ابوذر نصراللهی
وکیل پایه یک دادگستری
کشاورز بود، آنقدر میدانم که تمام هستی کشاورز خاک است و آب. اگر هر یک از این دو عنصر را از او بگیرند به سودای ناله و آه میافتد. ولی چه چاره که قانون، خاک و آب را نمیفهمد. گویی کشاورز باید زمین و خاک را واگذارد به آنان که سود را جز در سودای خانمان بیخانمانها نمیبینند. برایشان مهم نیست که بتوانی محصول مزرعه را برداشت کنی یا نه!
کشاورز، خاک را بایست واگذارد به بهای رویایی که پسرش را در رخت دامادی و عروساش را به سان دختر شاه پریان در لباس پر شکوه عروسی که هیبت باد، ساقدوش رقص لباس دنباله دارش است، میبیند.
کشاورز با امیرارسلان نامدار بزرگ شده است. خاک را با خاطره بهرام گور در تَف تابستان زیر و رو کرده است. چله را با آوازهای مقامی این دیار که همه عیش است و شور و شعور، خاک را آبیاری کرده است. زمانی که سرما سنگ را هم می ترکاند.
ولی چه سود که دست تطاول روزگار، بیرحم است و بنیانافکن....
هنوز جوهر مهر قباله ازدواج پسر، چله را سپری نکرده و عروس به حجله گاه نیامده که حادثهای تلخ و تصادفی هولناک آن رویا را به خاطره بدل می کند و پدر ناگزیر به تدارک چله خاکسپاری جوان ناکام اش است...
پسر زمانی که از آبیاری زمین در تاریکی شب باز میگشته در تصادفی کشته میشود و اینک عروس مدعی مطالبه مهریهاش از پدر است که طبق سنت غیر معمول اهالی روستا پدر باید که ضامن مهریه می شده. کشاورز چند روزی را در محبس گذرانده و مجبور شده است تا ملک آبا و اجدادی را به دادگاه معرفی کند تا به منظور پرداخت مهریه نو عروسش به حراج گذارده شود.
پیر مرد آهی می کشد و می پرسد: مگر نه اینکه اگر یکی از عروس و داماد فوت شود عقد نکاح خاتمه می یابد، پس چرا مهر به قوت خود باقی است؟
مهریه، به محض انعقاد عقد نکاح، به عنوان یک حق مالی برای زن شناخته می شود که طبق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی ایران، به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید. از ین رو ماهیت آن به مثابه یک دین بر ذمه شوهر تلقی می شود. این تعهد مالی، فارغ از شرایط زندگی مشترک، با فوت یکی از زوجین ساقط نمی شود. بنابراین مهریه همچنان پابرجاست و از اموال متوفی (ترکه) قابل مطالبه است.
ماده ۲۲۶ قانون امور حسبی نیز صراحت دارد که «دیون و حقوقی که به عهده متوفی است باید بعد از هزینه کفن و دفن متوفی و دیگر هزینه های ضروری از ترکه داده شود» که مهریه را در زمره دیون اولویتدار قرار میدهد همچنین، ماده ۸۶۹ قانون مدنی بر انتقال این حق مالی از ترکه متوفی به وراث تأکید دارد.
در صورتی که پدر شوهر به عنوان ضامن مهریه معرفی شده باشد، این تعهد بر اساس ماده ۶۸۴ قانون مدنی که ضمان را «انتقال ذمه مضمونعنه به ذمه ضامن» تعریف می کند، به وی منتقل می شود. بر اساس ماده ۶۸۵ همان قانون، ضامن، مکلف به پرداخت است و می تواند پس از ایفای تعهد، از ترکه بدهکار اصلی مطالبه کند. این بدان معناست که ضمانت، حتی با فوت زوج، پابرجاست و پدر ضامن شخصاً مسئول پرداخت خواهد بود.
از سوی دیگر، اگر زوجه فوت کند، مهریه به عنوان بخشی از حقوق مالی او به وراثش منتقل می شود. ماده ۸۶۱ قانون مدنی این انتقال را تضمین می کند که «حقوق مالی متوفی به وراث میرسد» و ماده ۲۲۶ قانون امور حسبی نیز فرآیند مدیریت این حقوق را مشخص می کند. بدین ترتیب، وراث زوجه می توانند مهریه را از شوهر مطالبه کنند، حتی پس از انحلال نکاح به دلیل فوت.
نتیجه آنکه، تعیین مهریه های سنگین می تواند زوجین را درگیر چالش های مالی کند و با وقوع فوت، این بار به دوش وراث یا ضامنان از جمله اعضای دیگر خانواده، مانند پدر شوهر، می افتد.
این موضوع نشان می دهد که علاوه بر فشار بر زوجین، مسئولیت پرداخت مهریه ممکن است به صورت غیرمستقیم به افراد دیگر خانواده نیز سرایت کند، که خود می تواند تبعات اجتماعی و اقتصادی گستردهای به دنبال داشته باشد. بنابراین، در نظر گرفتن میزان معقول مهریه، با توجه به شرایط مالی طرفین، می تواند از بروز چنین مشکلاتی پیشگیری کند.
شما چه نظری دارید؟