رضا رفیع - ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات| بیمارستان(یا به قول زیبای عزیزان تاجیک: شفاخانه) در نگاه عموم مردم همیشه در صحنه جایی است که اشخاص، سالم .....ببخشید، بیمار به آنجا وارد می شوند و پس از مدتی بستری، سالم از آنجا خارج می شوند. بیمارستان در حقیقت محلی است برای خوب شدن که در این راستا بیمار شما را می ستاند و وقتی که خوبش کرد، او را سر و مر و گنده تحویل شما می دهد و رسید می گیرد.
شعار بیمارستان: قبل از تقدیر، بیمار خود را به دست ما بسپارید. ما با تمام وجود وموجودی حسابداریمان در خدمت شما هستیم. از این که با ما همسفرید خوشحالیم. سابقاً به این مکان مربوطه مریضخانه هم می گفتند. خارجی ها نیز بدون مشورت با ما به آن «هاسپیتال» و «دارالشفاء» می گویند که ما به آن کار نداریم. ای بسا سرخود چیزهای دیگر هم بگویند. علی ای حال، این همه اسم نبوده است مگر به خاطر اهمیت خاص و استراتژیک بیمارستان. آن گونه که حتی زباله های بیمارستانی هم از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است و بر سر آن همیشه کشمکش و کشاکش بوده است.
به اعتقاد اکثر اهل خانه، بیمارستان، خانۀ دوم بیمار است؛ که اگر هم از خودش خانه نداشته باشد، خانۀ اول او به حساب می آید. تا مراحل بعد که به خانۀ آخرت ختم می شود. فلذاست که محیط یک بیمارستان باید از هر نظرچنان دلچسب و دلربا باشد که مورد رضایت شخص بیمار و اطرافیان مریض قرار گیرد.
بیت بیمار:
گر به بیمار رسی خوب به بیمارستان
«به دو عالم ندهد لذت بیماری را»!
به سبب اهمیت فوق العادۀ همین عرایض ماست که از قدیم الایام، بارها و کراراً مسؤولان بهداشتی ما، در راستای کاهش رنج بیماران، به شدت بر اهمیت و ضرورت نظارت بر بیمارستان های مملکت تأکیدها کرده اند. آنها پس از سال ها که از اختراع بیمارستان می گذرد، به سرعت و با جدیت هرچه تمامتر به صرافت اهمیت دادن به رضایت بیماران و ارزشیابی بیمارستان ها بر اساس و مبنای میزان و مقدار رضایتمندی آنها از بیمارستان افتادند و آنقدر خوب بود که باز هم می افتند.
یک آدم مریض:
ترسـم آنگـه دهنـد پیــرهنـم که نشانی و نامی از تن نیست!
ارزشیابی اورژانسی: فلذا، در همین راستا که عرض شد، با چند تن از بیماران دراز کشیده بر روی تخت در حالات مختلف، گفت و گوهای کوتاهی کرده ایم که بد نیست در ادامه، از باب مشت نمونۀ خروار، سه چهار نمونه مختصر و مفید را ملاحظه بفرمایید تا بعد:
یک بیمار آپاندیسی: رسیدگی ها خوب است، فقط یک مقدار بعد از عملم درد می کند که مربوط به ناحیۀ حسابداری است.
یک بیمار عازم اتاق عمل: بارها گفته ام که به عمل کار برآید،به سخنرانی نیست. خوشحالم که رضایت ما ملاک ارزشیابی بیمارستان قرار گرفته. من به جهت محکم کاری بیشتر،مراتب رضایتمندی ام را در دو سه خط آخر وصیتنامه ام هم نوشته ام.فقط یک کم خط خوردگی دارد که راضی باشند. چون درست موقع نوشتن همین قسمت بود که ناغافل از پشت یک آمپول مسکن به من زدند.
یک بیمار در حال بیهوش شدن: من در کمال هوشیاری عرض می کنم که ملت ما از اعمال بیمارستان ها رضایت کامل دارد و نمی گذارد که عده ای در این راستا شبهه افکنی و سیاه نمایی کنند. من حتی عکس لگن خاصره ام هم که کمی سیاه بود، گفتم با روتوش درستش کنند. ما کاملاً هوشیا...یا....یاری...ری....ریم ...و...و...و......
یک بیمار مرخص شده: به نظر من که علاوه بر رضایت بیمار، از والدین بیمار هم باید رضایتنامه گرفته شود. چرا که گاه خود مریض به واسطۀ دردمندی دراقصی نقاط بدنش ، خیلی حالیش نیست و این اطرافیان نسبی و سببی او هستند که حواسشان به همه چی هست. حتی خود بیمار. به عقیدۀ من، نه تنها بیمارستان ها که تیمارستان ها هم باید بر مبنای رضایت بیماران شان ارزیابی شوند......یکی بیاد منو مرخص کنه!
