مجری تلویزیون: وقتی ابرها کنار می‌روند و خورشید بر همه جا می‌تابد، شب انتظارش را برای رسیدن به صبحدم آغاز می‌کند و ستارگان زیبا به استقبال او می‌روند و اینجاست که سعادت گفتگو با آقای دکتر «گل گاو زبان زاده»، مدیر یکی از بزرگترین داروخانه‌های ایران و خاورمیانه، به ما دست می‌دهد تا درباره دلایل کمبود و افزایش قیمت دارو با ایشان گفتگو کنیم. 
ـ دکتر گل گاو زبان زاده: اصلاً خودت فهمیدی چی گفتی؟ این چه جور حرف زدنی است پدرجان؟
*همان طور که خط دکترها را فقط خودشان می‌توانند بخوانند، ما مجریان تلویزیون هم فقط خودمان می‌فهمیم که چه می‌گوییم!
ـ ولی ما با یک تماس چند دقیقه‌ای با همکاران پزشک‌مان، می‌توانیم بفهمیم که در نسخه‌های شان چه داروهایی را نوشته‌اند. البته اگر هم نتوانیم نسخه‌ها را بخوانیم، به جایی بر نمی‌خورد. چون اصل کار خود داروهاست که پیدا نمی‌شود! حالا حرف حسابت چیست جناب مجری که این وقت صبح مزاحم ما شدی؟
*من مثل بعضی از مجریان تلویزیون، اصولاً حرف حسابی ندارم که بیان کنم؛ اما مردم می‌پرسند که دارو چرا این قدر گران و کمیاب شده؟ 
ـ کی چنین حرفی را گفته؟
ـ یعنی پیدا می‌شود؟
ـ یک تک پا بیا داروخانه من، تا به چشم خودت ببینی همه چی پیدا می‌شود. از  آب مقطر گرفته تا تب سنج و کیسه آبگرم و رژ لب و کرم مرطوب کننده پوست و پستونک و دوای میخچه پا و شربت سینه و مسکن دندان درد و سنگ پا و تنقیه و شربت عنبرنساء و شیر الاغ و... باز هم بگویم یا کافی است؟
ـ نخیر، بفرمایید ادامه دهید...
ـ شامپو تخم مرغی و مرکور کرم و چرک خشکن و الکل طبی ۹۰ درصدی و حتی روسری و اسباب بازی کودکان! شما تلویزیونچی‌ها همه را ول کرده‌اید و به کمبود و گرانی داروها چسبیده‌اید؟ 
*پس می‌فرمائید به چه مسایل دیگری هم بپردازیم؟ 
- یکیش همین موبایل‌ها ...
* تلفن‌های همراه ...
- بله، تلفن‌ های همراه و حتی غیرهمراه که یا خط نمی‌دهند و یا خرخر و قرقر و وزوز و پچ‌پچ  می‌کنند و یا همین سریال‌های به اصطلاح طنز تلویزیونی خود شما مثل «شوخی شوخی» که اول برنامه یکی از عروسک‌ها روبروی مجری می‌نشیند و سپس توی کف دستش تف می‌اندازد و با آن موهای مجری بیچاره برنامه را صاف و صوف می‌کند، و یا بازیگران سبیل کلفت روسری زنانه می‌پوشند و سر همدیگر داد می‌زنند و خودشان حسابی می‌خندند، چون نمی‌توانند هیچ بیننده‌ای را بخندانند!
 *حالا ما بد کاری کردیم به جای نمایش راز بقا و سریال‌های کره‌ای، با شما درباره دلایل کمبود و گرانی دارو مصاحبه می‌کنیم و پل ارتباطی مردم و مسؤولان می‌باشیم؟
- گفتی پل ارتباطی؛ به یاد پل‌های مکانیزه عابر پیاده شهرداری تهران افتادم که سالی به دوازده‌ماه خراب اند و کار نمی‌کنند و وقتی هم که تعمیر می‌شوند و به کار می‌افتند، پله‌های شان صداهای عجیب و غریبی درمی‌آورند که انسان گمان می‌کند الساعه از پله‌ها سقوط می‌کند و زخمی می‌شود.
* حالا این حرف‌ها چه ربطی به کمبود و گرانی دارو دارد؟
- لابد می‌خواهی بگویی که رشد بی‌رویه نرخ مسکن و اجاره‌بها و سکه و دلار هم به دارو بی‌ربط است؟
* البته که بی‌ربط است!
- امان از شما مجریان کم‌سواد که نه فقط فارسی را پاس نمی‌دارید، بلکه از ابتدایی‌ترین اصول اقتصادی هم بی‌اطلاعید! البته توضیح درباره ارتباطات بالا به یک مقدار مسایل فنی و تکنیکی و پیچیده نیاز د ارد که نباید وقت بینندگان عزیز تلویزیون را با آنها گرفت!
* جناب دکتر، حالا شما حرف‌های تان را فرمودید، اجازه بدهید مردم هم، حرف‌های شان را بگویند.
- شما کاملاً درست می‌فرمایید.صداوسیما باید به مجریانی مثل حضرتعالی افتخار کند، ولی متأسفانه وقت من دیگر اجازه ادامه گفتگو را نمی‌دهد.
* ولی آقای دکتر، وقت به اندازه کافی در اختیار شما  هست. 
- شما شاید وقت داشته باشید، ولی من دیگر وقت ندارم. شما از بنده ۱۰ دقیقه وقت مصاحبه خواسته بودید، اما الان ۱۰ دقیقه و ۵۰ ثانیه شده و بهتر است ادامه گفتگو را به وقت دیگری موکول کنیم. در ضمن، هر وقت به داروهای حیاتی و خاص احتیاج داشتید و اسامی بعضی از آنها را گفتم، به داروخانه‌ ما تشریف بیاورید تا در 
خدمتتان باشیم!

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی