قرارداد ترکمانچای، پیمانی است که در روز اول  اسفند ۱۲۰۶ (برابر با ۵ شعبان ۱۲۴۳ ق و  ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ ) در پی جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار بین این دو کشور در قریه ترکمانچای امضا شد.   مطابق این قرارداد که در حقیقت  ادامه قرارداد گلستان بود، بخشهای وسیعی از ایران جدا شد.

در قرن نوزدهم دو دوره جنگ میان دولت استعماری روسیة تزاری و ایران درگرفت که برای کشور فاجعه‌بار بود. جنگ‌ اول (۱۸۰۴ـ۱۸۱۳) منجر به عقد «پیمان گلستان» شد و درنتیجه حدود ۲۲۰هزار کیلومتر مربع از ایران جدا شد،شامل مناطقی از چچن و اینگوش، داغستان، بخشهایی از جمهوری آذربایجان کنونی و ارمنستان و گرجستان. این امر خشم عمومی را برانگیخت، به ویژه که مسلمانان گرفتار در چنگال دشمن از هموطنان خود درخواست یاری می کردند که به  جهاد مردمی انجامید و «جنگ دوم ایران و روس»  را رقم زدو به رغم برخی موفقیت ها، به شکست ایران و انعقاد «قرارداد ترکمانچای» ختم شد و مطابق آن، حدود ۳۰هزار کیلومتر مربع از ایران جدا شد،شامل بخشهای دیگری از جمهوری آذربایجان کنونی، ارمنستان و حدود پنج‌هزار کیلومتر مربعی که بعدها عثمانی (ترکیة بعدی) از روسها گرفت و ضمیمه خاک خود کرد، یعنی کوه آرارات و شهر ایغدیر که در آن زمان بخشی از خانات ایروان بود. به مجموع مناطق جدا شده طی این دو عهدنامه، «هفده شهر قفقاز» (هفده ولایت قفقازی ایران) می‌گویند.  امروز سالگرد آن روز تلخ است که هرگز نباید از یاد ببریم تا همچون چراغی پیش روی آینده مان باشد. نوشتار زیر با حذف منابع متعدد، از مجلد هفتم دانشنامه جهان اسلام گرفته شده و در پایان نیز مطالبی بر آن افزوده شده است.
زمینه ها
«قرارداد ترکمان‌چای» نام عهدنامه‌ای‌ است که‌ پس‌ از دورة‌ دوم‌ جنگهای‌ ایران‌ و روس،‌ در پنجم‌ شعبان‌ ۱۲۴۳ق در قریة ترکمان‌چای‌ بین‌ ایران‌ و روسیه‌ منعقد شد. این‌ عهدنامه‌ در تاریخ‌ دیپلماسی‌، روابط‌ بین‌المللی‌ و اوضاع‌ داخلی‌ ایران،‌ نقطة‌ عطف‌ تلقی‌ می‌شود. دو دوره‌ جنگ‌ ایران‌ و روسیه‌، ایران‌ را بیش‌ از گذشته‌ به‌ عرصة‌ سیاست های‌ جهانی‌ کشاند و فضای‌ جدیدی‌ در ایران‌ ایجاد کرد که‌ برای‌ تحولات‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و اقتصادی‌ ایران‌ زمینة‌ مساعدی‌ فراهم‌ آمد.
با تأسیس‌ سلطنت‌ قاجار (۱۲۱۰ـ۱۳۴۴)، قفقاز اهمیت‌ ویژه‌ای‌ یافت‌. رشد و گسترش‌ سرمایه‌های‌ تجاری‌ روسیه‌ که‌ از زمان‌ پتر کبیر آغاز شده‌ بود، سیاست‌ نظامی‌ خاصی‌ در پی‌ داشت‌ که‌ از یک سو گرایش‌ به‌ تسلط‌ بر دریای‌ سیاه‌ برای‌ تفوق‌ بر عثمانی‌ و از سوی‌ دیگر، سلطه‌ بر دریای‌ خزر را برای نفوذ به‌ هند، از طریق‌ خلیج‌فارس‌ و سرزمین های‌ شرق‌ دریای‌ خزر، در اولویت‌ قرار می‌داد. الحاق‌ گرجستان‌ به‌ روسیه‌ در ۳ جمادی‌الاولی‌ ۱۲۱۶ق/ ۱۲ سپتامبر ۱۸۰۱ و خودمختاری‌ برخی‌ حکام‌ محلیِ تحت‌ حمایت‌ روسیه‌، موضوع‌ مهم‌ دیگری‌ بود که‌ حکومت‌ قاجار را به‌ تسلط‌ بر قفقاز و دستیابی‌ به‌ مرزهای‌ صفوی‌ تحریک‌ می‌کرد. پیش‌ از این‌، دو اردوکشی‌ نظامی‌ آغامحمدخان‌ به‌ قفقاز در ۱۲۰۹ و ۱۲۱۱، روسها را برای‌ تسلط‌ بر این‌ ناحیه‌ تحریض‌ کرده‌ بود؛ ازین رو، در ۱۲۱۸ق/ ۱۸۰۳م نخستین‌ دورة‌ جنگهای‌ ایران‌ و روسیه‌ آغاز شد که‌ ده‌ سال‌ ادامه‌ یافت‌ و به‌ شکست‌ ایران‌ و عقد «عهدنامة‌ گلستان» انجامید. 
اقدامات‌ سیاسی‌ ایران‌ برای‌ پس‌ گرفتن‌ مناطق‌ اشغال‌شده‌، طی‌ سالهای‌ پس‌ از انعقاد این‌ قرارداد، بی‌نتیجه‌ ماند. افزون‌ بر این‌، برخوردهای‌ نظامی‌ ایران‌ و عثمانی‌ در فاصلة‌ سالهای‌ ۱۲۳۶ تا ۱۲۳۸ ق در غرب‌ و شمال‌غرب‌، که‌ منجر به‌ عقد «قرارداد هفت‌ ماده‌ای‌ صلح»‌ شد، و توجه‌ سیاست‌ خارجی‌ ایران‌ به‌ مسائل‌ مرزی‌ با عثمانی‌، برای‌ رفع‌ اختلافات‌ مرزی‌ ایران‌ و روسیه‌ فرصتی‌ باقی‌ نگذاشت‌ و به‌ استقرار روسها در مناطق‌ تصرف‌شدة‌ قفقاز استحکام‌ بخشید. 
با اشتغال‌ ایران‌ به‌ مسئلة‌ عثمانی‌ و قطع‌ نسبی‌ مذاکرات‌، روسها مالکیت‌ سه‌ منطقة‌ مهم‌ و راهبردی‌ (مَحال بالغ‌لو/ بالقلو، گونی‌/ اَرْوَنَق‌ و گوگجه‌دنگیز) را مطرح‌ کردند. با این حال‌، در ۱۲۴۰  مازاروویچ نمایندة‌ دولت‌ روسیه‌، دربارة‌ تعیین‌ مرزهای‌ دو کشور با عباس‌میرزا و اللهیارخان‌ آصف‌الدوله‌ و حسن‌خان‌ ساری‌اصلان‌ در چمن‌ سلطانیه‌ به‌ مذاکره‌ پرداخت‌. این‌ مذاکرات که‌ ادعاهای‌ تازة‌ روسها را مبنی‌ بر مالکیت‌ محالّ سه‌گانه‌ در بر داشت‌، بی‌نتیجه‌ ماند. تنها نتیجه‌، احالة‌ مذاکرات‌ به‌ تفلیس‌ با حضور یرمولوف، فرمانده‌ کل‌ نظامی‌ قفقاز، بود؛ بنابراین میرزامحمدصادق‌ مروزی‌ به‌ نمایندگی‌ ایران‌، و مازاروویچ‌ عازم‌ تفلیس‌ شدند، ولی‌ مازاروویچ‌ بر میرزامحمدصادق‌ پیشی‌ گرفت‌ و قبل‌ از او به‌ تفلیس‌ رسید. با تحریک‌ وی‌، سپاه‌ روسیه‌ محالّ بالغ‌لو را اشغال‌ کرد و مذاکرات‌ میرزامحمدصادق‌ با ولیامینوف‌ ، معاون‌ یرمولوف‌، در تفلیس‌، نیز بی‌نتیجه‌ ماند. 
با مرگ‌ الکساندر اول‌ (تزار روسیه‌) در ۱۲۴۱ق/ ۱۸۲۵م، مذاکرات‌ متوقف‌ شد و میرزامحمدصادق‌ به‌ ایران‌ بازگشت‌. مرگ‌ الکساندر ‌و شکست‌ مذاکرات‌ تفلیس‌، برای‌ کارگزاران‌ سیاسی‌ ایران‌ این‌ توهم‌ را به‌وجود آورد که‌ راه‌ هر گونه‌ مذاکرة‌ سیاسی‌ برای‌ رفع‌ اختلافات‌ مرزی‌، به خصوص‌ در بارة‌ نواحی‌ اشغال‌ شده‌، مسدود شده‌ و تنها راه‌ ممکن‌، آغاز مخاصمات‌ نظامی‌ است‌. نیکلای‌ اول‌ ، امپراتور روسیه‌، برای‌ حل‌ نهایی‌ مسائل‌ ایران‌ و روسیه‌، پرنس‌ منشیکوف‌ را به‌ تهران‌ فرستاد. منشیکوف‌ زمانی‌ به‌ ایران‌ رسید که‌ به‌ سبب‌ نقض‌ مُفاد عهدنامة‌ گلستان‌ از سوی‌ سپاه‌ روس‌، زمینة‌ نبرد در ایران‌ فراهم‌ شده‌ بود. در ۱۲۴۱، فتحعلی‌شاه‌ و شاهزادگان‌ و سران‌ دربار و علمای‌ بزرگ‌ ‌در چمن‌ سلطانیه‌ مجمعی‌ تشکیل‌ دادند. 
پیش‌ از این‌، در پی‌ درخواست‌های‌ مرزنشینان‌ مسلمان‌ و غیرمسلمان‌ از علما و گزارش‌های‌ رسیده‌ دربارة‌ ستم‌ روسها بر مردم‌ این‌ ناحیه‌، علمای‌ بزرگ‌ به‌ مجتهدان‌ و فضلای‌ سرزمین‌های‌ اسلامی‌ نامه‌ نوشته‌ و عموم‌ مسلمانان‌ را به‌ جهاد دعوت‌ کرده‌ بودند. منشیکوف‌ هنگامی‌ به‌ اردوی‌ شاه‌ رسید که‌ مجمع‌ بزرگ‌ علما تشکیل‌ و مقرر شده‌ بود ‌ فتحعلی‌شاه‌ باید «با دولت‌ روسیه‌ ترک‌ مصالحه‌ و مدارا کند و ‌ عداوت‌ و منازعت‌ آشکار سازد»؛ از این رو، درخواست‌ منشیکوف‌ مبنی‌ بر فرستادن‌ سفیری‌ از ایران‌ به‌ روسیه‌ برای‌ «تهنیت‌ جلوس‌ امپراتور جدید» و «تعزیت‌ امپراتور متوفی‌» پذیرفته‌ نشد و منشیکوف‌ که‌ تلاش هایش‌ برای‌ ایجاد صلح‌، به‌رغم‌ تمایل‌ عباس‌میرزا، بی‌نتیجه‌ مانده‌ بود، به‌ روسیه‌ رفت‌ و بدین‌ترتیب‌، دورة‌ دوم‌ جنگهای‌ ایران‌ و روسیه‌ در ذیحجة‌ ۱۲۴۱ آغاز شد. 
