روایت عبدالله مستوفی از عزاداری مردم در تهران دورهی قاجاریه
شهادت امام حسین(ع) و یاران وفادارش در روز عاشورا جایگاه ارزشمندی در فرهنگ ایران اسلامی دارد. در دههی اول محرم در هر کوی و برزن ایران زمین مراسم سوگواری سرور و سالار شهیدان برپاست. قدمت این عزاداری در میان شیعیان بسیار طولانی است و از زمان شهادت آن امام بزرگوار شروع می شود. شیعیان ایران از زمان دیلمیان در روزهای محرم در معابر و مساجد به عزاداری می پرداختند. با به قدرت رسیدن صفویان این مراسم در ایران فراگیری بیشتری یافت. عزاداران حسینی در ایران دورهی قاجاریه نیز در شهرها و روستاها و از جمله در تهران آیین سوگواری اهل بیت پیامبر(ص) را به شکلی گسترده برگزار می کردند.
عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» در زمینهی شیوهی برگزاری آیینهای سوگواری محرم در تهران به مطالب قابل ملاحظهای اشاره کرده است. وی از سال های پایانی سلطنت ناصرالدین شاه شاهد برگزاری سوگواری بر شهادت امام حسین(ع) در تهران بود و در اینباره مینویسد که این مراسم شامل « سینهزنی و دستهگردانی، تعزیهداری و روضهخوانی» بوده است. وی درباره هرکدام توضیحاتی را ارائه می دهد و از خاطرات روضه خوانی در منزل پدرش سخن می گوید و می نویسد:
« از ایامی که ما همیشه برای رسیدن آن، روز می شمردیم ماه محرم بود. از بیستم ذی الحجه مقدمات روضه خوانی در منزل ما شروع می شد»
وی با توصیف مقدمات برگزاری روضهخوانی شامل برپا کردن چادر، فرش کردن حیاط و اختصاص دادن محلهای مشخص برای حاضرین در جلسه، خاطرات خود را از برگزاری روضهخوانی بیان می کند:
« پدرم در تالار از اعیان و رجالی که به روضه می آمدند پذیرایی می کرد. بساط چای برای این دسته در راهرو تالار پهن و چند نفر پیشخدمت، مخصوص خدمت این اطاق بود. برادرم آقا میرزا رضا در قسمت خود از واردین و روضه خوان ها پذیرایی می کرد و کارهای عمومی روضه را از قبیل تعیین موقع قلیان و چای و تنظیم سایر کارها اداره می نمود.
مادرم در قسمت خود گذشته از قلیان و چای و قهوه، عدس و قهوه بوداده و شش رنگ قاووت در حقه های بلور که در سینی های ورشو پیچیده شده بود، به مهمان های خود تقدیم می کرد. عدس بوداده را خانم ها برای این می خوردند که تصور می کردند اشک چشم را زیاد می کند. قاووت هم که مایه اش نخودچی و قند و مغز لیموی عمانی و گشنیز یا قهوه یا دارچین یا رازیانه یا مغز بادام سائیده چاشنی آن می شد، تنقلی بود که خانم ها به جای شیرینی پذیرایی های معمولی اختراع کرده بودند.
پدرم در روضه خوانی جز درک ثواب و به عمل آمدن کار مستحب منظوری نداشت. چندان پاپی تجمل نبوده و خیلی ساده روضه خوانی می کرد. در انتخاب روضه خوان بیشتر جنبه صحیح خوانی و استحقاق شخص روضه خوان و سابقه آنها را رعایت می نمود...در این وقت روضهخوانها دو صنف بودند، یکی واعظین که بعد از خطبه افتتاحیه و طرح کردن یکی از آیات قرآن، وارد تحقیق در اطراف آیه شده و با ذکر امثال و حکم، مطالب عالی اخلاقی و مذهبی را تشریح و توضیح و با ذکر اشعار مناسب، مطالب را دلنشین کرده و در آخر هم مقداری ذکر مصیبت نموده، منبر خود را به دعای شاه اسلام و عموم مسلمانان و صاحب خانه ختم می کردند.
دسته دیگر روضه خوان به معنی اخص بودند که منبر را به سلام بر سیدالشهداء شروع و بلافاصله وارد ذکر مصیبت شده و به قدر ده دقیقه نظم و نثر به هم مخلوط کرده و در آخر باز هم منبر را به دعای سابق الذکر ختم می نمودند. برای واعظین، سواد و برای ذاکرین، آواز از لوازم بود»۱
در روزهای تاسوعا و عاشورا و اواخر ماه صفر افراد مختلف متناسب با بضاعت مالی اقدام به پخت و پخش نذری می کردند، از چلوخورش تا حلوا، شله زرد و حتی سمنو و شربت در بین همسایگان، عزاداران و فقرا پخش می شد. حتی برخی نذر نان و ماست هم داشتند که اداء می کردند. یکی از این نذری ها آش رشته بود که مناسبت جالبی در میان مردم تهران داشت و در چهارشنبه آخر ماه صفر آن را می پختند که به مناسبت روز خروج مختار ثقفی بود که به خونخواهی خاندان پیامبر(ص) قیام کرد.۲
دسته های سینه زنی در تکیه ها و یا میادین اصلی هر محل جمع می شدند و سوگواری می کردند. در اوایل دوره مشروطه روابط میان هیأت های عزاداری محلات تهران بهبود یافته بود و دسته های عزاداری محلات از همدیگر دید و بازدید می کردند. هیأت عزاداری با علامت، افراد سرشناس، مشعل و فانوس به محله دیگری می رفتند و آن محل با چراغ، دسته های گل و طبقه ای گلاب به استقبال می آمدند، غرابه های گلاب را به سر واردین می افشاندند و علامت دسته عزاداری را گلریزان می کردند و با عبارتهای خوش آمدید و ذکر صلوات واردین را به تکیه محله می بردند و سپس نوحه خوانی و سینهزنی مشترک دو هیأت آغاز می شد و در پایان کار هم هیأت میزبان میهمانان خود را مشایعت می کرد.۳
مستوفی از تعزیه خوانی در تهران دورهی ناصری و به ویژه علاقهی ناصرالدین شاه به شبیه خوانی و تأسی درباریان و رجال حکومتی به شاه در برگزاری این مراسم نیز سخن گفته و چگونگی برگزاری این مراسم را توضیح داده است. باشکوهترین مراسم تعزیه در تکیه دولت و در حضور شاه برگزار می شد. افراد توانمند در زمینهی برگزاری تعزیه، از نقاط مختلف مملکت به این مراسم می آمدند تا ایفاگر نقش شخصیتهای روز عاشورا باشند. نویسنده از سنین کودکی شاهد برگزاری این مراسم در تکیه دولت بوده و از شکوه این مراسم با ذکر جزئیات سخن گفته است:« شکوه تعزیه شب به واسطه جارها و چلچراغهای بلورین جلو و داخل طاقنماها چیزی بود که نظیر آن در آن دوره در هیچ موقع دیده نمی شد.»۴
در تعزیه شبیهخوانان به بازسازی صحنههای غمبار عاشورا میپرداختند و با سخنان و اشعار مناسب بر حضار جلسه تأثیری شگرف میگذاشتند. دیدههای اشکبار تماشاگران تعزیه شاهد ظلم هایی بود که بر اهل بیت عصمت و طهارت رفت و جلوههایی از فداکاری و معنویت امام حسین(ع) و یاران وفادارش در این آیین مذهبی ارزشمند برای تماشاگران تعزیه به نمایش در میآمد.
خاطرات عبدالله مستوفی دربارهی آیینهای سوگواری مردم تهران در ادوار گذشته، گواه آن است که هرچند گذر زمان دگرگونیهایی در شیوههای عزاداری محرم پدید آورده، ولی ساختار و جوهرهی این مراسم در تهران امروز، میراثدار همان آیینهای اصیل و پرشکوه دورهی قاجار است. این آیینهای پرشور، بخشی ارزشمند از فرهنگ و سنن دیرپای ایرانیان را تشکیل میدهد که همچون گوهری تابناک نسل اندر نسل به ما سپرده شده است. سوگواری بر امام حسین(ع) تجلیگاه عشق و ارادت عمیق مردم به ساحت مقدس اهل بیت پیامبر(ص) در گذشته و حال و نمادی از حقطلبی، ایثار و ظلمستیزی مردمان ایران زمین در گسترهی تاریخ بشریت است. آیینهای عزاداری بر حضرت سیدالشهداء(ع) فرهنگ ایران را به اوج اعتلای معنویاش رسانده و نه تنها یادآور حماسهی عاشورا که آیینهی تمامنمای هویت دینی و ملی ماست.
پانویس
۱ ) عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، تهران، زوار، ۱۳۷۱، صص ۲۷۵-۲۷۴
۲) همان، ص۲۸۵
۳ ) همان، صص۲۸۰-۲۷۹
۴) همان، ص۲۹۸

شما چه نظری دارید؟