محمد صالح علا - ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات: میخواستم نامهای برای جیرجیرکها بنویسم. اما یاد قصه آنها و دوستی خالهخرسه افتادم. همان قصۀ معروف که جیرجیرکی به خرسی میگوید: دوستت دارم. در پاسخ او خرس میگوید: حالا زمستان است، وقت خوابیدن است. این حرفها مال فصل بهار است. میگویند خرس میرود و میخوابد؛ درحالی که نمیداند عمر جیرجیرکها در دنیا فقط سه روز است. من هم به جای نامه، چکهای دربارۀ احوال آنها مینویسم.
جیرجیرکها نانآور شباند. شباهنگام بیدارند. آنها هم مثل من از ماه انرژی میگیرند. البته جیرجیرکها خودشان چندین دستهاند؛ همچنان که شبها دو دستهاند.
شبهایی که باهمیم و شبهایی که بیهمیم، تنهاییم. شبهایی که باهمیم، صدای جیرجیرکها برایمان شادیآور و خوشایند است. اما شبهایی که تنهاییم...
و امان از شبهایی که تنهاییم. در تنهایی با شنیدن آواز جیرجیرکها دچار دلشوره میشویم. صدای آنها ما را به یاد کسانی میاندازد که رفتهاند، دیگر نیستند و وقتی که به یاد آنهاییم، شبمان صبح نمیشود. یا دستکم بخشی از شب ما صبح نمیشود.
آن وقت به خودمان میگوییم چه سخت است قدم زدن در کنار کسی که دیگر نیست. اما اگر باهمیم و خوش به حال آن شبهایی که باهمیم، شنیدن آواز جیرجیرکها برایمان شگون دارد.
بهتر است بدانیم که ما از نظر جیرجیرکها موجودات شگفتی هستیم. آن هم وقتی که میبینند ما آدمیان ـ به عکس خودشان ـ با دهانهایمان آواز میخوانیم، گوشهایمان در نزدیکی چشمها، روی سرمان واقع شدهاند و هیچ بالی نداریم، تعجب میکنند.
در حالیکه جیرجیرکها خودشان با بالهایشان آواز میخوانند و گوشهایشان روی زانوهایشان قرار دارد. البته آنها هم فقط نرهایشان آواز میخوانند.
من خودم هرگز با جیرجیرکها معاشرتی نداشتهام. آنها را از نزدیک ندیدهام و آنها را فقط از جیرجیرشان شناختهام و میشناسم. ولی میدانم برای آنها که باهماند، صدای جیرجیرکها شگون دارد. چنان که اگر کسی صدای آنها را در خواب ببیند، تعبیرش این است که خوابیده هرگز از محبوب خود دور یا جدا نمیشود. همیشه با همدم خود میماند و در میان عاشقها رو سفید است.
امروز که دربارۀ جیرجیرکها کنجکاوی میکردم، خواندم که خوانندۀ مشهوری گفته: آواز بلبل یا قناری زیباست، اما شما اگر شباهنگام به فشم یا لواسان میروید، از شنیدن صدای جیرجیرکها لذت میبرید. زیرا هر آوازی جایی دارد؛ یک جا باید قناری بود، یک جا بلبل و یک جا هم فقط جیرجیر کرد.
به هر روی، جیرجیرکها به ما انسانها نشانی شب را میدهند. شاید برای همین است که هر شب در پیشانی همین برنامه، آواز جیرجیرکها را میشنویم.