سه‌شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۶
نظرات: ۰
۰
-
آیت الله مدنی مجاهدی که در سنگر نماز به شهادت رسید

یکی از محافظان شهید آیت الله سید اسدالله مدنی دومین شهید محراب روایت تلخی را از شیوه ترور و شهادت او بازگو کرده است.

به گزارش «اطلاعات آنلاین» با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و شکل گیری حکومتی که با اراده و خواست مردم بود، بلوک شرق و غرب که تا آن روز با یکدیگر در جنگ سرد به سر می‌بردند، تصمیم گرفتند تا اختلافات خود را کنار بگذارند و بر سر فروپاشی دولت جدید ایران اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به تفاهم برسند.

به همین سبب از گروه‌های مختلف تجزیه طلب در استان‌های مرزی مانند کوموله گروه‌های ترور مانند سازمان چریک‌های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، گروهک فرقان برای ضربه زدن به انقلاب و ترور نخبگان، چهره‌های مذهبی و علمی، نظامی و حتی مردم عادی حمایت کردند.

یکی از گروهک های مورد حمایت  این دو بلوک «فرقان» به عنوان بازوی ترور منافقین موسوم به سازمان مجاهدین خلق بود. این گروهک تروریستی را  اکبر گودرزی جوان افراطی ۲۱ ساله‌ای راه انداخته بود و با ترور شهید سپهبد قرنی، شیهد مطهری، شهید مفتح، مرحوم هاشمی رفسنجانی، شهید مهدی عراقی از یاران نزدیک امام خمینی (ره) شهید حسین مهدیان، شهید آیت الله قاضی طباطبایی، نام خود را به عنوان تروریست در تاریخ خونبار انقلاب اسلامی ثبت کردند. این گروه با طرح تز مبارزه علیه سه مثلث «زر و زور و تزویر» ترورهای خود را توجیح می کردند.

گروهک مذکور با شناسایی و اعدام گودرزی و برخی دیگر از عوامل و عناصر آن متلاشی شد. 

پس از شناسایی و حذف گروهک مذکور، سازمان مجاهدین خلق به سرکردگی مسعود رجوی وارد فاز مسلحانه علیه نظام از یک سو و ترورهای کور از سوی دیگر شد. این سازمان که دارای تفکر التقاطی بود، نتوانسته بود در میان لایه های مختلف حکومت و در میان توده مردم جایی برای خود باز کند. البته این گروهک مورد حمایت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت ایران بود. سازمان مجاهدین خلق در ششم تیرماه سال ۱۳۶۰ با یک بمب دستی درصدد ترور و شهادت آیت الله خامنه‌ای - که در آن زمان امام جمعه تهران بود-  برآمدند که در این طرح ناکام ماندند.

همچنین فردای آن روز این گروه توسط کلاهی، عامل سازمان در حزب جمهوری اسلامی ایران بمبی را در این حزب جانمایی و منفجر کرد که به شهادت شهید بهشتی و 72 نفر دیگر  از جمله تعدادی از نمایندگان وقت مجلس انجامید.

این گروهک در شهریورماه ۱۳۶۰ نیز با انفجار بمبی در دفتر نخست وزیری محمد علی رجایی رئیس جمهوری وقت و محمد جواد باهنر نخست وزیر را به شهادت رساند.

ماجرای ترور شهید مدنی به دست گروهک فرقان را به نقل از کتاب «سید اسدالله» می خوانید:

آن روز قرار بود به نیروهای شهربانی که عازم جبهه بودند، قرآن هدیه کنند، آقا بعد از ایراد خطبه ها، آمدند پایین و مشغول اعاده نماز ظهر شدند یک بار علت این کار را از ایشان پرسیدم، فرمود «اگر صحیحا وقت اذان، نماز باشد، برای من دیگر احتیاج نیست که نماز بخوانم، اما اگر کمی دیر شود، فکرم این است که تمام را اعاده کنیم.»

در همین حین که آقا نماز می‌خواند، دیدم یک نفر از صف های عقبی بلند شد و آمد صف اول، انگار می‌خواست نامه‌ای به آقا بدهد. آقا همیشه به ما می‌گفت «اگر کسی نامه‌ای داشت یا می‌خواست ابراز علاقه کند و مرا ببوسد، به هیچ عنوان حق ندارید مانع شوید.»

آن فرد خودش را از صف نمازگزارن جدا کرد و به طرف آقا آمد. اقا داشت قنوت می‌خواند. من یک نگاهم به آقا بود، یک نگاهم به آن مرد. آقا بر خلاف همیشه با اشاره به من فهماند که جلویش را بگیرم، ناگهان او سریع رفت و اقا را بغل کرد و دستانش را پشت کمر اقا قفل کرد. همه به سمت آن ها دویدیم مسئول حفاظت بی سیم ها را که خیلی هم سنگین بود توی سر آن مرد می کوبید، اما هرچه زد فایده نداشت، و او کمر آقا را رها نکرد و در یک لحظه، انفجار مهیبی رخ داد. او با کشیدن ضامن نارنجک‌هایی که به خود بسته بود، باعث انفجار شد. تکه‌های عبا و قبا بدن آقا بود که به اطراف پخش می‌شد، با این حال هنوز ایشان زنده بود سریع اقا را با ماشین به «بیمارستان سینا» بردند. اما به این دلیل که نارنجک در پهلوی سمت راست آقا منفجر شده و لطمه زیادی به کلیه و ستوی فقرات ایشان وارد آورده و پاها را هم مجروح کرده بود. ایشان قبل از آنکه حتی سرمی وصل شود، اقا تمام کرد و به شهادت رسید.

این روایت یکی از محافظان شهید آیت‌الله سید اسدلله مدنی، دومین امام جمعه شهید تبریز پس از انقلاب اسلامی ایران است. او که پس از ترور  آیت‌الله قاضی طباطبایی به دست گروهک سازمان مجاهدین، به عنوان امام جمعه و نماینده امام خمینی(ره) در تبریز انتخاب شده بود، در ۲۰ شهریور ماه ۱۳۶۰ به دست گروهک تروریستی فرقان به شهادت رسید.

درباره سوابق و کارنامه خدمات و فعالیت های مذهبی و علمی شهید آیت الله مدنی، عضو مجلس خبرگان رهبری آمده است:

آیت الله سید اسدلله مدنی در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی در آذرشهر (دهخوارقان) در ۵۰ کیلومتری جنوب غربی شهر تبریز متولد شد. در دوران بلوغ به قم عزیمت کرده و پس از گذراندن درست های مقدماتی حدود ۴ سال شاگر امام (ره) بود. سپس در سال ۱۳۲۱ به نجف الاشرف عزیمت کرده و تدریس و تحصیل خود را در آن محل شروع می کند. در درس های مرحوم سیدعبدالهادی شیرازی، مرحوم آیت الله حکیم و ایت الله خویی شرکت می کرد.

وی در سال ۱۳۳۱ به آذر شهر باز گشت و این بازگشت نقظه عطف فعالیت‌هایش علیه رژیم بود.

ساواک در نخستین گزارش خود علیه آیت الله مدنی می‌نویسد:« پرونده موجود اقای حاجی میر اسدلله مدنی در شهربانی حاکی است که نامبرده اصلا در آذرشهر متولد شده و پس از فوت پدرش شغل بزازی داشته است. میراسدالله مدتی در سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی جهت تحصیل به نجف اشرف رفته است. نامبرده برادری دارد به نام میرغفور که او هم به اتهام قتل مرحوم حسن علی قاسمی تقریبا دو سال و نیم زندانی بود. اقای مدنی نیز حالیه ساکن نجف اشرف است و در سال ۱۳۳۱ اول ماه محرم الحرام در بین استقبال اهالی به آذرشهر وارد می شود. سپس مدنی در مسجد حاج کاظم نماز جمایت می خوانده است. در اولین روزی که بالای منبر رفت: گفت:ای اهالی آذرشهر در موقع آمدن به ایران در کرمانشاه بعضی از من پرسیدند که اهل کجا هستی؟ گفتم آذرشهر. آن ها گفتند که آذرشهر شراب خوبی دارد که در تمام ایران مشهور است. و سپس اضافه کرد: وجود کارخانه مشروب سازی در شهرستان چه معنی دارد اگر از روز اول شما به آن ها جنس نمی فروختید آن ها می رفتند. در جلسه وعظ دیگر درباره کلاه پهلوی اظهار نظر کرد و گفت: من سفارش کرده ام از تبریز کلاه‌های پوستی بیاورند. هرکس از آن کلاه ها نگذارد. دیگر برای نماز جماعت به مسجد نیاید.

ساواک گزارش داد که اقای مدنی در جلسات وعظ و خطابه موجبات تشنج را فراهم می کرده است. این گزارش ها را سروان مجیدی رییس شهربانی آذرشهر مکتوب کرده است.

آخرین گزارش ساواک هم برای ایشان در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۵۷ به نوشته شده است. در بخشی از این گزارش آمده است که نفوذ آیت الله مدنی در بین روسای ادارات و حتی شهربانی روز به روز بیشتر می شود و کنترل شهر عملا در دست ایشان قرار می گیرد. ساواک در این گزارش می نویسد که فرماندار و تمام مدیران کل ادارات به منزل مدنی رفته ضمن اعلام همبستگی روش کار خود را از وی سئوال می کنند. ضمنا شیخ مدنی در مدت کوتاهی که به همدان وارد شده در تمام سخنرانی های خود مردم را به آرامش دعوت و از تهمت زدن و کشتن و آتش زدن منع نموده است.

زمانی که انقلاب به پیروزی می رسد آیت الله مدنی به فرموده امام به تبریز می روند و در جریان ترور آیت الله قاضی طباطبایی به دست گروهک تروریستی فرقان نماینده امام (ره) در آن استان می‌شود.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب