از مهم‌ترین غزل‌سرایان اجتماعی روزگار ما«محمدعلی بهمنی»است. شاعری که روابط و مراودات او با منوچهر نیستانی (۱۳۱۵-۱۳۶۰ ه‍ . ش) تأثیر قابل توجهی بر زبان و بیانش نهاد. منوچهر نیستانی، از پیشگامان غزل نو در شعر معاصر فارسی است که غزل‌های او دریچهٔ تازه‌ای به روی زبان و فرم نو در غزل امروز گشود. طبعاً معاشرت با نیستانی که در سال‌های پیش از انقلاب، نگاه بدیعی به بیان داشت و غزل‌هایش را با زبانی از جنس زمان در قالبی کلاسیک می‌سرود و هنرش اغلب بر زمینهٔ چنین پارادوکسی شکل می‌گرفت، نمی‌توانست از سوی شاعر جوانی چون بهمنی نادیده گرفته شود. نیستانی اگر مانده بود، شاید غزل ما خیلی پیشتر به تجربه‌های نونمود دهه‌های هفتاد و هشتاد می‌رسید.
بهمنی محتوای غزلش را اغلب از جامعه‌ای که در آن می‌زیست می‌گرفت. در واقع محتوای شعر او بیان همان دردها و دغدغه‌هایی بود که زیست‌مایه‌های اجتماعی و به نوعی سیاسی به شاعر تلقین می‌کرد. از این نظر، حافظهٔ شعر بهمنی، لبریز از همان اندیشه و بینشی بود که در غزل حافظ با آن مواجهیم. حافظه‌ای که در حقیقت، خودِ تاریخ است و بازجُست و بازگفت آن همواره ما را به تعریفی رهنمون می‌شود که «شلگل» از رئالیسم در شعر به دست داده و بر آن است که رئالیسم واقعی وجود ندارد، مگر در شعر. من به این رهیافت مفصل در«متافیزیک شعر» پرداخته‌ام(ر.ک: متافیزیک شعر، ج  ۱، انتشارات دیدآور، صص. ۳۶۳-۴۶۳). نگرشی که ضمن حفظ جمیعِ جهاتِ سوررئالیستیِ شعر، آن را فرزند واقعیت می‌داند و بر آن است که شعر امروز باید همچنان که نیما می‌گوید، حاکی از واقعیت‌های خارجی موجود باشد و مانند دانته به موهومات خو نگیرد. 
از اینرو، واقعیت در شعرِ نیما و شاعران نوگرای معاصر، از همان ریشه‌ای آب می‌خورد که به عینیت راه می‌برد و ناظر به جزئیت یا جزئیات است و می‌خواهد دست و پای خود را از غل و زنجیر ذهنیت‌گرایی و کلی‌گویی نجات دهد و به تعبیری، شنیدنی‌های شعر قدیم فارسی را که من‌بابِ تمثیل، از عالم مُثُلِ ذهن می‌آید، بدل به دیدنی‌ها یا همان عینیت و عینیاتی کند که در دسترس اوست. 
تبارشناسی زبان و بیان و به طور کلی، فرم غزل نو یا مدرن معاصر نیز که به شاعرانی چون: مسعود فرزاد، منوچهر نیستانی، سیمین بهبهانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی، بهمن رافعی، نوذر پرنگ، اصغر واقدی، سیاوش مطهری، علی‌رضا طبایی، محمد ذکایی و... می‌رسد؛ دقیقاً ما را با چنین چشم‌اندازی مواجه می‌کند. چشم‌اندازی که در افق آن، نگاه به واقعیت، همچنان که گفته شد، از همان ریشه‌ای آب می‌خورد که به عینیت راه می‌برد و ناظر به جزئیت یا جزئیات است و می‌خواهد دست و پای خود را از غل و زنجیر ذهنیت‌گرایی و کلی‌گویی نجات دهد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی