اشاره:
     دیدار و گفتگویی که دراین ستون دراین شماره و چندشماره آینده می خوانید در بهمن ماه چند سال پیش بین  دوتن از همکارپرتلاش سرویس شهرستانها بااستاد« نورالدین نوری»ریاست سازمان شهرستانهای  روزنامه در قبل  است که  محمد رضا فرجاد هم قبل از انقلاب سالهای طولانی  افتخار شاگردی اورا داشته است، این مصاحبه  رابه سفارش استاد جلال رفیع و برای کتاب سال۱۳۹۱ روزنامه اطلاعات  گردآورده که به دلیل برخورداری از نکات مهم وتاریخی درحوزه راه اندازی شبکه سراسری خبری روزنامه اطلاعات درسازمان شهرستانها  این مصاحبه را درچند بخش برایتان می آوریم . درابتدا به مقدمه ای که آقای فرجاد  همکار قدیمی و پرتلاش سرویس شهرستانهای روزنامه اطلاعات براین مصاحبه نگاشته است می پردازیم و بعد سراغ پرسش‌ها و پاسخ‌ها با آقای نورالدین نوری می رویم.

ممکن است خوانندگان و دوستداران نشریات اطلاعات از چگونگی توسعه و فراگیر شدن حضور این روزنامه در سطح کشور و حتی کشورهای همسایه در سالهای قبل از انقلاب آگاهی چندانی نداشته باشند، اما در درون این موسسه دیرپای فرهنگی، کمتر کسی است که از جایگاه و نقش پررنگ «نورالدین نوری » اولین رئیس سازمان شهرستانهای اطلاعات در این ارتباط آگاهی یابد و تحت تاثیر قرار نگیرد.
     «نورالدین نوری» که بایک سال تفاوت، عمری به درازای اطلاعات دارد، در اوایل انقلاب به خاطر تهمت هایی که متوجه او شد، از خانه دوم خود یعنی روزنامه اطلاعات  دور ماند و پرونده سازی ها مدتی او را به حبس کشاند که سرانجام هم بسیاری ازاتهامات به اثبات نرسید. پنج سال بعد، نوری پس از رهایی از حبس، دلخسته از نامردمی ها، دیگر به خانه دوم خود که بسیار دلبسته آنست باز نگشت و کنج عزلت گزید.
     او انگار بخشی از خاطرات روزنامه اطلاعات را به خانه خود برده است. همان نقشه بزرگ ایران که همیشه در دفتر کارش داشت و نشانی بیش از چهارصد دفتر سرپرستی و نمایندگی روزنامه در سراسر کشور در آن نمودار است، وعکس بسیاری از شخصیت های فرهنگی و مطبوعاتی بر جای جای دیوارها، وهمان میزکاروقاب عکسی از اعضای خانواده بر روی میز که زنده کننده خاطرات روزهای پر تلاش روزنامه نگاری او است وهر گاه همکاران و شاگردان قدیمی به دیدارش می روند، هیجان بازگویی خاطرات آن روزهای پر کار خستگی ناپذیر را در چهره و بیانش احساس می کنند و برایش سلامتی و طول عمر آرزو دارند. در سال های اخیر، مدیران ارشد روزنامه اطلاعات نیز بارها به دیدار و عیادت آقای نوری رفته اند و مطبوعاتی های قدیمی دست کم سالی یکبار به بهانه سالروز تولد او یا در سالگرد تاسیس روزنامه، به دیدارش می شتابند، جشن کوچکی می گیرند و خدماتش به جامعه مطبوعات و بویژه روزنامه اطلاعات را پاس می دارند.
     گفتگوی زیر، حاصل دیدار دو تن از پرسنل باز نشسته سازمان شهرستان های روزنامه اطلاعات با آقای نوری است که به ابتکاروپیشنهاد  استادجلال رفیع صورت گرفته است.
     سخت است که شاگرد، به مصاحبه با استادش بنشیند، اما چنین شده است! در سازمان شهرستانها، پیش و پس از انقلاب، مسئولیت نویسندگی صفحه محلی خوزستان و صفحه سراسری اخبار شهرستانها، دبیری سرویس اخبار روز این روزنامه، مسئولیت هیات های مشورتی روزنامه اطلاعات در سراسر کشور و یک چندی مدیریت آمار و تهیه شناسنامه شهرستانها را بر عهده داشته ام که جزئیات این شناسنامه ها در همین گزارش خواهد آمد. در بخش آگهی ها و تیراژ و ارزیابی خدمات دفاتر نمایندگی و راه اندازی صفحات مستقل خبری برای استانها نیز حضور و نقشی فعال داشته ام و امروز مدیر پیشین شهرستانهای اطلاعات مصر است که دیدگاهش را همانطور که شرح می دهد به روزنامه منتقل کنم !
