبان ولایت است، لذا اسامی مبارک امامان معصوم علیهمالسلام حتی حضرت مهدی موجود موعود در احتجاج طبرسی در آن یافت میشود. حیات برین انسان که حوزه کرامت به آن اختصاص دارد و قلمرو خلافت الهی مختص آن میباشد، با کوثر وحی و امامت تأمین میشود. سر تقابل بین زنده و کافر در آیه «لینذر من کان حیاً ویحق القول علی الکافرین» همین است و راز زنده دلی انسان به حکمت که در کلام نورانی امیرمؤمنان علیهالسلام آمده است که: «...الحکمة التی هی حیاة للقلب المیت و بصر للعین العمیاء...» همین خواهد بود؛ چنان که آن حضرت در کلام دیگر فرمودند: «أحی قلبک بالموعظة».
پنجم:
قرآن و غدیر که متن امامت است و ولایت دوازده معصوم علیهم السلام شرح آن میباشند، هر دو جهانیاند، هر چند گروه خاصی از آنها بهرهمندند. گستره جهانی بودن قرآن را از آیات فراوانی مانند: «للعالمین نذیرا»،« ذکری للبشر»، «کافة للناس» و «رحمة للعالمین» میتوان استفاده نمود، چنانچه تلازم حوزه وحی و نبوت نیز شاهد همین گستردگی است. پهنه عالمی بودن امامت انسان کامل معصوم غدیری را میتوان از بیان نورانی آن حضرت علیه السلام که فرمود: «إنالله جعلنی اماماً لخلقه ففرض علی التقدیر فی نفسی ومطعمی و مشربی و ملبسی کضعفاء الناس کی یقتدی الفقیر بفقری ولا یطغی الغنی غناه» استظهار کرد؛ زیرا سخن از امامت آن حضرت برای مخلوق خداست نه خصوص مسلمان.
جهانی بودن قرآن از دو منظر قابل ارزیابی است: یکی دعوت همگان به اسلام و ارائه ادله جهانی و دیگری اداره جهان در کیفیت برخورد مسلمانان با اقوام و مللی که بر اثر قصور یا تقصیر اسلام را نپذیرفتند.
بررسی آیاتی که اتحاد و انسجام را در سه سطح محلی، منطقهای و بین المللی لازم دانسته و برای هر کدام حکم خاص صادر فرمودند، شاهد گویای مدعای یاد شده است. غدیر که ساحت امامت است، باید اتحاد و انسجام اسلامی در سطوح سهگانه مزبور را طراحی، برنامهریزی و اجرا نماید تا دو ثقل به جا مانده از حضرت ختمی نبوت صلی الله علیه و آله و سلم، جهانی شدن اسلام را به هر دو منظر عرضه کنند.
ششم:
غدیر که مهبط امامت است، همانند لیلةالقدر که مهبط وحی است، از اعیاد برجسته اسلامی است. عید بودن فطر و اضحی و جمعه برای عبادت ویژهای است که در آن ایامالله مطرح است.
نیایش مأثور این روز سپاس خدایی است که ولایت را همانند قرآن حبل متین قرار داد اولاً، و انزال آن را مرز صقع ربوبی و بارگاه ملکوت به کارگاه ناسوت همسان قرآن مجید بهصورت آویختن قرار داد نه انداختن ثانیاً، و یک طرف این حبل ناگسستنی را همتای قرآن کریم به دست خود گرفت و طرف دیگر آن را در دسترس خاک نشینانی چند قرار داد ثالثاً، و اعتصام آن را همانند دستاویز ساختن عروة الوثقای قرآن حکیم مایه نجات اعلام فرمود رابعاً، و دستور روز غدیر را دعای «الحمدلله الذی جعلنی من المتمسکین بولایة مولانا امیر المؤمنین علیه السلام والائمة من اهل البیت علیهم السلام» از یک سو و عقد اخوت که نماد اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، از سوی دیگر قرار داد خامساً.
هفتم:
اهتمام به غدیر که تجلی امامت است، هم به لحاظ خود ولایت است که از اصول رصین و مرصوص مذهب است و هم به لحاظ شرط قبول توحید از یک سو و باب علم نبوت بودن از سوی دیگر است که آن دو همانند معاد از اصول بی بدیل و اولی دیناند. امیرمؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: «ان للا اله الا الله شروطاً، وانی وذریتی من شروطها». و آنچه از حضرت علیبنموسی الرضا علیه السلام در حدیث معروف «سلسلةالذهب» یاد شده، مصداقی از اصل جامع ولایت است؛ به طوری که بدون اعتقاد به امامت اهلبیت عصمت علیهمالسلام، نه توفیق توحید تام حاصل میشود و نه تحصیل علوم نبوی میسور خواهد بود.
سرّ کامیابی در معارف وحیانی، داشتن شرط توحید و ورود از باب مأذون است.
ممکن است کسی ظاهراً بدون پذیرش امامت به علوم صاحب رسالت دستبرد بزند، لیکن مالک آن علم نخواهد شد و دانش مسروق وی سودمند نمیباشد.
آنکه باب علوم نبوت است، چنین فرمود: «...نحن الشعار و الاصحاب والخزنة و الابواب ،ولا تؤتی البیوت الا من ابوابها. فمن أتاها من غیر ابوابها ،سُمّی سارقاً.» اثر ضروری شرط توحید و باب علم بودن، این است که شخص غیر معتقد به امامت معصومان علیهم السلام، وارد حصن أمن نشد و از امنیت طرفی نخواهد بست؛ چنانچه وارد مدینه علم که همان مدینه فاضله الهی است، نمیشود و از «آیه محکمه» و «فریضه عادله» و «سنت قائمه» که تثلیث معهود نبوی و ولوی است، بهره نخواهد برد؛ هر چند مفاهیمی را به ذهن بسپارد؛ زیرا نه اجر رسالت را پرداخت: «قل لا أسئلکم علیه أجراً الا المودة فی القربی» و نه به پایه اسلام ایمان آورد: «لکل شیء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت».
ـــــــــــــــــــــــــــــ
*بر گرفته از مجلۀ الکترونیک اسراء

شما چه نظری دارید؟