جمیله کدیور:سید حسن نصرالله، که ۳۲ سال دبیرکلی حزبالله را به عهده داشت، بعد از دههها مبارزه، شامگاه جمعه ۶ تیر (۲۷ سپتامبر) در حمله هوایی رژیم تروریست اسرائیل به بیروت همراه جمعی دیگر از همرزمانش از جمله علی کرکی، فرمانده جبهه جنوبی حزبالله به شهادت رسید.
این حملات گسترده بعد از یک سلسله عملیات پیچیده ترکیبیتروریستی در لبنان انجام شد که مرحله اول آن با انفجار در شبکه ارتباطی هزاران پیجر و بیسیم و مرحله دوم با حملات هوایی، منجر به شهادت تعدادی از فرماندهان رده اول حزبالله و تعداد زیادی مردم غیر نظامی همراه بود و سرانجام در شامگاه جمعه، اسرائیل موجی از حملات هوایی را به محله پرجمعیت «حاره حریک» در ضاحیه انجام داد که تا روز شنبه به مدت ۵ ساعت ادامه یافت.
دستور حمله به مقر حزبالله از نیویورک بعد از سخنرانی نخستوزیر رژیم اشغالگر در صحن مجمع عمومی سازمان ملل داده شد؛ سخنرانیای که در آن نتانیاهو با اشاره به اینکه «ما تا زمانی که شهروندانمان نتوانند با خیال راحت به خانههای خود برگردند از پای نخواهیم نشست»، بر ادامه حملات در لبنان تا رسیدن به اهداف مورد نظر اسرائیل تأکید کرد و گفت «ما در حال پیروزی هستیم.» لحظاتی پس از اتمام این سخنرانی، خبر انفجار شدید در ضاحیه بیروت منتشر شد.
بر اساس گزارشهای منتشره، نیروی هوایی اسرائیل در حمله روز جمعه به ضاحیه جنوبی بیروت از ۸۵ تن بمب سنگرشکن - ترکیبی از بمب GBU-31 JDAM ساخت آمریکا و بمب Spice 2000 ساخت شرکت اسرائیلی رافائل استفاده کرده بود. این بمبارانها باعث ویرانی کامل حداقل شش ساختمان چند طبقه شد. به دلیل احتمال تلفات بالا، استفاده از چنین بمبهایی در مناطق پرجمعیت بر اساس کنوانسیون ژنو ممنوع اعلام شدهاست.
نتانیاهو شنبه هفتم مهر در اولین واکنش خود پس از این عملیات، با تأکید بر اینکه با کشتن دبیرکل حزبالله، مأموریت اسرائیل هنوز به پایان نرسیده و در روزهای آینده تحولات و چالشهای زیادی پیش رو خواهد بود، حذف حسن نصرالله را برای تغییر توازن قدرت در منطقه، شرطی ضروری و گام مهمی برای تحقق هدف اعلام شده، یعنی تضمین بازگشت امن ساکنان مناطق شمالی اسرائیل به منازلشان دانست و گفت: «ما اکنون در برابر نقطه عطف تاریخی قرار گرفتیم.» جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده هم پس از ترور نصرالله از حملات نظامی اسرائیل علیه حزبالله حمایت کرد.
هر چند هر مرگی به جز شهادت برای نصرالله ۶۴ ساله، سومین دبیرکل حزب الله که از سال ۱۹۹۲پس از شهادت سید عباس الموسوی، هدایت و رهبری حزبالله را بر عهده داشت، کوچک بود؛ ولی در این موقعیت حساس، فقدان او خسارتی جبرانناپذیر نه فقط برای حزبالله و کل محور مقاومت بهطور عام، بلکه برای فلسطین بهطور خاص محسوب میشود. حسن نصرالله، یکی از قدرتمندترین و با نفوذترین شخصیتهای عرب منطقه بود که اثری ماندگار در لبنان معاصر، فلسطین و منطقه ایجاد کرد.
اتفاقات دو هفته اخیر، بهویژه شهادت نصرالله تلخ و سنگین برای حزبالله و کل محور مقاومت و پیروزی بزرگ برای اسرائیل بود. شهادت نصرالله و دیگر فرماندهان حزبالله افکار عمومی داخلی اسرائیل، بخصوص خانواده اسرا و شهرکنشینان آواره را به نفع نتانیاهو تغییر داد. هدف رژیم صهیونیستی از ترور نصرالله و دیگر فرماندهان ارشد حزبالله، ایجاد خلاء قدرت در حزبالله و آمادهکردن فضا برای مرحله سوم طرح خود یعنی «حمله زمینی به لبنان»، برای بازگرداندن حزبالله به پشت رود لیطانی و ایجاد نوار حائل برای تأمین امنیت شهرکهای صهیونیستی آن سوی مرز و بازگرداندن شهرکنشینان به مناطق خود بودهاست.
نصرالله در دوران دبیرکلی خود کارنامه و میراث متنوعی بر جای گذاشت. او یک سخنور قوی، استراتژیست ماهر، شخصیتی متواضع و رهبری کاریزماتیک با نفوذی فراتر از لبنان بود. علیرغم اینکه نصرالله هرگز شخصاً مناصب دولتی نداشت، بهعنوان قدرتمندترین شخصیت لبنان شناخته میشد. در دوران دبیرکلیاش، حزبالله به یک بازیگر مهم تغییردهنده بازی (Game Changer)، نه فقط در لبنان بلکه در منطقه تبدیل شد. حزبالله لبنان در دوران رهبری نصرالله هم به لحاظ نظامی، هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ اجتماعی نقش تأثیرگذاری ایفا کرد.
حزب الله لبنان در سال ۱۹۸۲ بهعنوان حرکتی چریکی برای مبارزه با اشغالگری اسرائیل در جنوب لبنان و بیرونراندن آن از کشور تشکیل شد و آن را مقدمهای برای آزادی فلسطین تاریخی دانست. به گفته نصرالله در پاسخ به نگارنده در ضاحیه در سال ۱۳۷۱ پیرامون چرایی تأسیس حزبالله: «در اثر یورش اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ ارتش اشغالگر توانست بخش بزرگی از لبنان را اشغال کند و بر آن سیطره یابد. در برابر، بسیاری از نیروهایی که در صحنه لبنان حضور داشتند، از رویارویی و مبارزه با ارتش اشغالگر روی گرداندند ... برنامه اشغال لبنان توسط اسرائیل با انگیزهها و اهداف گوناگونی طراحی شدهبود: در بعد تثبیت سلطه اسرائیل و اشغال لبنان یا سازماندهی حکومت لبنان بهگونهای که همپیمان اسرائیل باشد. در چنین شرایطی دریافتیم با خطر اشغال سرزمینمان روبرو شدهایم. بر ما از لحاظ شرعی واجب بود تفنگ برداریم و در برابر اشغال بایستیم... در مناطق مختلفی که اسرائیل اشغال کردهبود، مقاومت توسط گروههای کوچک شکل گرفت. این گروهها رشد کردند و به هم پیوستند و تشکیلاتی به اسم حزبالله شکل گرفت.... عملیات استشهادی بارزترین عملیات این مقطع بود.»
حزبالله در دوران دبیرکلی نصرالله پیشرفتهای قابل ملاحظهای در عرصه نظامی داشت. او حزبالله را به یک نیروی رزمی مؤثر تبدیل کرد. جنگ برای آزادی سرزمین لبنان و دفاع از آن در برابر تجاوزات اسرائیل، با پیروزی سال ۲۰۰۰ و خروج اسرائیل از «منطقه امنیتی» در جنوب لبنان که از سال ۱۹۷۸ به اشغال خود درآورده بود، به تبدیل حزبالله به یک قدرت منطقهای و محبوبیت گسترده آن بین اعراب که مدتها توسط اسرائیل تحقیر شدهبودند، کمک کرد. این اولین باری بود که اسرائیل به شکل یکطرفه، بدون معاهده یا ترتیبات امنیتی به اشغال یک سرزمین عربی پایان میداد و حزبالله تنها نیرویی بود که اسرائیل را مجبور به عقبنشینی از یک کشور عربی میکرد.
جایگاه نصرالله با جنگ اسرائیل و لبنان در سال ۲۰۰۶ بین افکار عمومی منطقه، تقویت و تثبیت شد؛ جنگی که پس از حمله حزبالله به سرزمینهای اشغالی برای اسیرکردن سربازان اسرائیلی برای مبادله با اسرای لبنانی و فلسطینی در زندانهای اسرائیل آغاز شد. بهرغم حملات هوایی ویرانگر اسرائیل علیه لبنان که با تهاجم زمینی همراه بود، رژیم صهیونیستی بعد از ۳۳ روز درگیری با آتشبس موافقت کرد. توانایی حزبالله برای مقاومت در برابر اسرائیل بهعنوان یک پیروزی در جهان عرب تلقی شد و دو سال بعد، اسرائیل با تبادل اسرا و اجساد دو سرباز خود موافقت کرد. حزبالله در دوران نصرالله به یک نیروی نظامی بزرگ منطقهای تبدیل شد که با شکستدادن اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه، جنوب لبنان از دو دهه صلح بیسابقه برخوردار شد. نصرالله در سال ۲۰۰۶ پس از جنگ با اسرائیل به اوج محبوبیت خود در لبنان و منطقه رسید و بهعنوان یک قهرمان شناخته شد.
در اکتبر ۲۰۲۱، نصرالله گفت که حزب الله ۱۰۰۰۰۰ جنگجو دارد که این تعداد نیروی رزمی، آن را در زمره قدرتمندترین نیروهای غیردولتی در سراسر جهان قرار میدهد. یک روز پس از عملیات طوفانالاقصی هم حزبالله در حمایت و همبستگی با فلسطینیها شروع به حمله به مواضع اسرائیل در امتداد مرز ۱۲۰ کیلومتری لبنان و اسرائیل کرد؛ اتفاقیکه تا امروز ادامه دارد. تلاشهای حزبالله تحت رهبری نصرالله همراه با اقدامات دیگر اعضای محور مقاومت، از جمله انصارالله یمن و مقاومت عراق تحت عنوان «وحدت ساحات» با هدف کاهش فشار بر فلسطینیان و در نهایت برقراری آتشبس دائمی در غزه، فشار زایدالوصفی بر اسرائیل طی یک سال اخیر وارد کرد.
ابتکار عمل مهم دیگر نصرالله، تبدیل حزبالله از جنبش مسلحانه محلی به یک حزب ملی فراگیر و بهعبارتی بزرگترین حزب سیاسی در تاریخ معاصر لبنان بود. در گفتگویی که با نصرالله پیرامون چرایی فعالیت سیاسی و پارلمانی حزب الله داشتم، او با اشاره به علل متعدد، گفت:«در برابر این ادعا که حزبالله یک حرکت مسلح بدون پایگاه مردمی و ملی است، تلاش کردیم به دوستان و دشمنان نشان دهیم حزبالله یک جریان مردمی است که پایگاه وسیعی در لبنان دارد. بهعلاوه مقاومت نظامی نیازمند حمایت سیاسی است که در تمامی مواقع و محافل حمایت شود. با ورود به مجلس نمایندگان این امر، انجام و از مقاومت حمایت شد. دلیل دیگر، تأمین خدمات و امکانات بهویژه برای مناطقی بود که در آنجا مقاومت وجود دارد و به دلیل بیاعتنایی دولت در محرومیت و ضعف امکانات به سر میبرند...»
با شکلگیری شاخه سیاسی، حزبالله به یک بازیگر جدی در کشور تبدیل شد و برای نخستین بار در ۱۹۹۲، با نامزد شدن برخی اعضای حزبالله در انتخابات لبنان شرکت کرد. در نتیجه این استراتژی، حزبالله در ابتدا موفق شد هشت کرسی در پارلمان لبنان به دست بیاورد. در ادوار بعدی بر تعداد نمایندگان حزبالله در پارلمان افزوده شد و توانست حتی افرادی نیز وارد کابینه کند و به بازیگری مهم در عرصه سیاسی تبدیل شود.