در شماره قبل شما را با چگونگی ورود اولین گرامافون‌ها   آشنا کردیم  و در این فرصت شمارا با بخش‌هایی دیگر از چگونگی رونق‌گرفتن بازار گرامافون واوایل کمپانی‌های فعال در زمینه  ضبط صدا و موسیقی و و صفحه پرکنی آشنا می‌کنیم، با ذکر این نکته که طی همین دوره‌ها  اخبار و آگهی‌های زیادی درباره گرامافون‌ها وصفحات تازه رسیده از دیار فرنگ در جریده اطلاعات منتشر می‌شد:
گزارش نخستین ضبط صدا در ایران چنین بود: 
نوازندگان یا اجرا کنندگان، به طور منفرد یا دسته جمعی، در اتاقی به نام استودیو حاضر می‏شدند ودرمقابل دهنه فراخ شیپوری که انتهای باریک آن از درون پرده‏ای به اتاق ضبط منتهی می‏شد قرار می‏گرفتند و به اجرای برنامه می‏پرداختند. در بعضی موارد، عمل ضبط در خود استودیو انجام می‏گرفت و به همین دلیل، دستگاه ضبط کننده نیز در همان محل اجرا مستقر می‏گردید. در مواردی که تعداد اعضای همنواز بیش از حدود چهار نفر بود، عمل اخذ صوت در شیپور ضبط‌کننده به طور مطلوب انجام نمی‏گرفت ونه تنها صدای سازهایی که در نزدیکی دهنة شیپور قرار داشتند قوی‏تر ضبط می‏شد، بلکه صدای مذکور صدای سازهایی را که دورتر قرارداشتند، تحت‏الشعاع قرار می‏داد وبرخی از سازهایی که به‏طور طبیعی صدای قوی نداشتند،در جریان ضبط، تولیداشکال می‏نمودند. برای بهتر ضبط شدن صدا، به گوینده یا خواننده ونوازنده توصیه می‏شد که برنامه خود را با صدای بلندتر از حد معمول اجرا کند تا صدا توانِ مرتعش‌کردن سوزن ودیافراگم ضبط را داشته باشد وضبط وپخش امکان‏پذیر باشد. البته باید متذکر شد که کل عملیات فوق در ایران بدون برق ودستی انجام می‏شد.
گرامافون درعهد رضاشاه
در دوران رضاشاه، ضبط موسیقی برروی صفحات، رواج یافت، که بر دو روی آن صدا ضبط می‌شد. در مرور تاریخچه صدای خوانندگان ایرانی بر روی صفحه موسیقی، به صفحاتی برمی‌خوریم که مربوط به قبل از شروع فعالیت کمپانی‌های تهیه و تولید صفحه موسیقی در ایران می‌شود. این صفحه‌ها اغلب در هند یا سوریه و لبنان که پیشتر امکان ضبط وجود داشت، ضبط و تکثیر شده است.
آنچه که این خاطرات از آن سفرها را خواندنی و شنیدنی می‌کند یکی هم ماجراهای عجیبی است که گاهی بر سر اعضای گروه می‌آمده و البته که ربطی هم به موضوع ضبط صدا و صفحه نداشته. نمونه آن را در فیلم «دلشدگان» ساخته «علی حاتمی»، به شکلی تصویری می‌بینیم و در شکل نوشتاری‌اش، به نقل از «جواد بدیع‌زاده» درکتاب «مردان موسیقی سنتی و نوین ایران» تالیف «حبیب‌الله نصیری‌فر» می‌خوانیم.
«جواد بدیع‌زاده»، طی دو سفری که در سفر اول با «ابوالحسن‌خان صبا»، «اسماعیل مهرتاش»، «فرهادمیرزا معتمد» و در سفر دوم باز به‌همراهی «صبا»، «مرتضی‌خان محجوبی»، «تاج اصفهانی»، «ملوک ضرابی»، «ملکه حکمت‌شعار» و «طاطایی» جهت پرکردن صفحه به سوریه و لبنان سفر کرده بود، می‌نویسد:
«هنرمندان برای پرکردن صفحه وضبط آهنگ‌های ملی ایران، بایدزحمات و مشقات فراوانی را متحمل می‌شدند.ازجمله دراولین سفری که به ‌دعوت کمپانی «سودوا» به همراه «صبا»، عازم «حلب» و «بیروت» شدیم. بعد از اقامت کوتاهی در بغداد، با یک ماشین که راننده آن مرد عربی بود، به ‌طرف «شام»، حرکت کردیم. ( او در این بخش از خاطرات خود اتفاق‌های ناگواری که برای خود وهمراهانش رخ داده بود را به طورمفصل تعریف کرده است .)
بنا به نوشته مرحوم بدیع زاده در ایران،چهارکمپانی عمده ومعروف، بازار ضبط و تولید صفحات موسیقی را در این دوران به ‌عهده داشتند:
۱.«کمپانی پولیفون» [با مدیریت عزرا امیرحکاک]، که از همکاری هنرمندانی چون «امیر جاهد»، «مرتضی و موسی نی‌داود»، به عنوان آهنگساز و «ملک‌الشعرای بهار» و کمی بعدتر «پژمان بختیاری»، در مقام ترانه‌سرا و خوانندگانی چون «قمرالملوک وزیری» و «ملوک ضرابی» برخوردار بود. مرغ سحر، از صفحه‌های تولیدی و جاودانه این شرکت است.
۲.«کمپانی کلمبیا» [با مدیریت برادران ارسطو زاده]، که قراردادی انحصاری با  «ملک‌الشعرای بهار» برای سرودن ترانه داشت و از صدای خواننده‌ای با استعداد که صدایی زنگ‌دار و پرطنین داشت، با نام «جمال صفوی» بهره می‌گرفت.
۳.«کمپانی پدافون» [با مدیریت آقای مبین]، که از همکاری «کلنل علینقی وزیری» و «موسی معروفی» به ‌عنوان آهنگساز و «حسین گل‌گلاب» [استاد رشته‌های جغرافیا، گیاه‌شناسی و علوم طبیعی. سراینده سرود معروف «ای ایران ‌ای مرز پرگهر» ] و خوانندگانی از جمله «روح‌انگیز» برخوردار بود.
۴.«کمپانی هیز مسترز ویس» [با مدیریت موسی بنائی و محمود ایمن] که مهمترین نام و رقیب کمپانی‌های موجود بود و سابقه بیشتری داشت. این کمپانی هم دستگاه گرامافون را تولید و وارد می‌کرد و هم صفحه‌های موسیقی را در شکلی گسترده‌تر به بازار می‌فرستاد.
ادامه دارد

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی