بهناز عسگری

خاطرات خوانندگان قدیمی روزنامه اطلاعات پر از لحظات جذاب و تاریخی است. بسیاری از افراد به یاد دارند که چگونه این روزنامه در دهه‌های گذشته، نقش مهمی در اطلاع‌رسانی و شکل‌دهی به افکار عمومی داشت. رقابت شدید بین روزنامه اطلاعات و کیهان در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ به شیوه دادزدن روزنامه‌فروشان در خیابان‌ها نیز کشیده شده بود، به‌طوری‌که تلاش می‌شد نام یکی از روزنامه‌ها زودتر از دیگری گفته شود.

از تهران تا یزد 
 یزد در اوایل دهه ۳۰ به واسطه مرحوم احمد خضری یزدان، میزبان سرپرستی روزنامه اطلاعات شد، زیرا قبل از آن فقط یک نمایندگی داشت. در آن زمان روزنامه‌نگاری، کاری دشوار بود و با پیچیدگی‌های فراوان انجام می‌شد، تنها عشق به این حرفه و عِرق وطن‌دوستی، انگیزه تداوم در کار بود. 
حسین سماوات، روزنامه‌نگار پیش‌کسوت یزدی دررابطه‌با تاریخچه فعالیت روزنامه اطلاعات در یزد می‌گوید: اوایل دهه ۳۰ روزنامه اطلاعات یزد زیر نظر سرپرستی اصفهان یک دفتر نمایندگی داشت که توسط مرحوم خضری یزدان مدیریت می‌شد. ایشان در آن زمان برای رفع مسائل روزنامه‌نگاری و اثرگذاری بر فرهنگ یزد استقلال زیادی نداشت اما با تبدیل‌ نمایندگی به سرپرستی روزنامه، فعالیت برایش آسان‌تر شد. 
من که در آن سال‌ها جوان‌ترین طرفدار روزنامه اطلاعات در یزد به شمار می‌آمدم از حدود ۱۲سالگی به کمک مرحوم خضری یزدان آمده و در فروش تک‌شماره‌ها، خبرنگاری و همکاری با مجله‌های هفتگی حضور داشتم، به همین دلیل پیش‌زمینه تسلط نسبی به اوضاع و شرایط روزنامه اطلاعات و همکاری بیشتر برایم فراهم شد. 
در آن زمان یعنی اواخر دهه ۲۰ تا اوایل دهه ۴۰ سرویس‌های منظم مسافربری یزد - تهران و بالعکس وجود نداشت و این کار روزنامه‌نگاری را دشوار می‌کرد. روزنامه‌ها فقط دو مرتبه در هفته طی سهمیه دو شماره‌ای به یزد ارسال و توسط سرپرستی اطلاعات توزیع می‌شد. معضل دیگری که با آن دست‌وپنجه نرم می‌کردیم ارسال بسته‌های خبری به پایتخت بود که متن خبر و عکس‌های مربوطه را باید با همان سرویس‌های نامنظم یزد - تهران ارسال می‌کردیم تا در روزنامه به چاپ برسند. 

آداب روزنامه‌خوانی در یزد دهه ۳۰
نحوه توزیع روزنامه‌های اطلاعات در آن زمان توسط سرپرستی روزنامه اطلاعات در یزد به این صورت بود که علاوه بر داشتن مشترکان پستی، روزنامه را در چند دکه روزنامه‌فروشی توزیع می‌کرد و در اختیار علاقه‌مندان می‌گذاشت. روش دیگری هم برای توزیع روزنامه‌ها وجود داشت که آقای خضری یزدان یا آقای حریری، تیترهای خبری و جنجالی را برای فروشنده‌های سیار تشریح می‌کردند و فروشنده‌ها که در آن زمان آقایان میرزا غلام و آقا غلام بودند این اخبار و تیترها را در مسیر میدان شهدای فعلی - میدان امیرچخماق و بازار یزد با صدای بلند به‌اصطلاح جار می‌زدند تا علاقه‌مندان را از توزیع روزنامه جدید باخبر سازند.
 شیوه خوانش تیترهای جنجالی این‌گونه بود: روزنامه اطلاعات، پست امروز، آخرین اخبار ایران و جهان... روزنامه اطلاعات، پست امروز، آخرین اطلاعات جنگ آمریکا و ویتنام... این صداها وقتی در بازار یزد طنین‌انداز می‌شد استقبال مردم را در پی داشت.
در آن زمان روزنامه‌های پرتیراژ پایتخت که اطلاعات و کیهان بودند، عصر هر روز به‌غیراز جمعه‌ها و در روزهای تعطیل رسمی از زیر چاپ بیرون می‌آمدند. سهمیه شهرستان‌ها معمولا ساعت ۱۲ ظهر توسط هواپیما، راه‌آهن یا بنگاه‌های مسافربری معروف ارسال می‌شدند. این مرسوله شامل صفحات لایی بود و صفحات رویی بعدازظهرها ارسال می‌شدند که ما باید آن‌ها را جهت توزیع، تنظیم و آماده‌سازی می‌کردیم. کار تقریبا سختی بود اما راهی جز این وجود نداشت. 
در سال‌های دهه ۳۰ تک‌فروشی روزنامه به مبلغ دو ریال بود که پس از چند سال ۱۰ شاهی گران‌تر و قیمت آن ۵/۲ ریال شد. پس از گذشت چند سال روزنامه به قیمت پنج‌ ریال در خدمت علاقه‌مندان قرار می‌گرفت. در آن دوران روزنامه‌ها شدیدا در کار خبر علی‌الخصوص در حوزه اخبار شهرستان‌ها با هم رقابت داشتند و برای این که بتوانند در این کار موفق‌تر باشند برای خبرنگارها جریمه یا تشویقی به‌صورت نقدی در نظر می‌گرفتند. در روزنامه اطلاعات، فرایند چاپ و کارهای مربوطه بسیار دقیق و منظم صورت می‌گرفت. روزنامه دو سردبیر داشت، سردبیر روز که مسئول تهیه، گردآوری و تنظیم و چاپ صفحات لایی عبارت از صفحات ۵ الی ۱۲ بود و سردبیر شب که مسئول صفحات ۱ تا ۴ و ۱۳ الی ۱۶ بود. این کار به دلیل تهیه اخبار جدید ایران، جهان و مسائل مهم کشور تا آخرین لحظه صورت می‌گرفت. 
دلیل محبوبیت روزنامه اطلاعات میان مردم از زبان آقای سماوات این‌گونه بیان می‌شود: مطالعه مطالب روز، دانستنی‌های جدید، آخرین اخبار ایران و جهان، جدول کلمات متقاطع که نوعی ورزش ذهنی برای علاقه‌مندان بود و مطالب دیگر که در روزنامه اطلاعات بانظم و دقت خاصی انتخاب می‌شد و به چاپ می‌رسید، مخاطبان را روزبه‌روز علاقه‌مندتر می‌کرد. سیاست‌ها و خط‌مشی روزنامه اطلاعات نیز در این مورد دخیل بود، زیرا این روزنامه در همه ادوار در موضوعات سیاسی در طرف حق ایستاده و با میانه‌روی، سعی در تولید مطالب و تحلیل‌های درست داشته است. 
 علاقه‌مندان و طرفداران زیادی در شهر یزد، مشترک روزنامه اطلاعات بودند یا آن را به‌صورت تک‌شماره پیگیری می‌کردند. از جمله این مشترکان، استانداری، فرمانداری و اداره‌های دولتی، پزشکان، کارآفرینان، رجال سیاسی، بازاریان، معتمدین و معاریف، بانک‌ها و بسیاری دیگر بودند که ذکر نامشان، کاری بس زمان‌بر است. 

مشترک قدیمی روزنامه
منصور بلورانی، فرهنگی بازنشسته یزدی می‌گوید: من از سال ۱۳۴۰ یا قبل‌تر از آن، مشتری نشریات اطلاعات بودم؛ گاهی اشتراک این روزنامه را داشتم و گاهی آن را به صورت تک‌شماره خریداری می‌کردم. 
در آن دوران، نمایندگی و سرپرستی روزنامه اطلاعات در میدان امیرچخماق یزد بود که من به آنجا رفت‌وآمد می‌کردم و با مرحوم خضری یزدان، رابطه دوستانه‌ای داشتم. هر مجله یا روزنامه‌ای را که از مؤسسه اطلاعات می‌آمد تهیه می‌کردم، روزنامه اطلاعات، مجله اطلاعات بانوان، مجله اطلاعات هفتگی و... که هر کدام محتواهای آموزنده و جذاب مربوط به خود را داشتند. 
در اوایل دهه ۴۰ بنده برای انجام مأموریت در اداره آموزش‌وپرورش به روستای پشت‌کوه منتقل شدم اما این مسأله، خللی در ارتباط من با روزنامه اطلاعات وارد نکرد و مرحوم خضری یزدان، اطلاعات هفتگی را برای من ارسال می‌کرد. 
از سال ۱۳۴۸ تا سال‌های انقلاب اسلامی ایران برای ادامه تحصیل به اصفهان رفتم و ارتباطم با روزنامه اطلاعات، کمرنگ شد. پس از بازگشت به یزد این ارتباط دوباره فعال شد و هم‌اکنون از مشترکین بالقوه روزنامه وزین اطلاعات هستم.
بلورانی دررابطه‌با بخش‌ها و ضمیمه‌های اطلاعات می‌گوید: ۱۶ صفحه روزنامه اطلاعات که عناوین، اخبار حوادث، اخبار اقتصادی، نظرها و اندیشه‌ها، مطالب شهرستان‌ها و غیره را در برمی‌گیرند مطالب خوبی دارند و از هرکدام استقبال ویژه‌ای می‌شود. همچنین ضمیمه‌های روزنامه که هر روز در یک حوزه متفاوت تهیه می‌شوند مطالب خوب و آموزنده‌ای دارند اما خودم ضمیمه خانواده را به دلیل معرفی آداب و رسوم ایران قدیم و مطالب آموزنده دیگر در حوزه خانواده، بیشتر دوست دارم. همسر بنده مخاطب اصلی صفحه آشپزی است که توانسته غذاهای خوشمزه‌ای را برای ما طبخ کند و از این طریق مهارت آشپزی خود را ارتقا دهد.
بلورانی در ادامه به بیان یک خاطره از روزنامه اطلاعات می‌پردازد: صبح زود بود، من طبق عادت همیشگی‌ام به دکه روزنامه‌فروشی رفتم، دستم را دراز کردم و اطلاعات را برداشتم اما آن روز، چیزی در صفحه اول نظرم را جلب کرد، تیتر بزرگی درباره کشف تازه‌ای در علم پزشکی. 
چشمانم روی متن قفل شد. سال‌ها بود که یکی از آشنایانم با بیماری‌ دست‌وپنجه نرم می‌کرد که درمان مشخصی نداشت اما آن خبر، نوری تازه بود، کورسویی از امید که شاید می‌توانست همه‌چیز را تغییر دهد. قلبم تندتر می‌زد، انگار بعد از مدت‌ها توانسته بودم نفس بکشم.
آن روز برخلاف همیشه، روزنامه را با دقت بیشتری خواندم؛ مقاله‌ای درباره تحقیقات جدید و پزشکانی که بی‌وقفه تلاش کرده بودند. چیزی در این نوشته‌ها، در این کلمات، مرا به فکر فروبرد. آیا ممکن است که یک خبر و یک کشف علمی، زندگی کسی را از نو بسازد؟ 
سریع تلفن را برداشتم و با خانواده‌اش تماس گرفتم. آن‌ها هم مثل من هیجان‌زده شدند. شاید این فقط یک صفحه از روزنامه بود، اما برای ما حکم یک شروع تازه را داشت و اتفاق خوبی بعدها برحسب آن خبر برای آن شخص افتاد.
خبرها فقط گزارش امور نیستند، گاهی جرقه‌ای در ذهن، امیدی در دل و شروعی تازه در مسیر زندگیمان می‌شوند.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی