سه‌شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۶
نظرات: ۰
۰
-
نقد فیلم «گوزن های اتوبان»؛ نقبی به دنیای اینفلو ئنسرها

به طور خلاصه،«گوزن‌های اتوبان» فیلمی است که با انتخاب سوژه‌ای مهم و روزآمد، بحران هویت، شهرت و تأثیر فضای مجازی بر زندگی و با بهره از بازیگران مطرح و شروعی پرانرژی، می‌توانست تبدیل به یک اثر اجتماعی قوی شود.

منوچهر دین پرست - ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات|فیلم «گوزن‌های اتوبان»، ساخته ابوالفضل صفاری، از آن دست آثار معاصر سینمای ایران است که با انتخاب سوژه‌ای به‌روز، یعنی دنیای اینفلوئنسرها، شبکه‌های اجتماعی و تأثیر آنها بر زندگی مردم؛ تلاش کرده انعکاس وضعیت نوینی از جامعه ایران را به تصویر بکشد. داستان فیلم حول محور«عباس»، یک پیک موتوری عادی است که به‌طور اتفاقی درگیر ماجرایی با «صبا»، یک بلاگر معروف می‌شود؛ ماجرایی که با پخش لایو و انتشار آنلاین، زندگی هر دو شخصیت را به‌سرعت زیر و رو می‌کند. 

نخستین نکته‌ای که درباره گوزن‌های اتوبان به چشم می‌آید، انتخاب بازیگران شناخته‌شده و تأثیرگذاراست: الناز شاکردوست، نوید پورفرج، صدف اسپهبدی، و نیز حضور چهره‌هایی چون: پیمان قاسم‌خانی، سامان صفاری و ... این ترکیب به فیلم کمک می‌کند تا در آغاز با جلب توجه بیننده و ایجاد حس آشنا بودن، وارد دنیای خود شود. 

درهمان دقایق ابتدایی، گوزن‌های اتوبان با ریتمی تند، نماهایی پرشتاب و فضایی رنگارنگ آغاز می‌شود. چیزی که خیلی سریع حس مخاطب را درگیر می‌کند و فضای دنیای مدرن و دیجیتالی را بازتاب می‌دهد. واقعیتی که امروز برای بسیاری ملموس است. این شروع پرانرژی و مدرن، یکی از نقاط قوت فیلم است. فیلمی که می‌کوشد با زبان بصری و روایی روزگار ما، یعنی اینترنت، لایو، شهرت مجازی، ارتباط برقرار کند.

از نظر ساختار و فرم، فیلم گرچه در بخش‌هایی احساس می‌شود که کارگردان با سابقه مستندسازی‌اش که در آثار پیشین صفاری دیده می‌شد، سعی دارد واقعیت اجتماعی را دراماتیزه کند، اما همین واقع‌گرایی در ادامه کار، قربانی شعارزدگی می‌شود. منتقدان گفته‌اند که پس از یک‌سوم اول موفق، فیلم به تدریج وارد مسیری کلیشه‌ای و سطحی می‌شود: ارتباطات علت و معلولی داستان زائل می‌شوند، انگیزه شخصیت‌ها مبهم باقی می‌ماند، و روابط بین آدم‌ها چنان که باید شکل نمی‌گیرد. 

فیلم در میانه به دعوا، تهدید و فریاد می‌افتد؛ نه به عمق روانی انسان، که به سطح بحران نگاه می‌کند. یکی از منتقدان صراحتاً گفته است که گوزن‌های اتوبان قربانی همان اغراق و فاصله‌گیری از واقعیت شد که می‌خواست آن را نقد کند. با این وجود، فیلم در بخش‌هایی موفق است: موضوعش جسورانه و معاصر است؛ نگاهی انتقادی به عطش دیده شدن و تأثیر فضای مجازی بر زندگی افراد دارد؛ و در ساختار ابتدایی‌اش، با شخصیت محوری ملموس (پیک موتوری) می‌تواند همذات‌پنداری مخاطب را برانگیزد.

از بابت جوایز، گوزن‌های اتوبان در چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و نوید پورفرج برای بازی در نقش اول مرد این فیلم موفق به کسب «دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد» شد. این موفقیت، دست‌کم از منظر بازیگری و باورپذیری شخصیت اصلی، مورد تأیید قرار گرفت، یعنی جایی که فیلم دستش برای تأثیرگذاری باز بود.

اما در نگاه منتقدان، گوزن‌های اتوبان، به‌رغم پتانسیل و شروع امیدوارکننده‌اش، نتوانست لایه‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی بحران فضای مجازی را به درستی واکاوی کند. نقد اصلی این است که فیلم به جای تحلیل پیچیدگی‌های انسانی و اجتماعی، به ساده‌سازی و دوقطبی‌سازی(بلاگر خوب/پیک ساده یا مظلوم)روی آورد و نتیجه‌گیری‌اش بیش از حد پیام‌محور و «مدیرپسند» شد. 

به طور خلاصه،«گوزن‌های اتوبان» فیلمی است که با انتخاب سوژه‌ای مهم و روزآمد، بحران هویت، شهرت و تأثیر فضای مجازی بر زندگی و با بهره از بازیگران مطرح و شروعی پرانرژی، می‌توانست تبدیل به یک اثر اجتماعی قوی شود.

اما ضعف در فیلمنامه، شخصیت‌پردازی سطحی و گرایش به شعارزدگی، باعث شد آن پتانسیل تا حد زیادی هدر رود.  با این حال، جایزه بازیگری و توجه مخاطبان(به‌خصوص در پیش‌فروش جشنواره) نشان می‌دهد که فیلم در جذب اولیه موفق بوده و شاید اگر فیلمساز در بازبینی نهایی فیلمنامه و پرداخت شخصیت‌ها دقت بیشتری می‌کرد، امروز از گوزن‌های اتوبان به‌عنوان یکی از نمونه‌های موفق نقد فضای مجازی یاد می‌شد.

با این‌همه، بخش دیگری از مواجهه با «گوزن‌های اتوبان» به انتظاری برمی‌گردد که سینمای اجتماعی در سال‌های اخیر از مخاطب ساخته است. تماشاگر امروز، بیش از هر زمان دیگری به واقعیت‌های تلخ، بی‌پیرایه و لایه‌مند عادت کرده است. به همین دلیل نیز هر اثری که قصد دارد به بحران‌های اجتماعی نزدیک شود، باید فراتر از بازنمایی ساده آنها قدم بگذارد. 

توقع از فیلم مذکور این بود که با جسارت بیشتری به عمق مناسبات میان طبقه فرودست و طبقه مشهورِ مجازی برود. این‌که نشان دهد چگونه اقتصاد توجه، عدالت را زیرپا می‌گذارد و چگونه «شهرت» در ساختار جامعه تبدیل به نوعی سرمایه می‌شود که حتی بر حقیقت سایه می‌افکند. اما فیلم تنها در چند پلان و چند لحظه به این لایه‌ها اشاره می‌کند و سپس از کنارشان می‌گذرد.

بااین‌حال، ارزش تجربه‌گرایی فیلم را نمی‌توان انکار کرد. این تلاش که سینمای ایران سراغ جهان اینفلوئنسرها برود ــ جهانی که اکنون بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی نسل جدید است ــ حرکتی ضروری بود.
«گوزن‌های اتوبان» تلاش می‌کند تا زبان بصری متناسب با این جهان بسازد. هرچند در اجرا همیشه موفق نیست. حضور چهره‌هایی چون الناز شاکردوست و نوید پورفرج نیز جسارت فیلم را در ترکیب «ستاره» و «کاراکتر» بالا می‌برد.

بازی شاکردوست در نقش بلاگری پریشان و دوسویه، هرچند گاه به سمت اغراق می‌رود، اما در لحظاتی موفق می‌شود پیچیدگی جهان درونی شخصیت را نمایان کند. پورفرج نیز با بازی مینی‌مال، صادقانه و درونی خود، شکاف میان جهان واقعی و جهان مجازی را برجسته می‌کند.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی