غلامعلی رموی - روزنامه اطلاعات| با وجود تبلیغات گسترده در رسانههای رسمی درباره ضرورت صرفهجویی در مصرف آب، برق، گاز و بنزین، متأسفانه دادههای آماری و تحلیلهای کارشناسی نشان میدهد که فرهنگ مصرف مسئولانه هنوز در جامعه ایران نهادینه نشده است.این رفتار ناصحیح تنها محدود به انرژی نیست، بلکه در شیوه خرید، استفاده از منابع، پوشاک، آب و حتی سبک تغذیه هم بهوضوح مشاهده میشود.
در شرایطی که ایران با بحرانهای توأمان زیستمحیطی، اقتصادی و ژئوپولیتیکی روبهروست، اصلاح الگوی مصرف خانوار به امری فراتر از انتخاب فردی و تبدیل به یک ضرورت ملی بدل شده است. در این میان، نگاهی به رفتار مصرفی کشورهای اسکاندیناوی – که در زمره توسعه یافتهترین کشورهای جهان از نظر شاخص رفاه قرار دارند– میتواند الهامبخش باشد.
طبق آمار شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، سرانه مصرف آب شهری در ایران به ۲۵۰ لیتر در روز برای هر نفر میرسد، در حالی که میانگین جهانی ۱۳۷ لیتر است و در سوئد حدود ۱۴۰ لیتر گزارش شده است
سوئد با بیش از ۱۰۰ هزار دریاچه، فرهنگ مصرف هوشمندانهتری دارد. مردم برای استفاده در شستشو یا آبیاری، بشکههایی برای جمعآوری آب باران در خانهها و محلهها نصب کردهاند؛ رفتاری ساده و مؤثر که در ایران هنوز در مراحل اولیه ترویج قرار دارد.
طبق گزارش شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی، مصرف روزانه بنزین در ایران از ۱۰۰میلیون لیتر فراتر رفته است. در مقابل، در سوئد سرانه مصرف سالانه بنزین حدود ۶۵۰ لیتر است، در حالی که در ایران این رقم بیش از ۱۰۰۰ لیتر در سال برای هر نفر برآورد میشود.
در سوئد، حملونقل عمومی، خودروهای برقی و مالیات بالا بر سوخت، مردم را به مصرف کمتر سوق میدهد. اما در ایران قیمت پایین سوخت، مصرف بالا و اتکای سنگین به خودروهای شخصی را تثبیت کرده است. در کشورهای اسکاندیناوی، فرهنگ مصرف بهگونهای طراحی شده که کمترین اتلاف منابع و کمترین آسیب به محیط زیست را داشته باشد. برای مثال: در سوئد، شرکتهایی وجود دارند که لباسهای رسمی را برای مراسم اجاره میدهند و بسیاری از شهروندان به جای خرید یکبار مصرف، آنها را با هزینه اندک اجاره میکنند. همچنین استفاده از فروشگاههای کالای دستدوم امری طبیعی است. طبق آمار ۶۰ درصد خانوارهای سوئدی در سال حداقل یکبار از کالاهای دستدوم استفاده میکنند. در ایران، اما طبق تحلیل دادههای پلتفرمهایی مانند دیوار و شیپور، تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد کاربران بهصورت منظم سراغ کالاهای کارکرده میروند. نگاه منفی به استفاده مجدد از کالا، از موانع فرهنگی جدی در مسیر اصلاح مصرف است.
نکته قابل تأمل آنجاست که کشورهای با بالاترین ضریب رفاه جهانی، مصرفی منطقیتر از ایران دارند. در حالی که ایران با شاخص رفاه اجتماعی حدود ۴/۸ از ۱۰ در رتبه زیر ۱۰۰ جهانی قرار دارد، سوئد، دانمارک و نروژ در ۱۰ کشور اول از نظر رفاه، توسعه انسانی و پایداری محیط زیستی هستند.
با این حال، مصرف منابع حیاتی در ایران بیشتر، کمتر هدفمند و پراتلافتر است. این نشان میدهد مسئله در سطح درآمد یا دسترسی به منابع نیست، بلکه در سطح فرهنگ مصرف و سیاستگذاری است.
در این میان به نظر می رسد آموزش عمومی در مدارس و رسانهها درباره سبک زندگی پایدار، ایجاد مشوقهای مالیاتی برای مصرف کمتر یا خرید کالای دستدوم، الگوسازی توسط نخبگان و رسانهها برای انتخابهای سادهتر و منطقیتر، اصلاح تدریجی قیمت انرژی و منابع، همراه با حمایت از دهکهای پایین و توسعه بازارهای اجارهای و بازفروش کالای سالم بهصورت رسمی و ساختاریافته می تواند به اصلاح الگو مصرف کمک کند.
اگر جنگ امروز را "جنگ منابع" بنامیم، خط مقدم آن اقتصاد خانوار است و ایران نمیتواند با الگویی از مصرف بیحساب، آن هم در اوج بحرانهای آبی، سوختی و مالی به توسعه پایدار دست یابد. اصلاح این الگو نیازمند یک اراده ملی، مشارکت عمومی و سیاستگذاری بلندمدت است. صرفهجویی در کشوری با منابع محدود نه نشانه فقر، بلکه نماد عقلانیت و آیندهنگری است. باید باور کنیم که صرفهجویی، آغاز پیشرفت است؛ نه پایان رفاه.
