تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به ایران نهتنها منطقه را در آستانه بحرانی تازه قرار داد، بلکه موجب شد عربستان سعودی در محاسبات راهبردی خود، گامی دیگر بهسوی نزدیکی به تهران برداشته و رویای عادیسازی با ریاض را برای صهیونیستها دستنیافتنیتر کند.
به گزارش ایسنا، رسانه انگلیسی در مقالهای با اشاره به تلاشهای دولت آمریکا برای عادیسازی رابط میان تلآویو و ریاض، گزارش داد که حملات رژیم صهیونیستی به ایران در جنگ ۱۲ روزه موجب شد تا عربستان سعودی بیش از پیش به تهران نزدیک شده و از عادیسازی فاصله بگیرد.پس از جنگ اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی و «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا بارها از برنامههای بعدی خود برای تغییر نظم غرب آسیا، از جمله تلاش برای عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی، سخن گفتهاند. «بنیامین نتانیاهو» به رسانههای داخلی گفت: «ماجرای عربستان و صلح با دیگران را بسپارید به من... باور کنید، نهتنها به آن فکر کردهام، بلکه هنوز هم در حال فکر کردن به آن هستم».با این حال، در مورد عربستان سعودی، دیگر نمیتوان از وجود یک شریک راغب سخن گفت. از زمان آغاز جنگ در غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، محاسبات ریاض بهطور چشمگیری تغییر کرده است. «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان با خشم به تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه واکنش نشان داد و روند نزدیکی با ایران، رقیب دیرینه منطقهای را تسریع بخشید.ناظران میگویند، حمله رژیم صهیونیستی به ایران، عربستان را بیش از پیش نسبت به این رژیم، که آن را نیرویی نظامیگر و بیثباتکننده میبیند، محتاط کرده است. از زمان جنگ، ریاض اقدامات علنی متعددی برای تقویت روابط با تهران انجام داده است.
به گزارش فایننشال تایمز، یک منبع آگاه از دیدگاه دولت عربستان گفت: «کشورهای خلیج فارس به سیاست نزدیکی با ایران ادامه خواهند داد. این سیاستی عاقلانه در قبال بزرگترین همسایه آنهاست. اما این موضوع احتمال عادیسازی با اسرائیل را کاهش میدهد و عربستان را در پیگیری مطالباتش در موضوع فلسطین مصممتر میسازد».«حسن الحسن»، عضو ارشد اندیشکده مطالعات استراتژیک مستقر در بحرین نیز گفت که اکنون هزینه حیثیتی عادیسازی روابط برای عربستان سعودی، هم در داخل و هم برای وجههاش بهعنوان یک کشور اسلامی، بسیار بالا رفته است.پیش از ۷ اکتبر، ولیعهد عربستان در حال مذاکره با رژیم صهیونیستی برای عادیسازی روابط در برابر تضمین دفاعی از سوی آمریکا بود؛ توافقی که میتوانست یک بازآرایی تاریخی را در منطقه رقم بزند. در دوران ریاستجمهوری اول ترامپ، امارات و بحرین در قالب «توافقهای ابراهیم» روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادیسازی کردند. اما توافق با عربستان سعودی، که خود را حامی آرمان فلسطین میداند، یک پیروزی بزرگ برای تلآویو محسوب میشد.اما همهچیز پس از جنگ غزه تغییر کرد. بن سلمان بارها حملات رژیم اشغالگر به غزه را «نسلکشی» خوانده و مقامات کشورهای خلیج فارس نیز نگراناند که تصاویر ویرانی، نسل جدید را رادیکالتر کند.عادیسازی در حال حاضر برای نسل جوان سعودی، که محور برنامههای اصلاح اقتصادی ولیعهد هستند، بسیار نامحبوب خواهد بود.
بن سلمان همچنین خواسته است که هرگونه حرکت در این مسیر، منوط به آتشبس و گامهای مشخص برای ایجاد یک کشور فلسطینی باشد.در حالیکه منطقه در التهاب بهسر میبرد، عربستان سعودی پیوندهای خود با ایران را تقویت کرده است. روابط پرتنش قبلی ریاض و تهران و واکنش سرد آمریکا به آنها، سبب شد عربستان استراتژی خود را بازبینی کرده و در مارس ۲۰۲۳ روابط با ایران را از سر بگیرد.به گزارش رسانه انگلیسی، از آن زمان، بن سلمان و «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور ایران بهطور مرتب تلفنی گفتوگو کردهاند و مقامات بلندپایه ۲ کشور در تعامل مستمر بودهاند. عربستان در جریان جنگ اخیر نیز حملات رژیم صهیونیستی را محکوم کرد. شاهزاده «خالد بن سلمان»، وزیر دفاع عربستان، روز یکشنبه با «عبدالرحیم موسوی» رئیس ستاد نیروهای مسلح ایران تماس گرفت و درباره «تلاشها برای حفظ امنیت و ثبات» منطقه گفتوگو کرد.ترامپ تمام تلاش خود را به کار گرفته تا عادیسازی روابط هرچه سریعتر انجام شود، اما برخی مقامات صهیونیست میگویند شاید توافقهایی کوچکتر از قبیل «توافق عدمخصومت» با سوریه امکانپذیرتر و واقعبینانهتر از عادیسازی کامل با عربستان باشد.الحسن میگوید: «برخلاف ترامپ، عربستان تحت فشار زمانی نیست. علیرغم نگرانیهای موجود، آنها از موقعیت ژئوپلیتیکی نسبتاً راحتی برخوردارند و مجبور نیستند کاری را که نمیخواهند، انجام دهند».
توافق عادیسازی، بدون کشور فلسطین ممکن نیست
واقعیتهای میدان حاکی از آن است که اگر رئیسجمهور آمریکا واقعاً خواهان گسترش توافقهای عادیسازی در غرب آسیاست، ناگزیر به پذیرش تشکیل کشور مستقل فلسطین خواهد بود؛ مسیری که عربستان سعودی آن را پیششرط هرگونه توافق با رژیم صهیونیستی قرار داده است.رسانه آمریکایی در مقالهای با اشاره به تلاشهای «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا برای عادیسازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی، گزارش داد که او برای دستیابی به اهداف خود راهی بجز پذیرش کشور مستقل فلسطین ندارد.به گزارش «یو. اس. اِی تودی»، ترامپ تمرکز خود را به پیشبرد طرحی معطوف کرده که در دور نخست ریاستجمهوریاش آن را شکل داده بود، یعنی پیمان ابراهیم؛ پیمانی که هدف آن عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با اعراب – و در صدر آنها، عربستان سعودی – است.رئیسجمهور آمریکا خود را یک «معاملهگر» میداند و در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا نیز بارها تاکید داشت که در صورت پیروزی، به درگیریهای نظامی جهان – بهویژه در اوکراین و غزه –پایان خواهد داد.با این همه، هنوز این جنگها در جریان هستند و رسانه آمریکایی مینویسد: «ترامپ نمیتواند به پیروزیهای جزئی یا ایجاد صلحهای نمادین تکیه کند. اگر او واقعاً میخواهد به عنوان یک معاملهگر بزرگ در تاریخ ثبت شود، باید به توافقی بزرگتر دست یابد؛ توافقی که نهتنها به جنگ غزه پایان دهد، بلکه صلحی فراگیر را در منطقه رقم بزند. این مسیر، از بهرسمیتشناختن یک کشور فلسطینی میگذرد».عربستان سعودی موضع خود را روشن کرده: بدون مسیر معتبر و جدی برای تشکیل کشور مستقل فلسطین، نه از گسترش توافقات ابراهیم خبری خواهد بود و نه از عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی. «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی که اکنون پرنفوذترین چهره جهان عرب است، این خط قرمز را ترسیم کرده است.ترامپ روند لغو تحریمهای سوریه را آغاز کرده که نشان میدهد او به دنبال دستیابی به یک توافق گستردهتر منطقهای است. بر اساس این گزارش، دعوت نتانیاهو به کاخ سفید هم یک پیام واضح دارد و آن هم این است که جنگ غزه باید همین حالا پایان یابد.اکنون که علاوه بر کشورهای منطقه، اروپا نیز با رهبری فرانسه از تشکیل کشور مستقل فلسطین حمایت میکنند، نتانیاهو دیگر حمایت دیپلماتیک گذشته را ندارد و هرچه جنگ در غزه طولانیتر شود، انزوای او هم بیشتر خواهد شد. این رسانه آمریکایی مینوید: «جهان عرب عقبنشینی نخواهد کرد، اروپا در مسیر بهرسمیتشناختن فلسطین است، و حتی در آمریکا نیز صبر سیاسی رو به پایان است».ترامپ بهطور سنتی رویکردی معاملهمحور دارد. او به دنبال «برد» است و امروز در غرب آسیا هیچ بردی بزرگتر از توافقی نیست که به جنگ غزه پایان دهد، اسرای صهیونیست را آزاد کند، دولت فلسطینی را بهرسمیت بشناسد و عربستان را بهطور کامل وارد پیمان ابراهیم کند.
در این گزارش با تاکید بر لزوم اتخاذ اقدامات ملموس و معنادار به جای موضعگیریهای نمادین، آمده است: «خاورمیانه نیازی به دور جدیدی از عکسهای یادگاری ندارد؛ بلکه نیازمند اقدام است. این اقدام با بهرسمیت شناختن این واقعیت آغاز میشود که تشکیل دولت فلسطینی دیگر یک گزینه نیست، بلکه ضرورتی اساسی است».رسانه آمریکایی نوشته، حملات رژیم صهیونیستی و آمریکا نشان داد که راهبرد «انزوای» آمریکا علیه ایران نتیجه عکس داشته و اکنون با تغییر دیدگاه کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به تهدیدات منطقهای و شیوه مواجهه با آن، رژیم صهیونیستی نیروی اصلی ثباتزدای منطقه است.
به گزارش ایسنا، رسانه آمریکایی نوشته حملات موشکی ایران به پایگاه هوایی «العدید» آمریکا در قطر در پاسخ به حمله متجاوزانه واشنگتن به تاسیسات اتمی ایران ممکن بود تلاش کشورهای حاشیه خلیج فارس در سالهای اخیر برای بهبود روابط با تهران و برقراری امنیت در منطقه را به خطر بیاندازد.واشنگتنپست نوشت: این حمله موشکی که البته به آسیبی به قطر وارد نکرد، محکومیت آشکار کشورهای حاشیه خلیج فارس را در پی داشت اما اقدام بیشتری انجام نشد که نشان میداد بهبود روابط آنها تا اندازهای برای آنها مصونیت ایجاد کرده و ممکن است ادامه پیدا کند.«محمد بن عبدالرحمان آل ثانی» نخستوزیر قطر، سهشنبه گذشته در پی پاسخ نظامی این به تجاوزگری آمریکا گفت: امیدوارم روابط خوب با ایران در اسرع وقت به وضعیت عادی بازگردد. مردم ایران همسایه ما هستند و ما برای آنها آرزوی صلح، رشد و پیشرفت داریم.واشنگتن پست نوشت: این اتفاق تصویر آشکاری از نحوه تغییر دیدگاه کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به تهدیدات منطقهای و شیوه مواجه شدن با آن از زمان دولت اول «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا را ارائه داد که ترس از ایران باعث سوق دادن برخی از کشورهای عربی به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل شد و دیگر کشورها را نیز به بررسی آن وا داشت. اما اکنون، ترامپ با وجود تلاش دولت او برای انجام دادن توافقات مشابه، از جمله میان عربستان سعودی و اسرائیل، با واقعیت متفاوتی روبهروست.
ثباتزداترین بازیگر اسرائیل است
این رسانه در ادامه با ارائه مثالی به تشریح این تغییر در دیدگاه کشورهای منطقه پرداخته و نوشت: خطری که کشورهای حاشیه خلیج فارس زمانی گمان میکردند از ایران ناشی میشود، کاهش یافته است. این کشورها بهرغم پیشینهای طولانی از رقابت و ناسازگاری، در طی چند سال اخیر تلاش کردهاند با این تصور که کمکی به تهدید آشکار شبکه نیروهای نیابتی ایران کند و به دلایل دیگری از جمله منافع اقتصادی، ایران را به خود نزدیکتر کنند.درهمین حال، برخی از کشورهای عربی بیش از پیش در تعامل با رژیم صهیونیستی احتیاط به خرج میدهند و این رژیم را به دلیل عملیاتهای نظامی متجاوزنه آن در غزه، لبنان، سوریه و دیگر نقاط پس از عملیات «طوفانالاقصی» توسط جنبش حماس در ۷ اکتبر، بازیگری متخاصم و غیرقابل پیشبینی در منطقه میبینند.«اچ ای هلیر» تحلیلگر امور بینالملل در موسسه مطالعات امنیتی و دفاعی سلطنتی انگلستان در این باره میگوید: کشورهای حاشیه خلیج فارس مدتها بود که ایران را بزرگترین نیروی ثباتزدای منطقه و تهدیدی برای مقابله میدانستند. اما اکنون محاسبات تغییر کرده؛ ثباتزداترین بازیگر اسرائیل است.به گفته او، دلیل این تغییر دیدگاه، اقدامات نظامی این رژیم در سراسر منطقه است. نگرانی کشورهای حاشیه خلیج فارس تا حدی به دلیل «مقاومت کم در برابر اقدامات اسرائیل و اختیار دادن به آن» از سوی آمریکا و اروپا تغییر یافته است. هلیر میگوید این «به شدت » کشورهای حاشیه خلیج فارس را نگران کرده است.
اسرائیل بهدنبال صلح نیست
«محمد بحرون» مدیرکل مرکز تحقیقاتی «بحوث» در دوبی گفت که او پیشتر عادیسازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی، از جمله توافق امارات متحده عربی با این رژیم ذیل «پیمان ابراهیم» در دولت اول ترامپ را به دلایل متعددی، از جمله چشمانداز کمک امارات به موضوع تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی، مثبت ارزیابی میکرد.اما او اکنون معتقد است با تحولاتی که در ۲ سال گذشته پس از جنگ غزه رخ داد و به حمله متجاوزانه ۲۳ خرداد علیه ایران منجر شد، «اسرائیل به دنبال صلح نیست، به دنبال امنیت است. البته نه امنیت، بلکه برداشت خود از آن».در ادامه این مطلب، با اشاره به این که اظهارات رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ نشان میدهد که آنها گمان میکردند حمله متجاوزانهشان به ایران موجب گشایشی در گسترش توافقات عادیسازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی خواهد شد، مطرح شد: حملات به ایران، درست برعکس این تصور، منجر به افزایش خشم کشورهای منطقه، حداقل در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس شد. این حملات همچنین مذاکرات هستهای را که قرار بود در عمان میان ایران و آمریکا به طور غیرمستقیم برقرار شود را مختل کرد.به گفته بحرون، حملات متجاوزانه رژیم صهیونیستی به ایران نهتنها هدف مختلکردن این مذاکرات را دنبال میکرد، بلکه تلاشی برای اخلال در روند گسترش روابط تهران با کشورهای حاشیه خلیج فارس بود.هلیر نیز در این باره میگوید: این که اسرائیلیها در میانه مذاکرات آمریکا با ایران بمباران را شروع میکنند، دربردارنده پیام ویژهای برای کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
شما چه نظری دارید؟