    می گوید عرایضم یک مقدمه ای دارد که انتشار آن برایم مهم است. نکته ای را می گویم که عین تاریخ است و تا به حال هیچ کس از آن خبر ندارد، یا اگر خبر دارد، جور دیگری است.
آقای نوری سالها خبرنگار سیاسی و پارلمانی بوده و پیش از این که مسئولیت ساماندهی امور استانها به وی محول شود،  در زمره خبرنگاران ممتاز روزنامه به حساب می آمده است و قطعاً خوانندگان اطلاعات از برخی نوشته ها و گزارش های او در جریان محاکمه دکتر مصدق در صفحات این روزنامه آگاهی دارند. اشاره و تاکید آقای نوری به عنوان خبرنگار پارلمانی اطلاعات که از نزدیک شاهد تحولات بوده، افشای این نکته است که در حوادث ۲۸ مرداد، تیمسار زاهدی وزیر کشور اصلا مخالف دکتر مصدق نبود. 
اما دیدار تازه ما برای آگاهی از این مطلب بود که آقای نوری چگونه از خبرنگاری مجلس به سراغ شهرستانها رفت و این تشکیلات عریض و طویل و پر مسئولیت را که به تنهایی با نیمی از موسسه اطلاعات برابری می کرد بنیان نهاد .
موسس سازمان شهرستانها که بعدها در دل آن اولین و بزرگترین شبکه خبر گیری سراسری در ایران شکل گرفته است در این خصوص  می گوید :
در زمان حوادث و رخداد های ۲۸ مرداد آقای مسعودی از کار تحریری و سیاسی در روزنامه کنار کشید و شورای سر دبیری مرکب از احمد شهیدی، اسماعیل ناهید، مجید دوامی و نورالدین نوری به تمام امور موسسه رسیدگی می کردند و انصافاً تعادل در خبر نویسی را طوری رعایت کردند که اطلاعات جایگاه خود را از دست نداد .
     در دوره حکومت نظامی با دخالتهای محمد علی مسعودی برادرزاده عباس مسعودی، این صحبت به میان آمد که امتیاز روزنامه اطلاعات به محمد علی واگذار شود و بابت حق امتیاز مبلغی به عباس مسعودی داده شود .
مسعودی در خارج از کشور بود و خیلی ها  می خواستند کار اطلاعات زودتر تمام شود. من به عنوان یکی از اعضای هیات چهار نفره معتقد بودم در تصمیم گیری عجله نشود تا مسعودی از سفر باز گردد و چنین هم شد. مسعودی که آمد، فرصت دیدار کوتاهی بین ایشان و تیمسار زاهدی به وجود آمد اما این دیدار کوتاه، حدود دو ساعت به درازا کشید. بعد از این جلسه، موضوع واگذاری حق امتیاز روزنامه منتفی شد و مسعودی دوباره تمام مسئولیت اداره روزنامه را به دست گرفت منتهی پیشنهاد شده بود امتیاز یک روزنامه دیگر به نام پست تهران را به محمد علی مسعودی بدهند. بعدها اطلاع یافتم که مسعودی در آن ملاقات به زاهدی گفته بود اطلاعات به جان من بستگی دارد اگر آن را بگیرند، نابود می شوم و مسبب آنهم شما هستید.
تغییراتی هم بعد از آن در داخل موسسه پدید آمد. از جمله اینکه احمد شهیدی مامور شد مجله اطلاعات ماهانه را تاسیس کند. اسماعیل ناهید دبیر سرویس خارجی روزنامه شد و مهندس کرد بچه سردبیر اطلاعات شد. کرد بچه پیش از این سر دبیر مجله اطلاعات هفتگی بود. من همچنان در پست خبرنگار پارلمانی ماندم .
یک روز مسعودی مرا خواست و از اینکه در غیابش نقش موثری در گردش کارها داشته ام از من تشکر کرد .
  مسعودی در این دیدار گفت : ببین عزیز من تا دیروز هر چه بود گذشت. سعی کرده اید روزنامه را به بهترین شکل بیرون بدهید و تیراژ آن هم حفظ شده است. اما الان روزنامه به حرکتهای تازه ای نیاز دارد و توسعه فعالیت های آن برای اینکه بتواند خبر رسانی بهتری داشته باشد ضروری است. از جمله کارهایی که از دست شما بر می آید رسیدگی به امور روزنامه در شهرستانهاست. یا باید نشریات ما تعطیل شود یا بازار شهرستانها را به دست بیاوریم و کار خود را توسعه بدهیم. بروید در سطح کشور روی خواست های مردم کار کنید و زمینه انتشار مشکلات و نیازهای مردم در روزنامه را فراهم آورید .
به مسعودی گفتم فکر می کنید من بتوانم چنین کار سنگینی را انجام دهم ؟ او گفت : حتماً. حتماً. نکته ی دیگری هم هست. مسئله ی برگشتی های روزنامه و سامان دهی کار توزیع هم بر عهده شما خواهد بود .
    ادامه دارد
 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی