دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۸
نظرات: ۰
۲
-
سوئیفت جهان را به هم ریخت؛ با چهره‌های محبوب خود چه کرده‌ایم؟

آیا ما در کشور خودمان، اشخاصی در حوزه های گوناگون نداشتیم و نداریم که از محبوبیت و اثرگذاری بالایی برخوردار باشند؟ آیا رفتار ما متناسب با بهره‌برداری مناسب از ظرفیت‌های آن‌ها بوده یا به انزوا و کمرنگ شدنشان انجامیده است؟

ارمغان زمان فشمی - ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| «سوئیفت» برای ما ایرانیان، یادآور سیستمی است که پایش را روی گلوی اقتصاد کشورمان گذاشت و به تحریم‌های سنگین انجامید؛ همان «جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی» که دیگر فقط ابزاری برای تجارت نیست، بلکه برای رقابت ژئوپلیتیک و امنیت ملی به کار می‌رود.

ادوارد فیشمن، پژوهشگر روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه کلمبیا در کتاب جدید خود توضیح داده است که چگونه دولت بوش با استفاده از شبکه «سوئیفت»، بانک‌های ایرانی را که پرداخت‌های بین‌المللی شان از طریق حساب‌های واسط در نیویورک انجام می‌شد، در معرض تحریم‌ها و قطع ارتباط مالی قرار داد و خزانه‌داری آمریکا از همین گلوگاه بانکی برای آنچه «فلج کردن نظام مالی ایران» می‌نامید، بهره برد.

اما «سوئیفت» برای مردم بسیاری از کشورهای جهان، معنای دیگری دارد و یادآور قدرت خواننده جوانی است که در ۳۵ سالگی، پردرآمدترین اجراکننده، ثروتمندترین موسیقیدان زن و یکی از پرفروش‌ترین هنرمندان موسیقی در تاریخ به‌شمار می‌رود.

در کنسرت ۲۳ ژوئن دوسال پیش او در سیاتل آمریکا، حسگرهای زلزله‌نگاری، زمین‌لرزه‌ای به قدرت ۲.۳ ریشتر را ثبت کردند؛ اتفاقی که در «ادینبورو»ی اسکاتلند هم تکرار شد و مانیتورهای ثبت زلزله تا مسافت شش کیلومتری محل برگزاری کنسرتش، تکان‌های شدیدی معادل زلزله‌ای بالای دو ریشتر را به ثبت رساندند که همزمان با اجرای بعضی از آهنگ‌های پرطرفدار او نوسان شدیدتری را نشان می‌دادند. این بزرگترین کنسرت در تاریخ اسکاتلند بود که به نوشته فایننشنال تایمز، برآورد شد ۷۷ میلیون پوند به اقتصاد اسکاتلند کمک کرده است.

سوئیفت به‌عنوان یکی از ستاره‌های سخاوتمند و حتی «ملکه کارهای خیریه» هم شناخته می‌شود. او برای خیلی از طرفدارانش همانند یک مادرخوانده جادویی عمل کرده، قسط دانشجویی یا هزینه درمان آن‎ها را پرداخته، آن‌ها را با فرستادن هدیه‌های کریسمس یا کمک مالی در دوران کرونا غافلگیر کرده، به طور غیرمنتظره به مهمانی‌های قبل و بعد از عروسی آن‌ها رفته و برای ملاقات با آن‌ها وقت گذاشته، همچنین در هنگام وقوع بلایایی مثل سیل و زلزله و توفان در آمریکا، صدها هزار دلار به آسیب‌دیدگان کمک کرده است.

هواداری او از «کامالا هریس» در انتخابات اخیر آمریکا، هزاران نفر را به مشارکت در رأی‌گیری ترغیب کرد و محبوبیتش چنان تأثیری داشت که حتی حامیان ترامپ هم تلاش کردند با استفاده از هوش مصنوعی از این قدرت بهره‌برداری کنند. 

شهرتش به جایی رسیده که اخیرا «نیکلاس مادورو»، رئیس‌جمهوری ونزوئلا با لحنی طنزآمیز گفته که درنتیجه پوشش گسترده رسانه‌های آمریکایی درباره حضور نظامی ایالات متحده در دریای کارائیب، او اکنون از تیلور سوئیفت هم مشهورتر شده است!

این خواننده در سال‌های اخیر، چنان اثرات غریبی بر هنر، سیاست‌ و اقتصاد جهان داشته که اصطلاح «پدیده سوئیفت»، جای خود را در میان اقتصاددانان، سیاستمداران و پژوهشگران باز کرده است و در برخی دانشگاه‌های معتبر جهان، دوره‌های آموزشی درباره تأثیر محبوبیت این شخص در حوزه‌های مختلف برگزار می‌شود.  

چهار روز کنسرت تیلور سوئیفت در ژاپن حدود ۲۳۰ میلیون دلار برای اقتصاد آن کشور سود داشت و برای توضیح این پدیده، واژه جدیدی با عنوان «سوئیفتونومیک» ساخته شد که از ترکیب نام خواننده با واژه «اقتصاد» (اکونومی) پدید آمده است.

این همه تأثیر از طرف «یک» و فقط «یک» فرد بر حوزه‌های کلان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، قابل تأمل است. باید از خودمان بپرسیم که آیا ما در کشور خودمان، اشخاص مشابهی در حوزه های گوناگون نداشتیم و نداریم که از چنین محبوبیت و اثرگذاری بالایی برخوردار باشند؟ آیا رفتار ما متناسب با بهره‌برداری مناسب از ظرفیت‌های آن‌ها بوده یا به انزوا و کمرنگ شدنشان انجامیده است؟ ما با «بهرام بیضایی»ها، «عادل فردوسی‌پور»ها، «ناصر تقوایی»ها، «سوسن تسلیمی» ها و «محمدرضا شجریان»هایمان چطور رفتار کردیم؟ کجای راه را اشتباه رفتیم و چطور می‌توانیم اشتباهاتمان را جبران کنیم؟

این پیوست، تلاشی برای پاسخ دادن به این پرسش‌هاست.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی