مرصاد جعفری - روزنامه اطلاعات| پس از ماهها انتظار، هفته گذشته با ورود یک سامانه قوی آب و هوایی از سمت غرب و جنوب غرب کشور شاهد بارشهای چشمگیری به ویژه در دامنههای زاگرس بودیم. این هفته نیز یک سامانه پربارش دیگر بخش عمدهای از کشور را فرا گرفته است.
این بارشها اگرچه با تأخیر در فصل پاییز وارد سرزمین ایران شد اما از منظر مقدار بارش تجمعی، رخدادی مهم به حساب میآید که طبق بررسیها و دادههای سازمان هواشناسی سامانه نخست، در مناطق مختلفی از زاگرس و استانهای غربی و شمال غربی کشور با مجموع بیش از ۱۰۰ میلیمتر بارش همراه بود، اثرات مثبت آن حتی در دامنههای جنوبی البرز و استان تهران مشاهده شد و ارتفاعات البرز را سفید پوش کرد.
همزمان با ورود سامانه بارشی مدیترانهای و سودانی نخست که از رطوبت و پتانسیل بالا برای ریزشهای جوی برخوردار بود، برخی رسانهها از عملیات چند مرحلهای بارورسازی ابرها در حوضه دریاچه ارومیه، استان یزد و پهنه زنجان تا تهران خبر دادند که به اذعان مجریان طرح با موفقیت همراه بود.
با این حال، با یک بررسی ساده میتوان دریافت که بارورسازی ابرها که اقدامی پرهزینه به حساب میآید در زمانی که سامانههای بارشی کنترل کننده فصل سرد در سرزمین ایران فعال هستند و بارشهای چشمگیری دارند، نه توجیه علمی دارد و نه اقتصادی.
در این مورد، طبیعت با ساختاری قدرتمند کار خود را انجام میدهد و در نتیجه، عملیات بارورسازی ابرها همزمان با فعالیت سیستم سینوپتیکی (همدید) قدرتمند با منشا مدیترانهای و سودانی (دریای سرخ) با حجم رطوبت بالا علاوه بر اینکه هزینهای گزاف را به کشور تحمیل میکند، میتواند خطر سیل و خسارات ناشی از آن را به همراه آورد.
باید دانست بخش عمده بارشهای ایران در فصل سرد حاصل فعالیت سه الگوی آب و هوایی «سامانههای مدیترانهای» «سامانههای سودانی» و «سامانههای ترکیبی» است. سامانههای مدیترانهای با شکلگیری و تعمیق ناوه در تراز میانی جو و تغذیه رطوبتی از مدیترانه و گاه دریای سرخ، بارشهای گستردهای را بهویژه در غرب، شمالغرب و دامنههای زاگرس ایجاد میکنند که اتفاقاً در این الگوی اقلیمی، صعود دینامیکی قوی و فراگیر هوا و رطوبت وجود دارد، ابرها عمق کافی دارند و دما در لایههای میانی جو برای تشکیل طبیعی هستههای تراکم و یخی (یکی از عوامل ایجاد بارش) مناسب است.
سامانههای سودانی حاوی فرایندهای ایجاد بارش به ویژه در ابرهای سرد هستند و کمبودی از نظر هستهها و بلورهای یخ ندارند. این سامانه عمدتاً در جنوب و جنوبغرب ایران اثر بارشی چشمگیر دارد و با انتقال رطوبت قابلتوجه از عرضهای پایین و صعود قوی، بارشهای سنگین و گاه سیلآسا ایجاد میکنند.
سومین سامانه بارشزا در ایران، سامانههای ترکیبی مدیترانهای ـ سودانی هستند که در بسیاری از رخدادهای بارشی شاخص ایران، شاهد همزمانی ناوه عمیق تراز میانی با تغذیه رطوبتی قوی از جنوب هستیم. در این میان، نقش ناوه تراز میانی و جریان جت (بادهای سریع جو بالا) بسیار مهم است زیرا در اغلب سامانههای بارشی قوی ایران، این ناوه صعود گسترده را تضمین میکند و قرارگیری مناسب جت جنبحارهای (مناطق جنب گرمسیری) یا جت قطبی، موتور دینامیکی سامانه بارشی را فعال ساخته و بارش را به حداکثر طبیعی خود میرساند تا کارآمدترین شرایط بارش را فراهم آورد.
در چنین وضعیتی، بارورسازی نمیتواند جایگزین یا تقویتکننده این سازوکارهای بزرگمقیاس باشد و طبیعتاً نه تنها نیازی به تحریک مصنوعی ابرها وجود ندارد بلکه عملاً نمیتواند بر میزان کل بارش اثر معناداری بگذارد.
در صورتی که محدودیتهای بارش در فصل سرد مدنظر باشد، عاملهای کنترلکننده اصلی را باید در مقیاس سینوپتیکی (همدید) و میان مقیاس جستجو کرد؛ از جمله مسیر و ماندگاری سامانههای بارشی، الگوی توزیع و انتقال رطوبت و نقش ناهمواریها و فرآیندهای اوروگرافی در تقویت یا تضعیف صعود هوا. این در حالی است که بارورسازی ابرها عمدتاً بر دستکاری فرآیندهای میکروفیزیکی (ریزفیزیکی)، بهویژه افزایش هستههای یخ، تمرکز دارد. از آنجا که کمبود بارش در فصل سرد غالباً ناشی از محدودیتهای دینامیکی و ترمودینامیکی سامانههای جوی است، مداخله در مقیاس میکروفیزیکی نمیتواند بهطور معنادار پاسخگوی مسألهای باشد که ریشه در مقیاسهای بزرگتر گردش جو و حتی اقلیمی دارد.
از آنجا که بارشهای وابسته به سامانههای مدیترانهای و سودانی، ذاتاً نوسانات مکانی و زمانی شدیدی دارند، در این شرایط، تفکیک اثر بارورسازی نسبت به اثرات طبیعی سامانههای بارشی، تقریباً ناممکن است. به همین دلیل، افزایش احتمالی بارشهای ثبتشده میتواند صرفاً نتیجه تغییرات دینامیکی سامانه باشد و در نتیجه، ادعای اثربخشی بارورسازی در این شرایط، پشتوانه آماری و علمی قابل اتکایی ندارد.
در حقیقت، بارورسازی ابرهای سرد در ایران فقط در شرایطی میتواند قابل بحث باشد که سامانههای بارشی ورودی به کشور ضعیف یا متوسط باشند، ابرهای سرد کمعمق با کمبود هستههای یخ و بلوری وجود داشته باشد، بارشهای اوروگرافیک پایدار (اثرات ناهمواریها بر سامانههای جوی) در مقیاس محلی مدنظر باشد و مهمتر از همه سامانههای عمیق و فعال فصل را نداشته باشیم.
از طرفی، بارورسازی ابرهای سرد، ابزاری برای بهینهسازی محدود بارش است، نه راهکاری برای افزایش بارش در مقیاس بزرگ. در فصلی که سامانههای مدیترانهای، سودانی و تلفیقی با ناوههای عمیق و پشتیبانی جت (جریان سریع هوا در جو بالا) وارد کشور میشوند، اجرای بارورسازی بیش از آنکه یک اقدام علمی باشد، به برداشتی نادرست از سازوکار بارش در ایران شباهت دارد.
در مجموع، پیشنهاد میشود تمرکز سیاستگذاریها در حوزه بارندگیها بر پیشبینی دقیق، مدیریت سیلاب و رواناب و افزایش تابآوری در برابر نوسانات اقلیمی باشد، نه مداخلهای که طبیعت پیشاپیش قرار است کار خود را آن هم به نحوی مناسب و درخور انجام دهد و نیازی به سایر اقدامات تقویتی نیست.
