زهره شریفی
قسمت صد و هفتاد و چهارم
واگذاری بخشی از اموال یا تمام آن برای انجام اموری ترجیحا «عام المنفعه» که نفع مادی برای شخص واگذارکننده ندارد در میان مردم کشورمان کم نبوده و نیست. این نوع واگذاری که گاه شامل بخش بزرگی از سرمایههای هنگفت یک خانواده می شود به سنت «وقف» معروف است. سنتی که در چند صد سال پیش نتایج انجام آن باعث آبادانی و ساخت و ساز و گسترش بسیاری از اماکن تاثیرگذار در رفع نیازهای مردم جامعه از هر طبقه اجتماعی شد. به این صورت که شخصی به تنهایی یا با همراهی تمامی اعضای خانواده اش تصمیم میگرفتند قسمتی از املاک یا زمینهای خود را وقف مصارف عمرانی، بهداشتی، علمی، مذهبی بکنند از جمله احداث و تعمیر آب انبارها، قناتها، سقاخانهها، پلها، حمامها، دارالشفاءها، مریضخانهها، مدارس، مساجد و...از طرفی دستگیری از مستمندان و بی پناهان و ایتام و نمونههای از کمک به خانوادههای فقیری که قادر به امرار معاش خود، نبودند.
سهمی برای فقرایی از زوار و طلاب
البته بخش قابل توجهی از این وقفها با توجه به باورهای مذهبی و گرایشهای عمیق اعتقادی خانوادهها به اهلبیت(ع) و به خصوص سیدالشهداء(ع) و واقعه عاشورا صرف انجام مجالس عزاداری محرم با درخواست واقف میشد. برای نمونه در وقف نامهای ذکر شده است: «سهمی هرقدر که متولی صلاح داند صرف تعزیهداری جناب سیدالشهدا و ائمه هدی علیهمالسلام و اولاد ایشان از روضهخوانی و قهوه و قلیان و خرج سفره و آنچه لازمه مجلس تعزیه است، شود...، سهمی صرف روشنایی روضات مقدسه از کربلای معلی و نجف اشرف و کاظمین و عسگریین و مدینه طیبه و مشهد رضا، که قدر و هر جا که متولی صلاح داند، صرف نمایند...». در بسیاری از موارد هم مصارف وقف برای کمک به فقرا و مستمندان نیز بر اساس همان باورها اعتقادی انجام می شد چنانکه در ادامه آن وقف نامه آمده است: «سهمی را به فقرا از زوار روضات مقدسه از عتبات عالیات و مشهد مقدس حضرت رضا علیهالسلام رسانند...، سهمی را به فقرای از طلاب تحصیل علوم شرعیه و احکام دینیه مینمایند و اطفال ایتام را تعلیم قرآن و غیره نمایند، رسانند».
همراهی همسران در سنت «وقف»
واقفان در آن دوران ترجیحا از طبقات خانوادگی ثروتمند و درباری و روحانیون تشکیل شده بودند از درباریان و حاکمان گرفته تا بازاریان و روحانیون و تحصیلکرده ثروتمند و قابل تاملتر زنان طبقات درباری و ثروتمند. به عنوان نمونه «کربلایی سکینه بنت محمدحسن بیک» نامی شش مورد مصرف وقف خود را اعم از عزاداری سیدالشهدا(ع)، ماه رمضان، کمک به زوار، کمک به فقرا، تعمیر مساجد و مؤذن را برای موقوفه خود اعلام کرده است. در واقع نقش زنان خانوادههای اشراف و اعیان در این دوران و قبل از آن در سنت وقف بسیار پر رنگ بود به آن صورت که در دوره صفویه که بیش از ۳۰۰ سال پیش است تعدادی مدارس علمیه کشور در اصفهان که آن زمان مرکز حکومت بود، توسط زنان واقف ساخته شده است و در بقیه شهرها هم زنان مشترکا با همسرانشان یا به صورت گروهی همراه خواهران و برادران خود، به ساخت مدارس یا مساجد پرداختهاند. به عنوان مثال خانمی خانهاش را که کنار مسجد بوده، برای توسعه مسجد وقف کرده است، یا سهم آب و قناتی که داشته را برای مصارفی در امور مذهبی وقف کرده است. جالبتر آنکه در آن دوران اغلب مدارس را همسران با هم وقف کردهاند یا ممکن است شوهر بخشی را در عوض مهریه، با همسرش همکاری کرده باشد.
وقف خانوادهها برای مصارف «عام المنفعه»
در موارد قابل توجهی خانوادههای واقف با هدف رفع برخی مشکلات اجتماعی موقوفاتی با نیت مصارف «امور عامالمنفعه» واگذار کرده اند. از جمله زنان واقف در این دوره با تعیین مصارفی چون تعمیر مسجد و تکیه، تعمیر نهر، پل، حمام، کاروانسرا و خیابان با هدف کاستن یا حل بعضی از معضلات زندگی عامه مردم قدم برداشتهاند.
به عنوان نمونه «بانو بلقیس ناصری بنت حسین» زنی از خانوادههای زمین دار شمال کشور بخشی از املاک خود با متعلقات آن را برای تعمیرات حمام و دستمزد حمامی برای استفاده عموم طایفه خود در روستایشان وقف کرده است. این نوع وقف برای مصارفی چون حمام از مواردی است که مسافران اروپایی هم در سفرنامههای خود از آن روایت کردهاند به نقل یکی از آنها: «حمامهای عمومی به اثر موقوفات دینی ایجاد می شود و مخارج نگهداری آن نیز از همان محل است». از طرفی سنت وقف برای حمایت از فقرا، نیازمندان، یتیمان، بیوهها، و افراد ناتوان و از کارافتاده و حتی کفن و دفن افراد بیوارث و غریب و تامین نیازهای درمانی این گروه انجام میشد. آنطور که در سند وقفی به ثبت رسیده از زنی به نام «خاتون خانم» و دخترش رسیدگی به فقرا و زوّار اماکن متبرکه در کنار کمک به ازدواج جوانان نیازمند
تاکید شده است.
برخی از موقوفات هم صرف بهبود وضع کشاورزی و تامین آب برای زمینهای زراعی، ایجاد و توسعه مشاغل و کسب و کارهایی میشد که باز هم به نفع مردم بود. این واگذاریهای خیرخواهانه مورد توجه مسافران اروپایی آن زمان هم بود تا جایی که آنان در برخی نوشتههای خود به خیراندیشی ایرانیان مسلمان اشاره دارد: «مسلمانان خیر اندیش قبل از مرگ غالباً یک ثلث از املاک و دارایی خود را وقف مسجد و مدرسه و یا اعمال خیر دیگر از قبیل روضه خوانی و اطعام مساکین و غیره میکنند».
شما چه نظری دارید؟