حمیدرضا شکارسری
خوانش شعری از امیرکیوان شعبانی
شعر و نقاشی
«کارگردان گفت: کات
تخم های پرنده برایش،
مهم تر از فیلم بود!»۱
هیچ شعری را نمی توان به طور کامل ترسیم و نقاشی کرد. این کار غیرممکن است؛ چون همیشه ردّ پایی از ذهنیتی فراتر از واقعیت در متن شعری وجود دارد. این ذهنیت حتی در عینی ترین، واقع گراترین و معناگراترین شعرها نیز قابل ردیابی است.
این ذهنیت را نمی توان دید. می توان آن را احساس کرد، اما نمی توان نشانش داد. می توان یک تک درخت را در وسط کویر نشان داد، اما نمی توان گفت او درختی تنهاست. خودِ «تنهایی» را نمی توان کشید، اما می توان انسان یا حیوان یا درخت یا شیئ تنها را نشان داد.
اگر بتوان یک متن شعری را به طور کامل ترسیم کرد، باید در شعر بودن آن تردید کرد. آن یک واقعیت بیرونی و البته تحقق پذیر است، بدون تصرف ذهن شاعر. و در نتیجه گزارشی است مستند از جهان خارج از ذهن شاعر.
در مضمون شاعرانه، سایه ای از متافیزیک بر گستره فیزیکی شعر پهن است که نادیدنی، محال، فراتر از واقعیت اما حسی است. به طور خلاصه، تخیل شاعرانه را نمی توان مشاهده کرد، اما می توان نشانه ها و اثراتی از آن را دید و بر اساس منطق
متن باور کرد .
***
متن شعر «امیرکیوان شعبانی»، بدون عنوان آن غیر قابل درک است . معلوم نیست چه خطری تخم های پرنده بیچاره را تهدید می کند؟ معلوم نیست کنش بازیگران در این سکانس چیست؟ چرا و چطور بازیگران این فیلم ، تخم های پرنده را به خطر
می اندازند؟!...
عنوان شعر اما گره از کار متن باز می کند:«سکانس بریدن یک درخت». ما با صحنه بریدن یک درخت روبروییم. روی درخت، پرنده ای لانه گذاشته که منتظر تولد جوجه های خود است . بریدن درخت، هم او را بی آشیانه می سازد و هم تخم های او را احتمالا نابود می سازد . پس فیلمبرداری تعطیل است ... کات !
کارگردان فردی مهربان ، خیرخواه و طبیعت گراست ولی نقاشی یا حتی سکانس فیلم نمی تواند این مهربانی را نشان دهد، فقط می تواند نشانه های این خصایص را آشکار کند. پس ما با یک شعر مواجهیم. چرا که نمی توانیم حس و عاطفه کارگردان را حتی به صورت شبح وار ترسیم یا حتی تجسم کنیم. اما یک نکته باریک تر از مو اینجاست!
«کات» از زبان یک کارگردان یعنی توقف در فیلمبرداری، اما از سوی دیگر این کلمه در نقش فعل امر بریدن هم عمل می کند! آیا کارگردان در حین صدور دستور توقف فیلمبرداری ، دستور بریدن درخت یا ادامه بریدن درخت را هم صادر می کند؟
ریزه کاری های زبانی در متن شعری، بسیار بیشتر و حساس تر از متون داستانی است. کلمه در شعر، نقشی چندپهلو و منشورگونه دارد. حال آن که چنین نقشی را به ندرت برای برخی (و آن هم فقط برخی) از کلمات متن داستانی می توان متصور شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ پدرم می خواست شام بکشد، سی و هشت سال طول کشید ـ امیرکیوان شعبانی ـ ماهی سیاه ـ ۱۴۰۳

شما چه نظری دارید؟