سید جمال حسینی: از ۳۶ سال پیش که نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، همراه با بهار و شکوفایی طبیعت برگزار می‌شد، شور و شعف وصف‌ناپذیری در خود و دیگر علاقه‌مندان کتاب احساس می‌کردم. بسیاری از آنان از شهرستان‌های دور و نزدیک به پایتخت می‌آمدند و سختی‌های راه و اقامت کوتاه و شاید چند ساعته در تهران را بر خود هموار می‌کردند. بیشتر این علاقه‌مندان دانشجو، مترجم، مولف، مدرس، محقق، مربی، مشاور، منتقد و یا والدینی بودند که با آگاهی از نقش و اهمیت کتاب و کتابخوانی در تعلیم و تربیت فرزندان‌شان، مشتاقانه راه سفر اختیار می‌کردند و من هم همراه با این موج سیل گونه و خیل جمعیت در راهروها روانه غرفه‌ها می‌شدم. از بعضی غرفه‌ها که کتاب‌هایشان نیاز به بررسی بیشتری داشت فقط کارت حاوی تلفن و نشانی‌هایشان را برمی‌داشتم یا در صورت وجود فهرست کتاب‌های منتشر شده‌شان، آن را درخواست می‌کردم و داخل ساک دستی‌ام می‌انداختم و روانه ایستگاه‌های بعدی می‌شدم و چنانچه بودجه‌ام می‌رسید و کتاب، مورد علاقه‌ام بود، آن را با کسر درصدی از قیمت آن که تخفیف خاص نمایشگاه بود، می‌خریدم. 
موضوعی که من و به یقین بسیاری از خوانندگان و دوستداران کتاب را شیفته و مجذوب خود می‌کرد، گنجینه نسبتاً کامل کتاب‌های ناشران تخصصی و مشهور بود، چون غالباً کتاب‌های نادر و کمیاب‌شان را برای عرضه در نمایشگاه، تجدید چاپ می‌کردند و البته با قیمت جدید و به روز می‌فروختند. 
ناگفته نماند که متاسفانه چند سالی است نمایشگاه مطبوعات که از لحاظ جذابیت و ارزشمندی، چیزی از نمایشگاه کتاب کم ندارد، برگزار نمی‌شود و لذت و شیرینی آن را نمی‌چشیم. 
با نمایشگاه تا سال آینده وداع می‌کنم و راهی خانه می‌شوم. در خانه، ساک را خالی می‌کنم و با زیر و رو کردن کتاب‌ها، حاصل دسترنج و خلاقیت و آفرینش پدیدآورندگان آن آثار را که حاصل دستچین و گزینش و نیازم بوده است، با فوریت نظاره و آن‌ها را بر اساس موضوع، دسته‌بندی می‌کنم و برای مطالعه اولیه که با دقتی بیشتر از زمان خرید است، به کناری می‌گذارم. 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی