دهخدا در زندگی ادبی نیز مردی پرتلاش و با پشتکاری شگفتانگیز بود. در سراسر عمر خود از کار و کوشش باز نایستاد، چنان که حتی در ایام عُزلت در چهارمحال و بختیاری به تألیف فرهنگ فرانسه به فارسی دست زد و «روحالقوانین» مونتسکیو را ترجمه کرد. آثار معروف و گرانقدر او از جمله «امثال و حکم» و «لغتنامه» و متون متعددی از شعر و نثر فارسی که تصحیح کرده و مقالات تحقیقی که نوشته، حاصل مطالعه و تتبع چهل و پنج سالهی او در ادب فارسی است و نمودار عشقی سرشار به زبان و فرهنگ ایران زمین.
غرض آن که دهخدا همچنان که در کار سیاست، پهلوان میدان و در نویسندگی شهرهی دوران بود؛ چون به مطالعات ادبی روی آورد، پایهی دانشش به جایی رسید که او را در فضل و ادب با صاحب بن عباد مقایسه کرده و در ادبیات فارسی دارای تسلط زیاد دانستهاند. لویی ماسینیون لغتنامهاش را اثری «هرکول آسا» خوانده است.
این مقدمه عرض شد تا یادی شده باشد از فراز و نشیب زندگی دهخدا و تجاربی که برای او حاصل شد. اما غرض عمده از این بحث، بررسی مجموعه مقالات اجتماعی و انتقادی اوست به نام «چرند و پرند».
دهخدا ذوقی لطیف داشت، بخصوص در طنزنویسی و یافتن جنبههای مضحک هر چیز. این نکتهیابی استعدادی خاص میخواهد و از هر کسی ساخته نیست. کسانی هستند که سعی میکنند در سخنان و نوشتههای خود لطایفی از این قبیل عرضه کنند، ولی چه بسا آنچه میگویند و مینویسند سرد و بیمزه است. اما آن که در این زمینه قریحهای روشن دارد، با نگاهی باریکبین، تناقضها و جلوههای خندهانگیز زندگی را کشف میکند و با لطفی تمام بیان مینماید. در میان معاصران، شادروانان علی اکبر دهخدا و صادق هدایت را از این خصیصه بسیار بهرهور میبینم.
در آثار شعر و نثر دهخدا این ذوق لطیف توام شده است با نظرگاهی انتقادی و اجتماعی، به عبارت دیگر علاقهی او به مسائل جامعه و همدردی با مردم موجب آمده است که طنزی اجتماعی از قلم او بتراود و در ادبیات فارسی یادگار بماند. دکتر رعدی آذرخشی نوشته است: «اصولاً ذوق و قریحهی دهخدا در شعر و نثر جدی و عامیانه و حتی در محاورات عادی بیشتر به طنز و کنایه و انتقاد از اوضاع اجتماعی رغبت داشت و چون موجبات و مقتضیات این امر در محیط صدر مشروطیت با وجود موانع و مخاطرات سیاسی مختلف آمادهتر بود، طبع و استعداد پرمایهی او خود به خود یا به اقتضای اوضاع و احوال و یا به هر دو جهت، گرایشی به سرودن و نوشتن شعر و نثر اجتماعی و انتقادی، جدی و فکاهی پیدا کرد و نمونههایی انگشتشمار، ولی بدیع، در نهایت پختگی و سلاست و سادگی و اثربخشی و مقبولیت پدید آورد... با سپری شدن آن دوره و مقتضیات... آن هم ناچار دم در کشید.»
چرند و پرند دهخدا را باید خواند و مکرر به دقت خواند تا نکتههای باریکی که نمودار فکر روشن و هنر نویسندهی آن است دریافته شود. از این رو نویسندهی این سطور، سعی خواهد کرد نمونههایی کوتاه از این مقالات را در خلال بحث بگنجاند. موضوع مهمی که در مقالات دهخدا پیش از هر چیز به نظر میرسد، توجه نویسنده است به کلیهی مسائل اجتماعی روزگار خود، به عبارت دیگر، هر موضوعی که به نوعی با احوال و سرنوشت و منافع مردم بستگی داشته است، از وضع حکومت و مجلس و متصدیان امور و روابط دولت با ملت و دول خارجه گرفته تا آداب و رسوم، معتقدات و گوشههای مختلف زندگی عامه در این نوشتهها موضوع بحث واقع شده است.
در مقالات چرند و پرند، از همهچیز سخن رفته و انتقاد شده است. از حکومت و دولت، رجال ناشایسته، دستگاه قاجاری، مداخلهی اجانب در مصالح کشور، خیانت برخی از مسئولان امور مملکت، ستمهایی که به صورتهای گوناگون به مردم میشد، حکومت قاجار که به ظاهر هواخواه مشروطه بود و در باطن در محو آن میکوشید، بیهمتی وکلای ملت، مردمی که براثر بیخبری فریب میخوردند، سوءاعمال ریاکاران، رشوه گرفتن روزنامهها، خرابی راههای کشور، اختلافات طبقاتی و مظاهر غمانگیز آن، فساد اخلاق، افکار خرافهآمیز مردم، مضاربه، مدرسه نرفتن و تربیت نیافتن نسوان، سوءتربیت نوباوگان، ضعف سواد برخی عربی دانان و آثار قلمی نامفهوم آنان، اعتیاد اشخاص به تریاک، خرابی نان تهران و دهها موضوع دیگر. اینها همه یا دردهای تودهی مردم آن عصر است و یا بدبختیهایی که روشنفکران زمانه درمییافته و حس میکردهاند و خود را موظف میدیدهاند در رفع آنها بکوشند.
ادامه دارد