جنگ دوم
با سقوط‌ تبریز (۱۲۴۳ق) و شهرهای‌ دیگری‌ چون‌ مرند، خلخال،مشکین‌شهر، سراب‌ و گرمرود تا میانه‌، تنها برخی‌ مناطق از جمله‌ اردبیل، ارومیه‌، ساوجبلاغ،تالش‌ و مغان تحت‌ حاکمیت‌ قاجار باقی‌ ماند؛ بنابراین عباس‌میرزا برای‌ برقراری‌ صلح‌ تلاش‌ کرد. نخستین‌ اقدام‌ رسمی‌ را برای‌ مذاکره،‌ میرزا ابوالقاسم‌ قائم‌مقام‌ فراهانی‌ انجام‌ داد و در تبریز درخواست‌ صلح‌ را به‌ پاسکویچ‌ تسلیم‌ کرد. دومین‌ اقدام‌ رسمی‌، پیامی‌ بود که‌ بیژن‌خان‌ گرجی‌ برای‌ پاسکویچ‌  برد. 
روسها پیشنهاد مذاکره‌ در بارة‌ صلح‌ را پذیرفتند و منطقة‌ دهخوارقان‌ (آذرشهر ‌) را برای‌ برگزاری‌ جلسات‌ گفتگو تعیین‌ کردند. جان‌مک‌ دونالد کینر، سفیر انگلستان که‌ در طی‌ جنگ‌ به‌ فتحعلی‌شاه‌ پیوسته‌ بود، به‌همراه‌ جان‌مک‌نیل‌ (پزشک‌ هیأت‌ سیاسی‌ انگلیس‌) در گفتگوهای‌ صلح‌ دهخوارقان‌ شرکت‌ داشت‌ و ‌ می‌کوشید که‌ مذاکرات‌ نهایی‌ صلح‌ را به‌انجام‌ رساند. خبر پذیرش‌ گفتگوی‌ صلح‌ دهخوارقان‌ همراه‌ با پیشنهاد چهار ماده‌ای‌ پاسکویچ‌، به‌عنوان‌ پیش‌شرط‌ مصالحه‌، به‌ عباس‌میرزا رسید. 
مفاد این‌ پیشنهاد عبارت‌ بود از: واگذاری‌ ایروان، نخجوان‌ و اردوباد به‌ روسیه‌ و تعیین‌ رود ارس‌ به‌ عنوان‌ مرز دو کشور؛ واگذاری‌ تالش‌ و مغان‌ به‌ روسیه‌؛ پرداخت‌ بیست‌ کرور اشرفی‌ (ده‌هزار سکة‌ طلا) غرامت‌ به‌ روسیه‌؛ عذرخواهی‌ نایب‌السلطنه‌ یا شاه‌ ایران‌ از امپراتور در سن‌پترزبورگ . فتحعلی‌شاه‌ نخست‌ این‌ پیشنهاد را قبول‌ نکرد، ولی‌ پس‌ از کم‌شدن‌ مبلغ‌ غرامت‌ و آگاهی‌ از وخامت‌ اوضاع‌، آن‌ را پذیرفت‌. سرانجام‌ در ۲۷ رجب‌ ۱۲۴۳، هنگامی‌ که‌ نیروهای‌ پاسکویچ‌ از تبریز خارج‌ شده‌ بودند، منوچهرخان‌ معتمدالدوله‌ نخستین‌ بخش‌ غرامت‌ را به‌ پیشقراولان‌ سپاه‌ روسیه‌ تحویل‌ داد. پاسکویچ‌ نیز در نامه‌ای‌ به‌ عباس‌میرزا، وی‌ را برای‌ ادامة‌ مذاکرات‌ صلح‌ به‌روستای‌ ترکمان‌چای‌ دعوت‌ کرد. 
در ۵ شعبان‌ ۱۲۴۳/ اول‌ فوریة‌ ۱۸۲۸، عباس‌میرزا، آصف‌الدوله‌، قائم‌مقام‌، ‌ معتمدالدوله‌، پاسکویچ‌، جان‌مک‌نیل‌، میرزامسعود (مترجم‌ زبان‌ فرانسه‌)، میرزامحمدعلی‌ منشی‌الممالک‌ و میرزاابوالحسن‌خان‌ شیرازی‌ (وزیر  خارجة‌ ایران‌)، در اردوگاه‌ نظامی‌ روسها در ترکمان‌چای‌ گفتگوهای‌ صلح‌ را به‌ انجام‌ رساندند و نمایندگان‌ ایران‌ و روسیه‌ عهدنامة‌ ترکمان‌چای‌ را امضا کردند. در اواخر همان‌ ماه‌، میرزاابوالحسن‌خان‌ شیرازی‌ و ژنرال‌ روزن‌ متن‌ مذاکرات‌ و قرارداد را در تهران‌ به‌ شاه‌ دادند. 
مفاد عهدنامه
عهدنامة‌ ترکمان‌چای‌ در دو بخش‌ سیاسی‌ و بازرگانی‌، به ترتیب‌ در شانزده‌ و نُه‌ مادّه‌، تنظیم‌ شده‌ بود که‌ هر کدام‌ شرایط‌ سنگینی‌ را به‌ مردم‌ و حکومت‌ ایران‌ تحمیل‌ می‌کرد. روسها در عرصة‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ دارای‌ چنان‌ امتیازاتی‌ در ایران‌ شدند که‌ تا آن‌ زمان‌ از هیچ‌یک‌ از همسایگان‌ خود به‌دست‌ نیاورده‌ بودند. محورهای‌ اساسی‌ بخش‌ سیاسی‌ عهدنامة‌ ترکمان‌چای‌ در مواد سوم‌، چهارم‌، هفتم‌، هشتم‌، دهم‌ و سیزدهم‌ آن‌ آمده‌ است‌. 
بر طبق‌ مادّة‌ سوم‌، ناحیه‌ و شهرهای مهم‌ نخجوان‌ و ایروان‌ از ایران‌ جدا و به‌ روسیه‌ واگذار شدند. 
ماده‌ چهارم‌ به‌ تعیین‌ مرزهای‌ ایران‌ و روسیه‌ اختصاص‌ یافت‌ و مجرای‌ رود ارس‌ سرحد دو کشور شد. 
طبق‌ ماده‌ هفتم‌، روسها عباس‌میرزا را ولیعهد و جانشین‌ مشروع‌ شاه‌ می‌دانستند. 
بر طبق‌ ماده‌ هشتم‌، کشتی های‌ تجاری‌ روسیه‌ همچنان‌ از حق‌ کشتیرانی‌ آزاد در دریای‌ خزر در طول‌ کرانه‌های‌ آن‌ بهره‌مند بودند. این‌ ماده‌، برای‌ ایران‌ در دریای‌ خزر هیچ‌گونه‌ حقی‌ قائل‌ نبود! 
ماده‌ دهم‌، بیشترین‌ امتیاز را نصیب‌ سیاست‌های‌ توسعه‌طلبانة‌ روسیه‌ می‌نمود. این‌ ماده‌ «استقرار و توسعة‌ روابط‌ بازرگانی‌ را میان‌ دو دولت‌ یکی‌ از محسّنات‌ بازگشت‌ به‌ صلح‌» می‌دانست‌ و در پی‌ آن‌، بر عقد قراردادی‌ جداگانه‌ در این‌ زمینه‌ تأکید داشت‌، به‌ این‌ صورت‌ که‌ ایران‌ به‌ روسیه‌ حق‌ می‌داد که‌ هر نقطه‌ای‌ را که‌ سود بازرگانی‌ آن‌ کشور ایجاب‌ می‌کرد، انتخاب‌ کند تا از این‌ طریق‌ روسیه‌ بتواند کانون‌های‌ نمایندگی‌ و کنسولی‌ ایجاد کند. امتیاز روسیه‌ در این‌ ماده‌ سبب‌ شد که‌ انگلیس در به‌دست‌ آوردن‌ امتیازاتی‌ در ایران‌، با روسیه‌ سخت‌ رقابت‌ کند که‌ به‌ انعقاد قرارداد بازرگانی‌ ایران‌ و انگلیس‌ در ۱۲۵۷ انجامید. 
ماده‌ سیزدهم‌ و برخی‌ از موارد ماده‌ چهاردهم‌، دربارة‌ اسیران‌ و اتباع‌ دو دولت‌ بود که‌ بر طبق‌ آن‌، ایران‌ و روسیه‌ می‌بایست‌ در فرصتی‌ چهارماهه‌، اسیران‌ را به‌ نمایندگان‌ دو دولت‌ تحویل‌ می‌دادند. 
در ماده‌ سیزدهم‌، برای‌ دخالت‌ در شناسایی‌ اسیران‌ و اتباع‌ دو دولت‌ و استرداد آنان،‌ حقی‌ نامحدود در نظر گرفته‌ شده‌ بود. با تکیه‌ بر این‌ ماده‌ بود که‌ یک‌ سال‌ پس‌ از عقد عهدنامه‌، گریبایدوف‌  (نخستین‌ سفیر رسمی‌ روسیه‌ در ایران‌) به‌ جستجوی‌ گرجیان‌ و ارمنیانی‌ برآمد که‌ به‌زعم‌ وی‌ باید به‌ روسیه‌ بازمی‌گشتند.
بخش‌ دوم‌ عهدنامه‌ متضمن‌ روابط‌ تجاری‌ ایران‌ و روسیه‌ بود که‌ در نُه‌ ماده‌ تنظیم‌ و به‌ قرارداد سیاسی‌ منضم‌ شد. این‌ بخش‌، بیش‌ از آنکه‌ ناظر به‌ گسترش‌ تجارت‌ روسیه‌ و منافع‌ سرمایه‌داری‌ تجاری‌ آن‌ در ایران‌ باشد، راه‌ مطمئنی‌ برای‌ نفوذ روسها و تحقق‌ اهداف‌ سیاسی‌ آنان‌ بود. محورهای‌ اساسی‌ این‌ بخش‌ از عهدنامه‌ نیز مواد پنجم‌ و ششم‌ و هفتم‌ و هشتم‌ بود که‌ هر کدام‌ امتیازات‌ فراوانی‌ به‌ روسیة‌ تزاری‌ می‌داد.
 بر طبق‌ ماده‌ پنجم‌، اتباع‌ ‌ روسیه‌ می‌توانستند در ایران‌ مسکن‌ یا مرکز فروش‌ بخرند یا اجاره‌ کنند و مأموران‌ دولت‌ ایران‌، بدون‌ اجازة‌ وزیرمختار و کنسول‌ روسیه‌، حق‌ ورود به‌ آنجا را نداشتند. 
ماده‌ ششم‌، ورود مایحتاج‌ مأموران‌ نمایندگی‌های‌ روسیه‌ به‌ ایران‌ را بدون‌ پرداخت‌ عوارض‌ گمرکی‌، مجاز می‌شمارد. همچنین به‌ اتباع‌ ایرانیِ در خدمت‌ آنان تا زمان‌ خدمت‌، حقوقی‌ برابر با اتباع‌ روسیه‌ داده‌ می‌شد و در صورت‌ وقوع‌ و اثبات‌ جرم‌، با رضایت‌ وزیرمختار و کنسول‌، آنان‌ را به‌ محاکم‌ ایرانی‌ تحویل‌ می‌دادند. 
در ماده‌ هفتم‌، محاکمات‌ و موارد اختلاف‌ میان‌ اتباع‌ روسیه‌ در ایران،‌ با قوانین‌ روسیه‌ حل‌وفصل‌ می‌شد و اختلاف‌ میان‌ اتباع‌ روسیه‌ و ایران‌ در صورتی‌ به‌ محاکم‌ ایرانی‌ ارجاع‌ داده‌ می‌شد که‌ مترجمی‌ از نمایندگی‌ رسمی‌ روسیه‌، با اجازة‌ وزیرمختار یا کنسول‌ روسیه‌ حضور داشت‌. 
ماده‌ هشتم‌ به‌ سنگین ترین‌ و مداخله‌جویانه‌ترین‌ اقدام و در واقع‌ نقض‌ حاکمیت‌ قضایی‌ ایران‌، منتهی‌ می‌شد. بر طبق‌ این‌ ماده‌، در صورتی‌ که‌ اتباع‌ روسیه‌ قتل‌ یا جنایتی‌ مرتکب‌ می‌شدند، قضاوت‌ آن‌ برعهدة‌ وزیرمختار، کاردار یا کنسول‌ روسیه‌ بود و محاکم‌ ایران‌ نمی‌توانستند آنان‌ را تعقیب‌ یا مجازات‌ کنند. رسیدگی‌ به‌ این‌ موارد، در صورت‌ مدلل‌ شدن‌ جنایت‌، تنها در حضور نمایندگان‌ کنسولی‌ روسیه‌ در ایران‌ امکان‌پذیر بود. در صورت‌ احراز تقصیر، محکوم‌ به‌ وزیرمختار یا کنسول‌ امپراتور روسیه‌ سپرده‌ می‌شد تا در روسیه‌ مجازات‌ شود .
بدین‌ترتیب‌، انعقاد عهدنامة‌ ترکمان‌چای‌ از یک سو تا حدودی‌ به‌ خواست های‌ سیاسی‌ و توسعه‌طلبانة‌ روسیه‌ و نفوذ سرمایه‌داری‌ تجاری‌ آن‌ تحقق‌ بخشید و از سوی‌ دیگر، رقابت‌ دو دولت‌ توسعه‌طلب‌ روسیه‌ و انگلستان‌ را تشدید کرد و عرصه‌های‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ جامعة‌ ایران‌ را قریب‌ به‌ صد سال‌ تحت‌تأثیر مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ خویش‌ قرار داد. 
***
تلاش ایران برای لغو
پس از اینکه انقلاب اکتبر در روسیه به پیروزی رسید، لنین برای اثبات حسن نیت خود نسبت به ملتهای ضعیف جهان، الغای تمام امتیازات استعماری دولت تزاری پیشین را اعلام کرد. دولت نجفقلی صمصام‌السلطنه نیز از این فرصت استفاده کرد و در ۴ مرداد ۱۲۹۷ش (۲۷ ژوئیهٔ ۱۹۱۸) در مصوبه‌ای الغای معاهدهٔ ترکمانچای و دیگر امتیازات واگذارشده به دولت روسیهٔ تزاری را اعلام کرد که این اقدام شامل لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای اتباع روسیه نیز می‌شد. دولت ایران چند روز بعد مصوبه‌ای برای لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای کشورهای دیگر نیز صادر کرد؛ زیرا چند کشور دیگر هم پیش از این بر اساس معاهده‌هایی تحت عنوان دولت کاملۀ‌الوداد از امتیاز کاپیتولاسیون مطابق قرار داد ترکمانچای برخوردار شده بودند. با لغو عهدنامهٔ ترکمانچای منطقاً این بخش از این معاهده‌ها نیز باید ملغی می‌شد. مصوبهٔ دوم را همان‌طور که انتظار می‌رفت، دولت بریتانیا رد کرد.
پس از فروپاشی روسیهٔ تزاری و در پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸، به هنگام برگزاری کنفرانس صلح پاریس، مردم مناطق جداشده در عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای تلگراف‌های زیادی به تهران و کنفرانس صلح پاریس فرستادند و تقاضا کردند که دو قرارداد لغو بشود و آن سرزمین‌ها و مردمانشان به مالکیت ایران بازگردند.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی