نویسنده: جَمِل بویی         منبع:نیویورک تایمز

مترجم:آرش میری‌خانی
 

کاملاً بجاست که جنبشی سیاسی با شعار واپس‌گرای «دوباره آمریکا را عظمت ببخشیم» و ترامپ به عنوان رهبری که گویی ذهنش در دهه ۹۰ میلادی متوقف شده است، در حال نبرد با آینده ایالات متحده باشند. 
این جنگ در چهار جبهه مختلف جریان دارد. در جبهه اول، ترامپ علیه حکومت قانون و قانون اساسی می‌جنگد.او با حمله‌ای تمام‌عیار به ایده‌ ایالات متحده به عنوان کشوری که قانون بر آن حاکم است، نه افراد می تازد. او امیدوار است که حکومت را به یک حکومت تک‌نفری تبدیل کند که فقط خودش در راس امور باشد. اگر رئیس‌جمهوری در این مبارزه پیروز شود، آمریکایی‌های آینده دیگر شهروندان یک جمهوری نخواهند بود، بلکه آنها تابعان یک حکومت خودکامه شخصی خواهند بود.
در جبهه دوم، جنبش ماگا به جنگ آینده اقتصادی کشور رفته است و دو نسل از همگرایی و وابستگی متقابل با بقیه جهان را رد می‌کند تا به سمت خودکفایی اقتصادی آمریکا پیش رود، به طوری که عملاً مرزهای کشور را به روی کالاها و افراد خارجی ببندد و ایالات متحده را به یک دژ نفوذناپذیر تبدیل کند ؛ کشوری نظامی و محصور با قدرت تعیین شرایط نظم جهانی، به خصوص در نیمکره غربی. در این دنیای جدید، آمریکایی‌ها از کارهای خدماتی فاصله می‌گیرند و به سمت تولید و صنایع سنگین می‌روند.«این مدل جدید است،» هوارد لوتنیک، وزیر بازرگانی، در مصاحبه‌ای با CNBC گفت:جایی که شما تمام عمرتان را در این کارخانه‌ها کار می‌کنید و بچه‌ها و نوه‌هایتان هم همین‌جا کار خواهند کرد. واقعیت این است که این کمپین خاص یعنی این تلاش برای کاهش مهارت‌های نیروی کار آمریکا بیشتر احتمال دارد که کشور را به فلاکت بکشاند و مردم را فقیر کند تا اینکه دوران جدیدی از شکوفایی اقتصادی را آغاز کند.این مهم نه تنها مردم آمریکا را از داشتن آینده‌ای معنادار دموکراتیک و اقتصادی باز می‌دارد، بلکه کاخ سفید در مقابل آینده‌ای پایدار برای اقلیم نیز می‌جنگد.همانطور که ترامپ و متحدانش از انتقال سنت خودگردانی به نسل بعد سرباز زده‌اند، از مسئولیت حفظ سیاره ای زنده برای کسانی که زمین را به ارث می‌برند نیز شانه خالی کرده‌اند. برنامه آنها استخراج بی‌حد و حصر منابع است آنهم بدون توجه به پیامدهای وحشتناک آن!. 
وقتی ترامپ به قدرت رسید، با صدور دستور اجرایی به سازمان‌های فدرال اجازه داد که در مناطقی که قبلاً محافظت شده بودند، حفاری کنند. این در حالی است که تولید انرژی آمریکا به بالاترین حد خود رسیده و ایالات متحده اکنون صادرکننده خالص نفت و گاز است.ترامپ قصد دارد جنگل‌های ملی را برای قطع درختان آماده کند .او یک دستور اجرایی صادر کرده که تلاش‌ها برای معدن‌کاری در عمق دریا را تسریع می کند؛ هرچند که این کار تهدیدی برای اکوسیستم‌های حساس است. او همچنین آشکارا با انرژی‌های تجدیدپذیر با وجود افزایش کارایی و کاهش هزینه آنها مخالفت می‌کند. به یاد بیاورید که در جریان کمپین انتخاباتی، ترامپ قول داد به طور مستقیم از تولیدکنندگان نفت حمایت کند و به آنها گفت که پروژه‌هایشان را تأیید می کند و حفاری‌ها را گسترش خواهد داد، به شرطی که یک میلیارد دلار به تلاش انتخاباتی‌اش کمک مالی کنند.کاخ سفید می‌خواهد بخش بزرگی از بودجه اداره ملی اقیانوس‌شناسی و جوی را حذف کند  و گفته می شود که وی می خواهد یک چهارم بودجه را قطع نماید وبرنامه‌های پژوهش اقلیمی را تعطیل کند.
او همچنین یک سوم بودجه اداره زمین‌شناسی آمریکا را که برای نظارت بر کیفیت آب، حفاظت از گونه‌های در خطر انقراض و پیش‌بینی تأثیرات تغییر اقلیم بر مناظر طبیعی حیاتی است را قطع می کند.چهارمین و آخرین جبهه جنگ جنبش ماگا علیه آینده، مربوط به توانایی کشور در تولید پیشرفت‌های علمی، فناوری و پزشکی است.چه به بهانه پایان دادن به تلاش‌های تنوع‌گرایی، یا تنبیه موسسات آموزش عالی، یا تصاحب دستگاه اداری فدرال برای اهداف فسادآمیز رئیس‌جمهور، کاخ سفید به شکل بی‌رحمانه میلیاردها دلار از کمک‌های مالی دولتی به پژوهش‌های پزشکی و علوم پایه را قطع کرده است. در سه ماه اول سال، طبق گزارش اقلیت کمیته بهداشت، آموزش، کار و بازنشستگی سنا، دولت ترامپ ۲.۷ میلیارد دلار از بودجه مؤسسات ملی سلامت کاسته است که شامل قطع بودجه تحقیقات زیست‌پزشکی و درمان‌های آزمایشی سرطان نیز می شود.دولت ترامپ همچنین قصد دارد بودجه بنیاد ملی علوم را بیش از ۵۰ درصد کاهش دهد و درخواست اولیه بودجه را با کاهشی ۴.۷ میلیارد دلاری ارائه کرده است. 
مدیران بنیاد ملی علوم در دولت ترامپ نیز صدها کمک‌هزینه را متوقف یا لغو کرده‌اند. علاوه بر این، کاخ سفید می‌خواهد بودجه بخش تحقیقات وزارت انرژی به عنوان بزرگ‌ترین تأمین‌کننده مالی علوم فیزیکی در کشور که تلاش‌ها برای تبدیل پژوهش‌های پایه به فناوری‌های نوین را پشتیبانی می‌کند را کاهش دهد و سیستم‌های نظارت بر بیماری‌های جهانی و رهگیری سلامت در مراکز کنترل و پیشگیری بیماری‌ها را حذف یا بودجه آنها را قطع کند.این تخریب بی‌هدف و بی‌معنای انقلاب فرهنگی ماگا است. این جنبش هدف واضحی ندارد جز کوچک کردن دولت به شکل دلخواه و غیرمنطقی ترامپ. دولت فدرال بزرگ‌ترین منبع تأمین مالی پژوهش‌های علمی و فناوری در ایالات متحده است. چگونه می‌توان با نابود کردن ظرفیت توسعه فناوری پیشرفته، آمریکا را دوباره بزرگ کرد؟ 
چه کسانی سود می‌برند وقتی دانشمندان ما از منابع لازم برای رسیدن به دستاوردهایی که می‌تواند جامعه ما را بهبود بخشد محروم شوند؟حتی سوداگران کوتاه‌نظر و حریص صنعت نیز باید بدانند که ثروت و نفوذشان تا چه حد وابسته به تلاش پژوهشگرانی است که نتایج کارشان سال‌ها بعد سودآور می‌شود. ما نمی‌توانیم به طور قطع بگوییم آمریکایی‌ها چه فناوری‌ها و درمان‌هایی را از دست خواهند داد چون دولت ترامپ به این نتیجه رسیده که نگه‌داشتن پایه علمی آمریکا هزینه‌بر است ، اما شکی نیست که وضعمان بدتر خواهد شد. این را نگفتیم که چه میزان از نخبگان علمی کشور مهاجرت خواهند کرد یا دانشمندانی که از خارج می‌آیند ترجیح می‌دهند در کشورهای خود باقی بمانند.یک جنگ، چهار جبهه. هدف، چه آشکار باشد چه نه، پاک کردن آینده‌ای است که آمریکایی‌ها آن را می‌شناسند و انتظارش را داشتند.
چشم‌اندازجنبش ماگا 
نائومی کلاین و آسترا تیلور در گاردین نوشته‌اند که اصلاً چشم‌اندازی وجود ندارد. به جای آن، می‌نویسند «ایدئولوژی حاکم بر جناح راست افراطی در دوران فزاینده بحران‌ها، نوعی بقاءطلبی نژادپرستانه و وحشتناک است.» این یک «فاشیسم پایان دنیا» است که از فجایع اجتماعی و زیست‌محیطی بهره‌برداری می‌کند و «همزمان آنها را تحریک و برنامه‌ریزی می‌کند.» در مورد مردم عادی که پایه جنبش ماگا و جریان‌های سیاسی مرتبط با آن هستند، فاشیسم پایان دنیا وعده کشتی‌های نجات و پناهگاه‌های زیادی را می‌دهد که برای نیروهای پایینی به راحتی در دسترس است. کلاین و تیلور آن را «ذهنیت پناهگاهی ملی» می نامد؛ نوعی طرز فکر مبتنی بر چپاول برای آماده شدن برای شب تاریکی که در پیش است و محروم کردن کسانی که واقعاً به جامعه ملی تعلق ندارند.آدام توز، می‌گوید نه این‌طور نیست. ترامپ و متحدانش چشم‌اندازی برای آینده دارند، هرچند یک چشم‌انداز واپس‌گرا از نوعی فداکاری به سوی شکوفایی جدید که با تعرفه‌های «روز رهایی» رئیس‌جمهور به دست خواهد آمد. توز می‌نویسد این «چالشی مستقیم با هنجارهای رایج مصرف‌گرایی آمریکایی به نام آینده‌ای بهتر است».
جان گنز، نویسنده کتاب «وقتی ساعت شکست: کلاه‌برداران، نظریه‌پردازان توطئه و چگونه آمریکا در اوایل دهه ۱۹۹۰ شکست خورد»  اظهار نظر جالبی دارد و با ارجاع به مفهوم «مدرنیسم واکنشی» تاریخدان جفری هرف، نشان می‌دهد که جنبش ماگا ترکیبی عجیب و پیچیده از ناپایداری و نفرت به گذشته و آرمان‌گرایی آینده‌نگر است. گنز می‌نویسد در ترامپیسم «ایده تولید، گسترش ملی، رشد و توسعه وجود دارد، اما همزمان محدودیت شدید و پس‌رفت در کسانی که حق بهره‌مندی از مواهب سیاسی و اجتماعی شهروندی را دارند نیز به چشم می خورد».ترامپ و متحدانش در جنگ علیه آینده هستند، به ویژه علیه این ایده که پیشرفت تکنولوژیک باید همراه با پیشرفت اجتماعی و اخلاقی پیش رود و این فکر علیه جهانی‌گرایی لیبرال که خواهان گسترش حوزه مسئولیت دولت و جامعه است قرار گرفته است. همانطور که گنز اشاره می‌کند، چشم‌انداز ترامپیسم به شدت به صنایع سنگین و توسعه فناوری‌های دفاعی وابسته است. این چشم‌انداز «سرمایه‌داری بخش خدمات زنانه‌شده» و نگرانی نسبت به تغییرات اقلیمی که «زنانه به نظر می‌رسد!» را رد می‌کند. 
