مهری شاهسوند - بیرجند: در تقویم مناسبتهای پاییز، ۵ آبان، «روز ملی زعفران» نامگذاری شدهاست تا توجه تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را به این گیاه ارزشمند که نزد بسیاری از مردم دنیا، نام ایران را نیز به دنبال خود تداعی میکند، جلب کند.
زعفران بهصورت سنتی یک ادویه است که در انواع خوراکیها استفاده میشود. اما علاوه برآن، امروزه در صنایع مختلف از جمله صنایع آرایشی و بهداشتی، صنایع طعم و رنگهای طبیعی و صنایع دارویی نیز کاربرد دارد.
تعیین روز ملی زعفران و برگزاری جشن زعفران، آن را منحصر به فرد و متمایز از سایر ادویهها میکند.
زعفران در واقع یکی از نمادهای فرهنگی و بخش جداییناپذیر هویت غذایی و سفره ایرانی است. اما متأسفانه همچنانکه سالهای گذشته در رقابت با نمونههای خارجی، به دلایل مختلف بخشی از بازار جهانی خود را از دست داد، در دهههای اخیر، مشتری و بازار داخلی را نیز تا حد زیادی از دست دادهاست.
در فاصله مرداد تا مهرماه امسال، یک مثقال زعفران به قیمت ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان در بازار داخلی عرضه شد. طبیعی است که عموم مردم ایران که با درآمد متوسط ۲۰ الی ۳۰ میلیون تومان در ماه باید زندگی خود را بگذرانند نمیتوانند چنین خریدی در سبد غذایی خود داشته باشند؛ همانطور که سالهاست پسته ایرانی، بادام و گردوی ایرانی از سفره مردم و وعدههای روزانه دور شدهاست و چه بسا بهزودی برنج ایرانی هم برای اکثریت مردم نایاب شود و وعده اصلی غذای ایرانیان، خالی از عطر و طعم ناب مزارع گیلان شود.
حال باید پرسید: روز ملی زعفران چه چیزی را میخواهد میان مصرفکنندگان داخلی تقویت کند؟ آیا محصولی که عموم مردم نتوانند آن را استفاده کنند، «ملی» محسوب میشود؟
آیا محصولی که از دیرباز به بسیاری از خوراکیهای ایرانیان عطر و طعم میدادهاست، باید در اثر مدیریت نادرست و انواع مشکلاتی که تولیدکننده با آن دست و پنجه نرم میکند، برای مصرفکننده اصلی آن که همانا ایرانیان هستند، کیمیا شود؟
بهراستی چه کسی مسئول تهی کردن سفره ایرانیان از انواع محصولات بومی این سرزمین و تباه کردن هویت و فرهنگ غذایی مردمان نجیب و صبور آن است؟
سالهای خیلی دور، مادران برای فرزندانشان لقمه نان و پنیر و گردو میگرفتند و در جیبهای آنان، مشتی آجیل میریختند و راهی مدرسهشان میکردند. حالا چه؟ کدام خانواده سطح متوسط این جامعه میتواند هر روز یک مشت پسته و بادام و برگه زدآلو و انجیر خشک و توت خشک برای فرزندش کنار بگذارد یا لقمه نان و پنیرش را با گردو نواله کند؟
این بیمایه کردن تغذیه مردمان وطن را بگذارید کنار بیمایه کردن آداب و رسوم و سنتهای اصیل دیگرمان در شب چله یا ایام نوروز که چطور پدران و مادران از خرید آنچه که نسلهای گذشته بهراحتی انجام میدادند، در میمانند و بسیاری از محصولات ناب ایرانی را نمیتوانند به خورد فرزندان خود بدهند؛
بعد در تقویم یا رسانهها میبینند که همین محصولات برچسب «ملی» میخورند و مایه فخر و مباهات مدیران و مسئولان میشوند و در بازارهای جهانی برای اعتبار خریدن و صادرات آنها، چه شعارها سرمیدهند و کسی هم نیست که یادآوری کند: «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است».
این محصولات دور از دسترس مردم را به سفرههای آنان برگردانید.

شما چه نظری دارید؟