جای افسوس خواهد بود که ذوالفقار علی
در نیام و زبان آقای دهخدا در کام باشد
محمد قزوینی
تصادف شگفت انگیزی است که دو نویسنده، منتقد و ظریف زبان فارسی هر دو در اصل از شهر قزوین برخاستهاند: عبید زاکانی و علی اکبر دهخدا.
هر دو تن با نهایت ژرفبینی، اوضاع روزگار خود را به باد انتقاد گرفتهاند. فکر هر دو نکتهیاب و دقیق و قلمشان شیرین و طنزآمیز است و بسیار پرتأثیر. هر دو نویسندهی اجتماعی خوش درخشیدهاند و آثاری ماندنی از خود به جای نهادهاند، اما اینک سخن درباب دهخداست. در تاریخ مشروطیت ایران نام روزنامهی مهم «صور اسرافیل» و دهخدا و مقالات انتقادی و سیاسی او -که به صورت فکاهی در این روزنامه مینوشت- نه فراموش شدنی است و نه جدایی پذیر. به خصوص که میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل یکی از دو تن مدیران این روزنامه در راه آزادی و مشروطیت شهید شد و پرآوازهتر گشت و دهخدا نیز در ایام تبعید خود از ایران شعر معروف «یادآر ز شمع مرده یادآر» را در رثای او سرود که در تاریخ شعر معاصر فارسی، مکرر از این قطعه یاد میشود.
علی اکبر دهخدا، علاوه بر استعدادی درخشان، از دانش سرمایهای وافر داشت، از محضر استادان عصر بهرهها برد و در کشاکش وقایع حیات، تجربهها اندوخت. اوضاع عصر مشروطیت -که ایران را تکانی سخت داد- بدو نیز فرصت بخشید تا قریحهی خود را به کار اندازد و قلم به دست گیرد و بلندنام گردد. اما توفیق بزرگ او در این بود که نویسندهی مردم شد و در جنگ میان خودکامگی و آزادی، جانب ملت را گرفت.
دهخدا عمری دراز یافت، هشتادوهشت سال. در خانوادهای از ملاکان متوسط قزوین به دنیا آمد، مولدش تهران بود. در ده سالگی پدرش را از دست داد، ولی شیخ غلامحسین بروجردی، معلم و مربی او -که از فضلای عصر بود- در تعلیم و پرورش وی تأثیری فراوان و نیکو از خود به جای نهاد.
دهخدا از آن پس در مدرسهی سیاسی تهران به تحصیل پرداخت. در همین ایام در ادبیات فارسی چندان پیشرفت کرد که محمدحسین فروغی، معلم ادبیات این مدرسه، گاه دهخدا را مأمور تدریس میفرمود.
در همین مدرسه بود که برخی از علوم جدید و نیز زبان فرانسوی آموخت و از حسن اتفاق به واسطهی همسایگی به آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی، از محضر وی سودها برد. سپس دهخدا همراه معاون الدولهی غفاری، سفیر ایران در بالکان، به اروپا رفت و دو سال در آن دیار، بخصوص در وین زیست و زبان فرانسوی را کاملتر فراگرفت و با معارف جدید آشناتر شد.
تا این تاریخ دهخدا توانسته بود از درس جمعی از دانشمندان معروف عصر بهره گیرد و نیز سفر به اروپا و دانستن زبان فرانسوی دری بزرگ بر روی او گشود که با دنیای پیشرفتهی عصر خود آشنا شود و عقبماندگیهای مردم وطن خود را دریابد.
وقتی دهخدا از اروپا بازگشت تجربهی بزرگ زندگی او آغاز شد. اینک شروع دورهی مشروطیت بود. دهخدای جوان نیز با سری پرشور به آزادی خواهان پیوست، با جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی نامهی هفتگی صور اسرافیل را منتشر میکرد. صوراسرافیل نامهای سیاسی و فکاهی و از نظر انتقادی قوی و مؤثر بود و هدف خود را تکمیل معنی مشروطیت و حمایت مجلس شورای ملی و معاونت روستاییان و ضعفا و فقرا و مظلومین میدانست.
ادامه دارد...