توز یادآوری می‌کند که وقتی ترامپ از فداکاری به خاطر تعرفه‌ها صحبت می‌کند، به طور خاص به «عروسک‌ها» و «ماشین‌های لباسشویی» اشاره می‌کند، اشیایی که با زنان و کارهای خانه مرتبط هستند.این آینده‌ای است که جنبش ماگا در ذهن دارد. آینده‌ای که در آن ایالات متحده میراث روشنگری و آرمان‌های لیبرال خود را رها می‌کند و به سوی جامعه‌ای بسته متشکل از مردم «بومی» فرضی پیش می رود.من این توصیف ترامپیسم به عنوان جنبشی واپس‌گرا و آینده‌گرا را قانع‌کننده می‌دانم. امسال من درباره فقدان جهت‌گیری آینده‌نگر ترامپ نسبت به قانون اساسی نوشتم، سندی که برای آیندگان نوشته و تصویب شده است.
 آمریکایی‌ها همواره درگیر این ایده بوده‌اند که جمهوری‌شان به نوعی سرپرست خودگردانی است. این را در سخنان توماس جفرسون، آبراهام لینکلن، فرانکلین روزولت و بسیاری دیگر از چهره‌های سیاسی آمریکا می‌بینیم.ممکن است ترامپ این جهت‌گیری آینده‌نگر را رد کند، اما به این معنی نیست که آینده‌ای ندارد. بلکه به این معنی است که دیدگاهش خلاف آن چیزی است که انتظار داریم از یک رهبر سیاسی آمریکایی، به‌ویژه کسی که در کاخ سفید است، ببینیم و بشنویم.برای مخالفانش، ممکن است وسوسه‌انگیز باشد که بگویند چشم‌انداز آینده ماگا آنقدر زننده و غیرقابل قبول است که بیشتر مردم آن را رد خواهند کرد. اما طول عمر سیاسی و موفقیت ترامپ حتی اگر حمایت کامل از کل جنبش او را به همراه نداشته باشد نشان می‌دهد که این تصور ساده‌انگارانه است.هیچ تضمینی نیست که مردم چشم‌انداز ترامپ را نپذیرند، به ویژه چون جایگزین زیادی برای دیدگاه بسته‌شدن مرزها و جوامع وجود ندارد. افراد کمی توانایی مقابله با رئیس‌جمهوری را دارند و حتی افراد کمتری در جناح مخالف هستند که تلاش کرده‌اند فراتر از حفظ وضع موجود حرفی بزنند یا خواسته‌های مردم عادی را با دیدگاهی تحول‌آفرین نمایندگی کنند که در آن آینده‌ای بهتر برای همه و نه فقط یک اقلیت خوش‌شانس به تصویر کشیده شود.ما در آمریکا جنبشی قدرتمند داریم که مشتاق فراخواندن آینده‌ای استبدادی است. آنچه نیاز داریم، جنبشی است که بر آینده‌ای برابرخواهانه تمرکز کند؛ آینده‌ای که در آن همه آمریکایی‌ها بتوانند زندگی دلخواه خود را بسازند ؛ کشوری که دیوارها و سلسله‌مراتب سخت را رد می‌کند و به جای آن به اصول دموکراتیک و آرمان‌های جهان‌شمول روی می آورد.برای این چشم‌انداز نام‌هایی داریم. فردریک داگلاس آن را «ملت مرکب» خواند. دبلیو. ای. بی. دو بوآ، آن را «دموکراسی لغو برده‌داری» نامید، و کشیش دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور از «جامعه محبوب» سخن گفت.با این مواد می‌توانیم آینده‌ای بهتر را تصور کنیم و رویاهای تاریک کسانی را که در قدرت‌اند به چالش بکشیم. و اگر رهبران سیاسی ما خیلی ترسو باشند که به این کار دست بزنند بیش از حد از واکنش‌ها بترسند و نتوانند فراتر از آنچه آشناست بیندیشند پس ما به عنوان شهروندان تحت سلطه، وظیفه داریم این کار را انجام دهیم.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی