محتشم مؤمنی ـ اراک
بنا به عقیده مولوی چنانچه بعد از مصرف نان و غذایی که محصول کسب و کار است، در دل و جان انسان میل به کار نیک و پسندیده و کسب علم و معرفت و پرهیز از کار زشت و ناپسند به وجود آید؛ همین خود بیانگر آن است که نان و غذایی که به مصرف رسیده است و به عبارت دیگر کسب و کار آدمی حلال بوده؛ ولی چنانچه برعکس، بعد از خوردن غذا، دل و جان او به جانب کار زشت تمایل پیدا کند و از اعمال خیر و خداپسندانه دوری گزیند، مسلماً غذایی هم که مصرف کرده، حرام بوده است...
ایران اهورایی از دیرباز مهد پرورش فرزانگان و فرهیختگان بوده و این سرزمین مفاخر پرور، همواره به داشتن دانشمندان بسیار در عرصه های گوناگون علمی و ادبی در جهان نام آور بوده است. و در این میان، دفتر شاعران و ادیبان ایرانی دفتری پربرگ و بار است که دربرگیرنده هزاران نام از بزرگانی است که در طول قرون متمادی در این سرزمین بالیده اند و به زبان شیرین فارسی شعر سروده و کتاب نوشته اند.
از«ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم» متخلص به «رودکی» ملقب به پدر شعر فارسی گرفته تا روزگار ما که همچنان قافله شعر و ادب به مسیر خود ادامه می دهد و لحظه ای از حرکت باز نمی ایستد. پیش قراولان این کاروان بزرگانی همچون: فردوسی و سعدی و حافظ هستند که هریک سهمی بسزا در گسترش فرهنگ و هنر و بالندگی شعر و ادب ایران زمین داشته اند.
و در این میان، یکی دیگر از سرآمدان شعر و ادب و عرفان این سرزمین اهورایی، مولانا «جلال الدین محمد بلخی» شاعر و عارف بلندآوازه قرن هفتم هجری است که آثار گرانسنگی همچون: فیه ما فیه، مثنوی معنوی و دیوان شمس از خود به یادگار گذاشته که هر یک به تنهایی بیانگر مراتب والا و بالای معرفتی آن پهلوان عرصه علم و معرفت هستند.
درمیان این آثار ارزشمند، مثنوی معنوی که در شش دفتر فراهم آمده است، بی گمان یکی از مواریث عظیم فرهنگی نه تنها کشور ما بلکه جامعه بشری است که دریایی از معارف و نکات عرفانی را در خود جای داده و راهنمای انسان ها برای ایجاد یک جامعه سالم و زندگی شرافتمندانه است. از همین روست که در عصر حاضر نیز از پس قرون متمادی همچنان یکی از خوش اقبال ترین و پرفروش ترین کتاب های جهان به شمار می رود و هر روز بیش از پیش مورد عنایت و استقبال مردمان از هر طریقه و نحله و با هر اندیشه و اعتقادی قرار می گیرد.
این کتاب گرانسنگ که به تعبیر شیخ بهایی «قرآنی به لفظ پهلوی»است، نه تنها در میان ایرانیان و آنان که به زبان شیرین فارسی سخن می گویند، بلکه در جای جای این کره خاکی دارای طرفداران و خواهندگان بسیاری است. به طوری که سالیانی پیش در زمره پرفروش ترین کتاب ها در آمریکا و اروپا قرار گرفت.
باری، همچنان که گفته شد، این کتاب گرانسنگ دریایی از گوهرهای عرفانی و معارف ربّانی را در خود جای داده که از جمله آنها می توان به موضوع «کسب و کار» و «رزق و روزی» از منظر عرفانی و تأثیرات مستقیم و غیر مستقیمی که در رفتار و گفتار آدمی می گذارند، اشاره کرد.
توضیح مطلب آن که یکی از مباحث مهم در بحث رزق و روزی از منظر دینی، طریقه کسبِ روزی است که حرام یا حلال بودن آن را تعیین می کند. یعنی هرگاه نانی که بر سفره گذاشته می شود، از راهی غیر از مسیر حق و خداپسندانه تأمین شده باشد، حرام و برعکس اگر از راه حق و مورد تایید خداوند به دست آمده باشد، حلال است.
و امّا سؤالی که پس از دانستن این مطلب به خودی خود مطرح شده و ناخود آگاه به ذهن متبادر می شود، این است که از کجا می توان دریافت نانی که بر سفره نهاده می شود، حرام است یا حلال؟ به تعبیر دیگر، از کجا می توان به حلال یا حرام بودن کسب و کار خود پی برد؟ سؤالی بسیار مهم و اساسی که رسیدن به پاسخ آن از دیرباز یکی از دغدغه ها و دلمشغولی های کسانی بوده که نسبت به کسب و کار خود و حلال و حرام بودنش احساس مسؤولیت می کنند و از همین روی مولوی در دفتر اول مثنوی پاسخی بسیار منطقی و دقیق به این سؤال می دهد.
او می گوید: برای پی بردن به این که کسب و کار ما و نانی که بر سفره می نهیم حلال است یا حرام، باید به نتیجه ای که از مصرف روزی و محصول دسترنج ما به دست می آید، نگاه کرد:
لقمه ای کان نور افزود و کمال آن بود آورده از کسب حلال
روغنی کآید چراغ ما کُشد آب خوانش چون چراغی را کُشد
علم و حکمت زاید از لقمهٔ حلال عشق و رِقّت آید از لقمهٔ حلال
چون ز لقمه تو حسد بینیّ و دام جهل و غفلت زاید آن را دان حرام
هیچ گندم کاری و جو بر دهد؟ دیدهای اسبی که کرهٔ خر دهد؟
لقمه تخمست و برش اندیش ها لقمه بحر و گوهرش اندیش ها
زاید از لقمه حلال اندر دهان میل خدمت عزم رفتن آن جهان۱
مطابق آنچه مولوی در این ابیات آورده است،چنانچه بعد از مصرف نان و غذایی که محصول کسب و کار است، در دل و جان انسان میل به کار نیک و پسندیده و کسب علم و معرفت و پرهیز از کار زشت و ناپسند به وجود آید؛ همین خود بیانگر آن است که نان و غذایی که به مصرف رسیده است و به عبارت دیگر کسب و کار آدمی حلال بوده؛ ولی چنانچه برعکس، بعد از خوردن غذا، دل و جان او به جانب کار زشت تمایل پیدا کند و از اعمال خیر و خداپسندانه دوری گزیند، مسلماً غذایی هم که مصرف کرده، حرام بوده است.
به تعبیر دیگر، کسی که به عنوان مثال از غیبت، دروغ، تمسخر دیگران، تهمت زدن، سخن چینی و نمّامی و گناهان دیگر لذّت می برد و اهل ریا، چاپلوسی و تمّلق،تکبّر، ظلم، تجاوز به حقوق دیگران، بدگویی، حق کشی، مردم آزاری و امثال این امور است؛ به طور مسلّم باید در کسب و کار خود شک کند. چرا که نان حرام نتیجه اش ظلمت و تاریکی است و اینها که برشمردیم، همگی گناه و از مصادیق تاریکی هستند و امکان ندارد از نان حرام، کسب نور و روشنایی معنوی و روحانی نمود.
و در مقابل، کسی که از این گناهان نفرت دارد و گِرد این گناهان و معاصی دیگر نمی گردد و در رفتار و گفتار او حیا ، ادب ، مروّت ، غیرت ، فتوت و جوانمردی ، شرافت ، صداقت ، شجاعت ، رحم و مهربانی ، علاقه به علم و دانش ، دفاع از حق ، تنفّر از ظلم و ظالم ، اخلاص ، تواضع ، دستگیری از ضعیفان و امثال این افعال و صفات پسندیده آشکار است که همگی از مصادیق روشنایی و نورانیّت هستند؛ در عمل ثابت می کند که کسب و کارش حلال است و از راه حلال نان می خورد. چرا که آن نان به رفتار و گفتار او روشنایی بخشیده و میل به اعمال و افعال نیک را در او پرورش داده است.
حاصل سخن آن که از منظر مولوی، بهترین راه برای پی بردن به حلال یا حرام بودن مال و نانی که به دست می آوریم، نگاه به تأثیراتی است که مصرف آنها در رفتار و گفتار ما می گذارد.
پی نوشت:
۱-ابیات ۱۶۴۲ تا ۱۶۴۸ دفتر اول مثنوی معنوی به تصحیح رینولدنیکلسن، چاپ اول ۱۳۷۵ انتشارات توس
شما چه نظری دارید؟