ارمغان زمان فشمی - ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| پیرمرد در بازار، پشت ردیفی از کارتنهای خالی نشسته و نان خشک را در لیوان آب فرو میبرد تا کمی نرمتر شود و بتواند آن را با دهان بیدندانش فرو دهد. نان را که در دهان میگذارد، همان لیوان آب را برمیدارد و جرعهای مینوشد؛ لابد برای این که خیال کند سفرهاش آنقدرها هم بیرنگ و رو نیست و چیزی دارد تا با نان بخورد!
فیلم ناهار خوردن این کارگر پیر در روزهای اخیر بارها دستبه دست چرخید و دلهای بسیاری را به درد آورد؛ این که خودت را با آب و نان سر پا نگه داری تا بتوانی کار کنی، این که درآمدت، حتی کفاف خرید چیزی بهعنوان «قاتق» نان را ندهد، اصلا این که در آن سن هنوز مجبور باشی کار کنی، رنجآور است.
اما آنچه بیش از سفره حقیر او، بیش از ناگزیری او و بیش از دست خالیاش، دل مرا به درد آورد این بود که در چهرهاش نشانی از نارضایتی نمیدیدم. او درحالی که میدانست باید سفره خالیاش را پشت ردیف کارتنها از دیگران مخفی کند، به آنچه داشت قانع بود و با آرامش و صبوری، نان را در آب میزد و میخورد.
همه متفقالقولیم که «قناعت» و «نجابت»، صفات متعالی و تحسینبرانگیز انسانیاند اما این حجم از قناعت و شرافت که در گوشهای از بازار پنهان شده بود و کسی قدرش را نمیدانست، اندوه و خشم را همزمان در من برانگیخت.
آقایان مسئولی که از محل بریز و بپاشهای خودتان میشود به صدها پیرمرد مثل این یکی، حتی چلوکباب داد! آقای کارشناس صداوسیما که به مردم توصیه میکنی اگر برنج گران است، جو بخورند! خانم مهمان صداوسیما که معتقدی برنج را میتوان خالیخالی هم خورد (که همان را هم دیگر خیلیها نمیتوانند تهیه کنند)! آنچه ما را غمگین و خشمگین میکند، «له شدن کرامت انسانی» در گوشه و کنار خیابانها و فروشگاهها و جایجای جامعه است که حواس شما به آن نیست.
مردم نجیب و شریف ایران، حاضرند سالها با قناعت سر کنند و نان به آب بزنند و بخورند، اگر بدانند که در سفره شما هم جز نان و آب، چیز دیگری نیست. آنها می توانند مثل دوران جنگ تحمیلی هشت ساله، تحریم ها و کارشکنی های دشمن را تحمل کنند، اگر بدانند که مسئولان مملکت هم شبیه خودشان زندگی می کنند.
عزت نفس آنها بالاست و میتوانند به آنچه دارند قانع باشند اما «آنچه دارند»، آن چیزی نیست که لیاقتش را داشتند، آن چیزی نیست که شما وظیفه داشتید برایشان تأمین کنید، آن چیزی نیست که حساب و کتابش با حساب و کتاب کشوری نفتخیز و پر ازمنابع و معادن و استعدادها و طبیعت زیبا و امکانات خدادادی و با فرهنگ و تاریخ دیرینه، جور دربیاید.
این که آن پیرمرد قناعتپیشه، امروز در گوشهای از این شهر، نان خالی میخورد، این که یخچال کارگران و کارمندان روزبه روز بیشتر خالی می شود و سفرههایشان روزبهروز بیشتر آب میرود، نشانه ضعف مدیریت شماست. امروز طبق آمار خودتان، دستکم سی درصد از مردم کشور زیر خط فقر هستند و این مایه تأسف و اندوه است.
از نجابت و شرافت مردم سوءاستفاده نکنید! شکم، گوش ندارد که وقتی خالی است، با وعده و وعید، خامش کنید. شکم فقط سیری و گرسنگی را میفهمد. به خودتان بیایید و تا فرصت هست کاری بکنید.
