همانطور که می‌دانید این روزها بنرهای زیادی به مردم می‌گویند که اگر آب را به گونه معمول مصرف نکنند و به نحوه دیگری مورد استفاده قرار دهند، صرفه‌جویی قابل توجهی در مصرف آب به عمل خواهند آورد. در این باره خوب به خاطر دارم که یکبار که برای آموزش بهداشت در یک رستوران حاضر بودم و توضیح دادم که شستن ظرف‌ها با  آب جاری نسبت به شستشوی سینکی، آب بیشتری هدر می‌دهد، یکی از کارکنان، که همانند دیگران نبود و «چون شما می‌گویید حتما درست است» نمی‌گفت، ادعای مرا نپذیرفت و در درستی آن شک و شبهه اساسی کرد. 

محمد ماکویی طنزپرداز: امروز که به آن داستان فکر می‌کنم، می‌اندیشم که واقعا چرا، علیرغم سال‌ها فعالیت در زمینه بهداشت و محیط‌زیست، حتی یک کلیپ تبلیغاتی ندیده‌ام که در آن آب حاصل از شستشوی ظروف با آب جاری داخل یک مخزن مدرج برود و بخشی از فضای آن را پر کند و آن‌گاه، در صحنه بعدی، آب حاصل از شستشوی سینکی وارد یک مخزن مدرج دیگر شود و به اشغال قسمتی از حجم آن اقدام کند، که اگر تعداد ظرف‌های مورد شستشو معادل و شکل و شمایل آن‌ها یکی باشد و ظرف‌های شسته شده از لحاظ تمیزی مو نزنند و زمان مصرف شده فرق نکند؛ مگر انسان عاقل می‌تواند مشاهده را ندید بگیرد و «من دوست دارم آب زیاد مصرف کنم و پولش را هم بدهم» بگوید! 
لذا؛ یا خود مسئولین هم به آنچه به خورد بیننده و خواننده می‌دهند، باور ندارند که در این صورت باید به حال آن‌ها تاسف خورد و یا حال و حوصله اقدام در زمینه درست کردن این نوع کلیپ‌های تبلیغاتی را ندارند و ترجیح می‌دهند که در زمینه تشویق و ترغیب مردم از سطح بنر بالاتر نروند که در این صورت باید برای ایشان بی‌نهایت تاثر خورد! 

مرد عینکی؛ یک کمدی ضعیف! 
بلیت سینما را دیر خریداری کردیم و این باعث شد در ردیف‌های جلو قرار بگیریم، که فرصت تماشای فیلم از خیلی نزدیک را برایمان مهیا کرد و به همین دلیل موفق شدم فیلم را  خوب نقد کنم! اولین ایراد فیلم، از نظر من، به نام آن برمی‌گردد، زیرا شما قبل از دیدن فیلم «پیرپسر» و فقط با شنیدن اسم آن می‌توانید متوجه شوید که فیلم درباره کسی است که تا سالیان طولانی ازدواج نکرده است، نام «مرد عینکی» هیچ اطلاعی را در اختیار شما نمی‌گذارد و لذا اگر نام فیلم «مرد دراز» هم بود، شما می‌توانستید با آن، قبل از مشاهده فیلم، به اندازه «مرد عینکی» ارتباط برقرار کنید. 
دومین ایراد مربوط به سوژه کهنه و نخ نما است، سوژه اشتباه گرفتن ۲ نفر که شباهت ظاهری فراوان به هم دارند. 
نکته جالب ماجرا این است که در سال‌های دور، مهدی هاشمی، که اتفاقا در «مرد عینکی» هم ایفای نقش کرده است، در «افسانه سلطان و شبان» بازی کرده بود که آن هم شباهت ظاهری ۲ نفر را سوژه خود ساخته بود؛ اما «مرد عینکی» کجا و «افسانه سلطان و شبان» کجا!‌
سومین ایراد، وارد کردن افرادی از ملل مختلف است که درست بلد نیستند فارسی صحبت کنند. ناگفته پیداست که خوب حرف نزدن به زبان فارسی برای سال‌های زیادی دستمایه طنز و ساختن جوک قرار گرفته است و چیزهایی از قبیل تو را باش که با چه خری صحبت می‌کنی!» موجبات خنداندن فارسی‌زبانان شده است! 
لذا؛ استفاده از این امر در «مرد عینکی» بیانگر این است که راوی داستان بیش از آنکه اهل مطالعه کتاب باشد، در محافل جوک‌گویی و لطیفه‌شنوی حضور فعال داشته است!
مورد چهارم به کپی‌برداری فیلم‌های هالیوودی برمی‌گردد. 
دراین‌باره باید انصاف داد که هر چند برخی صحنه‌ها حسابی اکشن از آب درآمده‌اند، تقلید صرف و کورکورانه به ساختار آن‌ها لطمه جدی  زده است و «کپی برابر اصل نیست» باعث شده است هیچ بیننده‌ای گمان نبرد که در برابر یک فیلم هالیوودی قرار گرفته است! 
آخرین نکته هم به پایان فیلم برمی‌گردد؛ جایی که همچون بعضی فیلم‌های مافیایی، قهرمان فیلم راحت و آسوده در حال کشتیرانی در آب دیده می‌شود و از راه خیلی دور برای پدر «دلار» پست می‌کند. 
معلوم است که پیروزی «بد بر خوب» نمی‌تواند آموزگار خوبی برای بیننده یک فیلم سینمایی باشد و بنابراین این نحوه ختم داستان می‌تواند نشانگر این باشد که راوی می‌خواسته است با بیان «ایرانی بد وجودندارد» دل هموطنان را شاد کند، به ویژه اگر آن ایرانی از دست پنتاگون قسر در رفته باشد!

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی